صدای معلم :
آیا تعطیلی مدارس می تواند به عنوان یک راهبرد مناسب مورد استفاده و یا استناد قرار بگیرد ؟
فراستخواه:
ما متاسفانه گرایش پنهانی به تعطیلی داریم. متاسفانه بخش های قابل توجهی از جامعه ایران به هر بهانه ای به طور ناخوداگاه گرایش پنهانی دارد که تعطیلی داشته باشد البته این امر علل مختلف تاریخی دارد نه این که ذات جامعه ایران این گونه باشد بلکه به علل تاریخی دچار بی اعتمادی و فرسایش سرمایه های اجتماعی و کاهش مشارکت، دلبستگی و تعلق اجتماعی و کاهش امید به آینده و اعتماد به نفس و خود اثربخشی شده است. بخشی از بچه ها به طور ناخودآگاه خوشحال می شوند . طیفی از معلمان نیز بدشان نمی آید که بروند دنبال کارهای معوقه شان و یا امور معمولی که خودشان را سرپا نگه بدارند یا گاهی بعضی کسانی که امکاناتی دارند و می خواهند بروند به مسافرتی و استفاده هایی بکنند ... ما با تعطیل کردن خودمان را راحت می کنیم .اگر سیستم های کلان مدیریتی ما درست و مبتنی بر عقلانیت و نظام شایستگی بود این مشکلات برای ما به وجود نمی آید .
متاسفانه چون جامعه دچار وضعیت ( surviving ) شده یعنی جامعه می خواهد خودش را سر پا نگه دارد و جامعه ای که ارزش های بقا بر آن حاکم شده، تعطیلی برایش یک فرصتی است در جهت همان ارزش های بقا. این نیز علت هایی داشته است. آن طور نیست که ذات باورانه بگوییم روانشناسی جامعه ایران این گونه است نه اصلا به نظر من اینها در ذات جامعه ایران نیست بلکه موقعیت های تاریخی وشرایط اداره کشور و ناکارآمدی نهادها و سیستم ها بود که این روحیات را پرورش داده است مخصوصا در این چهار دهه گذشته نیز براثر فقدان سیستم های صحیح سیاستی و مدیریتی متمرکز و عمودی متأسفانه تشدید شده و در نتیجه روح تولید ، کار ، کوشش و امید به این که نتیجه کار و کوشش خودمان را خواهیم دید، کاهش یافته و به جای آن از زیر کار در رفتن و شانه خالی کردن افزایش یافته است.
تولید و کوشش و فعالیت و امید به این که نتیجه کوشش هایمان را خواهیم دید و جهت گیری های درازمدت در ایران جایش را داده است به یک احساس های آنی ، یک لذت های زودگذر ، وضعیت معیشتی. از سوی دیگر در حال زندگی کردن ودم را غنیمت شمردن در ادبیات و فرهنگ ما هم زمینه ای دارد .
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن! پر کن قدح باده که معلومم نیست، کاین دم که فروبرم برآرم یا نه و... که البته هیچ وقت این ها معناهایشان لزوما بد نیست ولی عملا ما استنباط ها و معناهای نازلی از آنها داریم مثلا از اشعار خیام که متفکر و ریاضی دان جدی عقل گرا ، پرکار و عاقبت اندیشی بود یک چنین استنباط های عامیانه دم غنیمتی مبتذلی داریم. سخنان او می تواند معناهای بسیار خوبی داشته باشد ولی عملا سهم ما معناهای سطح نازلی از آنها شده است و آن گونه که شما هم اشاره کردید : متأسفانه همچنان گرفتار عدم مراقبت و پنهان کاری هستیم و هنوز نیز وزیران و معاون وزیران و حاکمان بی توجه به تجربه های جهانی هستند و حرف های خام می زنند و ذهنی و ایدئولوژیک و سیاسی رفتار می کنند .
