صدای معلم:
در ماجرای سیلی خوردن معاون پرورشی مدرسه ، همه به خود صحنه ماجرا پرداختند اما واقعا علت سیلی زدن به خاطر چه چیز بود؟ کسی سوالی نکرد که چرا آن فرد این کار را انجام داد ؟
مالمیر:
آن آقا بنگاه املاک دارد و کاسب محله است . ایشان از این که در روز معلم که بچه ها داشتند دست می زدند، شادی می کردند ، هورا می کشیدند و به معلمان کادو می دادند ؛ ناراحت می شود.
او آمد و گفت که این سر و صدا برای چه هست و هر کس برای خرید ملک این جا می آید می گوید این جا شلوغ است . ملک نمی خرند و شما بازار ما را به هم زده اید ! سپس در حالی که فحش و ناسزا می دهد دو کشیده محکم هم به ناظم می زند. چون مدرسه ابتدایی دور اول هم هست همه همکاران ما خانم بودند و فقط ایشان مرد بودند؛ ایشان نجابت به خرج می دهد و اقدامی نمی کند اما اولیاء از صحنه فیلم می گیرند و روز دوشنبه فیلم در فضای مجازی پخش می شود.
صدای معلم:
آیا در مجاورت آن مدرسه مسجدی هم هست؟
مالمیر:
در خیابانی که مدرسه قرار دارد به نام خیابان فروردین حصارک ؛ شش مدرسه وجود دارند یعنی دوازده مدرسه که قریب پانزده هزار دانش آموز در آن رفت و آمد می کنند. جای بسیار شلوغی است. مقاطع ابتدایی و راهنمایی دبیرستان و هنرستان همه در این خیابان مستقر هستند. حدود 15 هکتار در آن جا مدرسه مستقر می باشند . مسجد در خیابان اصلی نیست و در کوچه قرار دارد.
صدای معلم:
به این خاطر این سوال را مطرح کردیم که اگر بحث آلودگی صوتی مطرح باشد این آلودگی صوتی فقط مختص مدارس نیست یعنی مساجد هم بعضا آلودگی های صوتی ایجاد می کنند و صدای بلندگوی آنها زیاد است ولی ما کمتر شاهد بوده و هستیم که کسی فرضا بیاید و حتی یک اعتراض ساده کند .
زمان فعالیت مدرسه معمولا از صبح تا ظهر است ولی آنها در شیفت های مختلف این کار را انجام می دهند و اعتراض کمتر اتفاق افتاده است.
آقای مالمیر
بعضی از حرکت شما استقبال کردند و آن را نشانه شجاعت شما دانستند و این که از حقوق معلمان به صورت شایسته دفاع کردید اما بعضی از منتقدین شما می گفتند حرکت شما فرار رو به جلو است.
شما چه پاسخی دارید ؟
مالمیر:
من امروز با آقای مدیر کل صحبت کردم . قسم جلاله خوردم و روی قرآن دست گذاشتم. به خدا قسم نشستم و دو شبانه روز فکر کردم که عواقب کار شاید بد باشد و تعبیر بدی بکنند .
شما هر کاری کنید بالاخره نقدی در آن است . بعضی می گویند بد است و بعضی هم می گویند خوب است . ولی خدا شاهد است تنها هدف من از این کار این بود که از یک معلم - نه آقای گودرزی - دفاع کنم .آقای گودرزی یک فرد است . فرهنگ ما زیر سوال است ، معلمین در خطرند. همین امروز دوباره به مدرسه رفته و سر و صدا کرده اند.
صدای معلم:
چه کسانی سر و صدا کردند؟
مالمیر:
کسی رفته مدرسه و گفته چرا در این مدرسه افغانی ثبت نام کرده اید؟ همه ، بهانه جویی است. می خواهم بگویم که می خواهند یک طوری حرمت معلم شکسته شود.
صدای معلم:
چرا کسانی که اعتراض می کنند فقط به مدرسه می روند ؟ چرا فرضا به ادارات یا وزراتخانه یا مجلس یا جاهای تصمیم گیری مراجعه نمی کنند؟
مالمیر:
شاید تعبیرهای خوبی داشته باشند اما ما نه به « چه چه » دیگران و نه به « اخم دیگران » خوشحال یا ناراحت نمی شویم . من با خدای خودم یک معامله ای کردم و به حمایت از فرهنگ جامعه و معلمین کشورم یک حرکتی کردم و با مدیر کل هم صحبت کردم و پای آن هم ایستاده ام. اگر می خواهند زندان ببرند آمادگی دارم یا اطلاعات بیایند ببرند یا اعدامم کنند ؛ من آمادگی دارم . من با هدف این کار را کردم . با اعتقاد این کار را کردم نه فرار رو به جلو است نه به خاطر گرفتن پست . این کار را کردم نه خودم را قهرمان کنم و نه خودم را عزیز کنم.
من هشت ماه دیگر خدمت دارم . نیازی نیست که این کارها را بکنم. پیش خدا باید قهرمان باشی ؛ پیش خدا باید عزیز باشی ؛ پیش بنده خدا اینها همه فانی و از بین رفتنی است.
پای آن هم ایستاده ام .
صدای معلم:
نظر مدیر کل آموزش و پرورش البرز در مورد حرکت شما چه بوده است؟
مالمیر:
آقای حجر گشت گفتند با توجه به شناختی که از شما داشتیم توقع چنین کاری را نداشتیم . فضا، فضای خوبی نیست . می شد این وضعیت را بهتر مدیریت کرد .
شاید به زعم خودم فکر کردم این بهترین کار باشد نه این که با این کار چالشی ایجاد کنیم یا خودمان را مطرح کنیم. نظر ایشان این بود که می توانستید بهتر مدیریت کنید و گفتم عقل و فکر من این قدر بود.
فکر کردم با این روش می توانیم آرامش را به جامعه برگردانیم.
صدای معلم :
از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم .
پایان گزارش/
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آرزوی توفیق روز افزون برایتان دارم
شما اگر دلت می سوخت می رفتی منزل آن معلم یا دعوتش می کردی به اتاقت...
شما حتی از معلم نمونه ها تقدیر نکردی بعد دو روز مونده به معارفه مدیر جدید استعفا میدی....
والسلام علی من التبع الهدی
پشت مولایمان علی(ع) را کسانی خالی کردند که قران را واسطه قرار داده بودند...
فقط این باشد که این اه معلمانی بود که خردشان کردید و اشکشان را در اداره تان در آوردید ولکه سیاهی در زندگیشان ایجاد کردی...
وسیعلمون الذین ظلموا ان ینقلب المنقلبون