صدای معلم :
" در حال زندگی کردن " ؟
فراستخواه :
بله و به آینده فکر نکردن برای این که امید به آینده کاهش پیدا کرده و اعتمادمان هم نسبت به نتایج کارمان خیلی کم شده و حس خودکارآمدی و اثربخشی مان کم شده و در مجموع گرایش پنهانی به تعطیلی وجود دارد .به تعبیر یکی از متفکران ایرانی ، داریوش شایگان ما طی سده ها در تعطیلات تاریخی به سر می بردیم و به نوعی از سده های گذشته در که دوره انحطاط شروع شده ما به تعطیلات تاریخی رفتیم و در این 200 سال گذشته یک بیداری هایی در ایرانیان پیدا شده که از غیبت تاریخی خودشان بیایند و در کلاس جهانی حاضر شوند و در پهنه روزگار و درس آموخته های این جهان پرشتاب رقابتی وپیشرو ، خود را به اشتراک بگذارند و یاد بگیرند.
شما معلمید و این ادبیات را خوب می توانید متوجه شوید . ما از کلاس جهانی غیبت کردیم . بعضی از روشنگران ، منتقدان و بیدار دلان و هوشیاران ایرانی می خواستند و می خواهند برگردند به کلاس جهانی. اما یک نوع لختی ، ماندْ و اینرسی در جامعه هست که همچنان بدمان نمی آید در حالت " غیبت " به سر ببریم و غیر عقلانی و در غفلت زندگی بکنیم. حضور در تجربه های جهانی و پیشرفتی که در دنیا وجود دارد نمی خواهیم داشته باشیم.
اگر برگردیم به موضوع اصلی ؛ من فکر می کنم اینکه به هر بهانه ای مدرسه را تعطیل کنیم اصلا درست نیست. ولی این به معنای آن هم نیست که بچه هایمان را بسپاریم به دست بیماری ها به دست ویروس های منتشر . معلمان را بفرستیم به آغوش مخاطراتی که در وضعیت عدم مراقبت های اجتماعی و ضعفی که در سلامت اجتماعی ، نظام سلامت و مدیریت نظام سیاست و سلامت کشور وجد دارد ما نمی توانیم معلمان مان را به دست حوادث بسپاریم. بچه ها و کودکانمان را به دست حوادث بسپاریم. ما باید احساس مسئولیت داشته باشیم. در نتیجه من نه می توانم بگویم که معلمان و بچه های ما به مدرسه بیایند با این سیستم های بهداشتی کم ، با این امکانات نابرابر و با این وضعیت و مشکلاتی که در مدیریت جامعه وجود دارد و مراقبت های اجتماعی کافی وجود ندارد ریسک کنیم و بعد فرزندانمان را به خطر بیندازیم.
در سیستم های فعلی یک جور محافظه کاری به وجود آمده و این که هر کس می خواهد رفع تکلیف کند و گلیم خودش را بیرون بکشد . شما می دانید که کرونا در چین پیدا شد و آنها و خیلی از کشورها حتی در منطقه ما مراقبت های خوبی کردند نسبت به این بیماری ؛ از نظر کنترل مرزها ، مسافرت هایشان و از نظر مراقبت های اجتماعی و مدیریتی و همکاری های دواطلبانه ای که فراهم آوردند موفق تر از ما بودند در حالی که ما هنوز هم ودر این موضوع نیز متأسفانه همچنان گرفتار عدم مراقبت و پنهان کاری هستیم و هنوز نیز وزیران و معاون وزیران و حاکمان بی توجه به تجربه های جهانی هستند و حرف های خام می زنند و ذهنی و ایدئولوژیک و سیاسی رفتار می کنند. به دلیل این که سیاست (آن هم سیاست ایدئولوژیک حکومتی) بر همه چیز غلبه دارد و بهره برداری یک سویه از انتخابات بر ما غلبه پیدا کرد و می خواستیم مسئله انتخابات را مدیریت کنیم خبرها را منعکس نکردیم و خیلی از مخفی کاری هایی صورت گرفت و اخیرا در خبرها آمده بود که متاسفانه دیروز هشت نفر از هموطنان ما جانشان را از دست دادند که می توانست این نباشد .
اگر گفته های رسمی خود آقایان را مبنا قرار بدهیم در ایران حدود 15 تا 20 درصد از افراد مبتلا فوت کرده اند در حالی که در چین یک عدد خیلی کوچک 3 درصدی بود و مبتلایانی که در چین جان خودشان را از دست دادند خیلی کم بود و هست، در کره جنوبی از این هم کمتر یعنی در حد یک وشش دهم درصد است. این حاصل یک نظامی است که هزینه های تمرکزش را می پردازیم و از هرج و مرج و ناکارآمدی اش نیز رنج می بریم.
پس من پیشنهاد نمی کنم که مدارس را باز کنیم و بچه ها را و معلمان را که جزو آسیب پذیرترین ومحروم ترین طبقات فرهنگی ایران هستند به خطر بیندازیم . در عین حال پیشنهاد هم نمی کنم با این تعطیلی مدیریت آموزش و پرورش خودش را راحت کند و همان تنبلی که عرض کردم در جامعه ایران هست به مراتب در وزارت آموزش و پرورش و مدیران کل آموزش و پرورش نیز خدای ناکرده همین تنبلی وجود دارد و آنها هم راحت می شوند و می گویند تعطیل می کنیم و دیگر مسئولیتی هم نداریم.
این طور نیست که مدیر کل آموزش و پرورش ، وزیر ، معاون و سیاست گذاران تربیت در ایران ، مدارس کشور را تعطیل کنند و دل خودشان را خوش بکنند ....
در سیستم های فعلی یک جور محافظه کاری به وجود آمده و این که هر کس می خواهد رفع تکلیف کند و گلیم خودش را بیرون بکشد . الآن وزیر علوم ما هم آمده دانشگاه ها و همایش ها را تعطیل کرده و گفته من گلیم خودم را بیرون می کشم و اسقاط تکلیف است و تمام. من این هفته دعوت به چهار همایش برای ارائه مقاله علمی شده بودم همه آنها تعطیل شده و وزیر محترم هم می گوید تعطیل می کنم تا فردا نیایند گریبان مرا نگیرند که شما همایش ها را برگزار کردید و آن جا سرایت پیدا کرد و این گونه شد ؛ در نتیجه همه به فکر خودشان هستند. باز اینجا نیز چرا نمی شد این همایش ها را مقداری به صورت مجازی برگزار کرد چرا نمی شد فعالیتهای مجازی و غیر حضوری در حوزه علم وفناوری وآموزش عالی در این فرصت در حد ممکن تقویت بشود .
به خاطر همین تنها چیزی که مغفول می شود منافع و مصالح عمومی است . یعنی این طور نیست که مدارس که تعطیل شد فکری برای آموزش های از راه دور و انواع سرگرمی های علمی برای بچه و بازآموزی ودانش افزایی غیر حضوری برای معلمان و بخشی فعالیت های معوقه دیگر با استفاده نظام چند رسانه ای و فناوری اطلاعات و ارتباطات باشیم یا برای دانشگاه ها و دانشجویان و اعضای هیأت علمی هم چنین زمینه هایی فراهم بیاوریم بلکه فقط از خودمان رفع تکلیف می کنیم و تعطیل می کنیم و راحت می شویم.
خلاصه بگویم ، اگر فعلا ما سیستم های مراقبتی نداریم که فعالیت های حضوری ادامه داشته باشد ، حداقل فعالیت های هوشمندسازی مدارس را دنبال کنیم . بدانیم که اگر امروز مدارس ما بیشتر هوشمند بودند و قحط اینترنت و زیرساختهای سخت و نرم در آموزش و پرورش ایران خصوصا در شهرها و مناطق محروم نبود و همه مدارس و استان های محروم و مناطق محروم شهرها و مدارس ما به زیر ساخت های لازم مجهز بودند و معلمان از طریق سیستم های از راه دور تدریس می کردند و آموزش و پرورش شرایطی ایجاد می کرد و مدارس کمک می کردند در هر منطقه ، ناحیه و استان و در هر شهری این امکانات ایجاد شود و درس های دیجیتال و مجازی راه اندازی شوند بسیاری از مشکلات را الان نداشتیم و خیال مان راحت بود واز این تعطیلی خیلی ضرر نمی کردیم.
تصریح می کنم ، ما با تعطیل کردن خودمان را راحت می کنیم .اگر سیستم های کلان مدیریتی ما درست و مبتنی بر عقلانیت و نظام شایستگی بود این مشکلات برای ما به وجود نمی آید . نه کرونا ما را این قدر کرخت می کند و نه به خاطر این بیماری و سایر موارد مشابه مجبور می شدیم مدارس را ببندیم و اگر رسانه های آزاد و حوزه عمومی نقد و مطالبه بود مدارس ما به این مقدار از بی اختیار بودن و آموزش و پرورش به این مقدار بی قدرتی دچار نمی شد.
ادامه دارد
نظرات بینندگان
بخاطر متهم شدن یک عده به تنبلی ، سایرین قربانی شوند
از طرفی با باز شدن مدارس میزان رفت آمد مردم با تاکسی و وسایل نقلیه عمومی افزایش می یابد و حضور مردم در خیابانها بیشتر می شود
است كه در تعطيلي مطلق است. البته ديگر سازمان پژوهشي نمانده است. شده است :
« سازمان آقاي ذوعلم و رفقا »
# سازمان پژوهش امروز مصداق تام و تمام شعر فرخي يزدي است :
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم
هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت
در پیشگاه اهل خِرد نیست محترم
هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت.
اوضاع تربيتي نه تنها مدارس بلكه در ادارات و حتي جامعه به جايي رسيده كه ديگر نه تنها مديران و مسئولان را در همه جا بر صاحب نظران و پيشكسوت ها ترجيح مي دهند و احترام مي كنند بلكه متخصصان را خائن و غرب زده معرفي مي كنند تا چند صباحي بيش تر بر اين ممكلت حكومت كنند.
چو دشمن گرامی شد و دوست خوار
به ناچار پیش آید این روزگار
همی دان که گر ما خرد داشتیم
چنین روزگاری نمی داشتیم
آلوگی هوا؟ جواب: شما چرا با شهرداری ها و حفاظت محیط زیست و سایر ارگان ها درباره عدم مدیریت ترافیک و سوخت و حمل و نقل صحبت و مخاطب قرار نمی دهید؟
برف و سردی هوا؟: آیا می دانید که در اکثر مواقعی که مدارس شهرهای کوچیک و روستاها حتی تعطیل میشه بعلت عدم وجود نفت کافی و گرمایش در مدرسه هاست؟ و تا چند روز هم جاده اون روستاها بسته هست... لابد می فرمایید چرا در شهرهای بزرگ؟ پاسخ: وجود تعداد زیاد دانش آموزان در هوای برفی در محیط مدرسه غیر قابل کنترل است. همه نمونه هایی را شاهد بوده اند که چقد شکستگی دست و پا در مدارس بخصوص در دبستانها در یخبندان ها اتفاق می افتد. تازه محیط کلاس ها بهیچ عنوان گرم نمی شود و مصرف گاز باعث شده تا مدارس رو تعطیل کنند کی میخواد قبض گاز را بدهد؟ لابد میفرمایید رایگان است. خیر جهت اطلاع بدانید که روی کاغذ آری ولی در عمل خیر.
لطفا سطح بحث را پایین نیاورید.
منظور ایشان در سطح کلان نظام تعلیم و تربیت است.
تعطیلی پنهان از متغیرهای موثر در ناکارآمدی سیستم آموزش و پرورش است.
چرا همه چی رو قاطی می کنیم؟ دویست سال است در تعطیلی تاریخی هستیم و این حرفها توهین است به معلمان. تاسف واسه این طرز نگاه. اگه جواب دارید بفرمایید لطفا. با تشکر
آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام بیند
اما در جواب شما که می فرمایید بعضی از همکاران هم خود خواهن تعطیلی هستند، برعکس این حقیر در این برهه زمانی خواهن تعطیلی که نیستم هیچ ،خواهان رفتن به استقبال مرگ برای خود ودو فرزند نیز می باشم. در این نظام امیدی به آینده خود ودو جوانم ندارم .درست بعداز انتخابات شوک گرانی ونا امیدی بیشتر.
چون خودکشی حرام است الان بهترین زمان برای به استقبال مدگ رفتن است.
مسولین برای ترس از جان خود اقدام به تعطیلی کردند واگرنه انها ذره ای به فکر ما نیستند
بدون ترتیب و تنها برای آموزش و پروش را عرض میکنم: -یکی از مشکلات، کتب درسی بدون محتوا و کنکور محور ماست. با تعطیلی مدارس دانش آموزان چیزی برای از دست دادن ندارند به جز حفظیات لازم برای تست زدن.
-اطلاعات معلمان ما در زمینه تولید محتوا برای فضای مجازی بسیار اندک است. و کار تیمی میطلبد که باز هم زیرساختهای و تشویقهای و حمایتهای لازم را نداریم. برای مثال بنده به تنهایی نرم افزار آموزشی تهیه کردم که مجوز انتشار رسانه های دیجیتال گرفتم و حدود 6 ماه تمام وقت کار کردم. در جشنواره استانی رتبه آورد و تنها 150 هزار تومان و چند برگ تشویقی گرفتم.
-برای نقد کتب درسی هیچ هزینه ای پرداخت نمیشود تا معلم ما زمان بگذارد و نقد بفرستد. فقط به نظرات پراکنده بسنده میکنند.
ادارات ما مملو از کارمندانی شده که از تدریس فرار کرده و به پشت میزهای اداری پناه برده اند.
- در وزارتخانه هر روز شاهد استیضاح وزرای رنگ و وارنگیم که فقط برای امضا پست وزارت را قبول میکنند و به توانایی های خود نیم نگاهی هم نمی اندازند.
- در سطوح بالاتر آموزش و پرورش را یک نهاد مصرف کننده می بینند که کاری جز هدر دادن سرمایه ها ندارد و هر روز دنبال راه حلی میگردند تا هزینه های جاری این سیاه چاله را کمتر کنند.
کسی به فکر آینده نیست. تا وقتی هم که این مشکلات حل نشود نمیتوان قانون ماند یا اینرسی آموزش و پروش را بهم زد.
1- وزیرشون با وزیر ما که .... اصلا قابل قیاس نیست.
2- سلامتی نسل جوان براشون خیلی اهمیت داره. میدونه آینده کشورش به دست همین دانش آموزاست. براشون کلی برنامه داره. ستادهای بحرانشون دایم دارن رو آمادگی دانش آموزا برای سوانح طبیعی و غیرطبیعی کار میکنن.
3- تخصص معلماش براش خیلی مهمه. معلم رو فقط برای پر کردن کلاس نمیخواد. پس اگر اتفاقی برای معلمش بیوفته به این راحتی نمیتونه براش جایگزین پیدا کنه.
ما هممونم بمیریم براشون مهم نیست. یه بلندگوی سبزی فروشی دستشون بگیرن تو کوچه ی مدرسه اعلام کنن از هر خونه 5 تا جوون تحصیل کرده ی بیکار میاد بیرون میذارنش تو کلاس بچه داری کنه براشون.
در دو هفته گذشته هر روز تعدادی از مدیران جدید که اغلب از حوزویان هستند از قم به تهران و به سازمان پژوهش می آیند و بر می گردند.
هر چه گفته شد نیایید اما کسی گوش نکرد.
ظاهرا افراد و سلامتی آنها بیت المال مسلمین به حساب نمی آیند.
هر چه می گویند اوضاع وخیم است، با سفارش خواندن چهار تا آیه و دعا همه را دست به سر می کنند.
آقایان !
به خدا دو هفته نیایید، کسی پست و سمت شما را نمی گیرند.
بگذارید افراد سازمان که انسان هستند ( مسلمان ) از آلودگی در امان بمانند.
خانواده های آن ها نگران هستند.
در نماز جماعت گفته شد. اما نشنیدند
به حوزه ریاست گفته شد، اما نشنیدند.
اگر کسی دستش به وزیر و یا بالاتر و یا صدا و سیما می رسد تذکر دهد.
تعطیلکردهولی کادراجرایی مریض نمیشوند
دراین رفت وامدهاو برایکارمندان دیگر دور
کاریقراردادهمیشود.........
جنابعالی هر چه خواستید کردید
فقط امیدوارم فردا اگر کنار رفتید نگویید : " نگذاشتند. "
این جواب از شما پذیرفته نیست.
طرفداران محترم ایشان هم این نکته توجه کنند.