به طور معمول هر وزارتخانه سایتی اختصاصی برای خود دارد و آموزش و پرورش هم از این قاعده مستثنی نیست. خبرگزاری پانا بیشتر از یک دهه است که با اسم خبرگزاری کانون دانشآموزی به فعالیت میپردازد. این خبرگزاری در خرداد ماه سال ۱۳۸۱ به طور رسمی کار خود را با محوریت دانشآموز و آموزش و پرورش آغاز کرد.
وظیفه خبرگزاری اختصاصی یک نهاد، پوشش اخبار مربوط به آن نهاد و حواشی آن است اما این سایت رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته است و به پوشش اخبار مختلف در موضوعات و حوزههای مختلف میپردازد و نقش آموزش و پرورش و به خصوص دانش آموز در آن کمرنگ شده است.
نوع فعالیت این خبرگزاری که «اولین خبرگزاری دانش آموزی در جهان» خوانده شده، انتقاداتی را در این سالها به دنبال داشته است.
در رابطه با همین موضوع خبرنگار انصاف نیوز پیگیر مصاحبه با مریم جمشیدی، مدیر عامل بود اما او بعد از مشورت با مقامات آموزش و پرورش با مصاحبه مخالفت کرد. همچنین با بازدید از این خبرگزاری نیز موافقت نشد.
به همین دلیل با احمد جعفری چمازکتی، موسس و اولین مدیر عامل پانا، نجات بهرامی، کارشناس رسانه و معاون سابق روابط عمومی وزارت آموزش و پروش و نیز علی پورسلیمان ، مدیر سایت صدای معلم گفتوگوهایی شده است که در ادامه میخوانید.
پانا باید به بدنه دانشآموزی بازگردد
احمد جعفری معتقد است که پانا با رویکرد متفاوتی تاسیس شده است و از مسیر اصلی خود دور شده است و برای بازگشت به اصالت خود باید به بدنهی دانش آموزی بازگردد.
جعفری دربارهی این خبرگزاری میگوید: «من رسانههای زیادی را تاسیس کردهام و اگر این موضوعاتی که در حال حاضر مطرح است، در زمان تاسیس این خبرگزاری و وزارت آقای حاجی پیش میآمد که بخواهد برای خودش این خبرگزاری را خرج کند این کار را اصلا انجام نمیدادم. همهی افراد دورهی دانش آموزشی را گذراندهاند و در بیشتر اوقات خانوادهها دغدغهی این را دارند که فرزندشان بعد از تحصیل چگونه میخواهد شاغل شود.
در زمان آقای شاهحسینی رییس سازمان دانشآموزی، تشکلهای مختلفی فعالیت میکردند که تنها فعالیتی که از دانشآموز خروجی داشت خبرگزاری پانا بود. انتظار ما این بود که برای دانشآموز با دانشآموز باشد و همین طور فرهنگیان هم مورد پوشش قرار بگیرند. سیاستها و بودجهها که تغییر میکنند میبینیم که یک راه منحرف میشود و به سرانجام نمیرسد.»
جعفری تاسیس این مجموعه را این گونه روایت میکند: «من در سال ۸۰ خبرگزاری تهران بزرگ را تاسیس کرده بودم که به من گفتند که آقای حاجی و آقای مسجد جامعی یک قرار دادی را امضا کردند مبنی بر اینکه ایرنا یک خبرگزاری برای این وزارتخانه تاسیس کنند. آن زمان آقای محمد مهدی شاه حسینی، مشاور وزیر بود و رییس سازمان دانش آموزی و آقای عبدالله ناصری طاهری مدیرعامل خبرگزاری بودند. این دو فرد حکمی مبنی بر تاسیس برای من زدند که ما رفتیم و سازمان دانش آموزی در خیابان کوشا را برای خبرگزاری گرفتیم و بعد ازآن هم هجده مرکز استانی زدیم.
من بعد از چندماه به خارج از کشور رفتم اما میشنیدم که تند تند مدیر عامل و رییس عوض میکنند. بعد از این قضایا من چندبار که در استانهای مختلف رفتم و باخبرنگار سایتهای مختلف از جمله مهر و ایسنا و غیره صحبت کردم گفتند که از پانا به آن رسانه آمدهاند و با اینکه من بسیاری را نمیشناختم اما میدانم که تعدادی زیادی از بچههای آموزش دیده به رسانههای مختلف رفتند. ساسان شیخ میری که در انجمن صنفی مطبوعات غرب مازندران است و خودش هم چند روزنامه و سایت دارد یکی از این بچهها بود که در پانا آموزش دیده است.»
جعفری در ادامه میگوید: «برای پوشش کاستیهای بخش آموزش رسانهها در آن زمان پانا خیلی مناسب بود و بسیار هم کار کرد و بسیاری نیرو نیز به بدنه رسانههای کشور وارد کرد. من تا یک و نیم سال بعد تاسیس این رسانه مدیر عامل این رسانه بودم. معمولا مدیرعاملی رسانهای را به عهده نمیگیرم اما دوستان آن زمان به من گفتند که مدیرعاملی پانا را به عهده بگیر تا کمی این رسانه توسعه بگیرد که ما مرکز را تاسیس کردیم و قرار بر این بود که آن را گسترش دهیم.»
جعفری همچنین دربارهی روند این سایت میگوید: «روند سایت این گونه بود که ما مجموعهای را برای فعالیت دانشآموزان درست کنیم و راه را به دانشآموزان و بازار کار نشان دهیم و با توجه به اینکه در آن زمان در رسانههای مختلف افراد آموزشدیده کم بودند و رسانهها مشکل آموزش داشتند. ما درجلسات خودمان فرصت را مناسب دیدیم که بتوانیم بخشی از بدنهی دانشآموزی را وارد رسانههای کشور کنیم که هم به کم کردن دغدغهی خانوادهها کمک کند و هم نوسازی در رسانههای کشور صورت بگیرد.
ما مرکز را تاسیس کردیم و بچههای تهران و سازمان دانش آموزان مراکز استانها فراخوانی برای جذب دانش آموزان دادند. من برای اینکه کار سرعت بگیرد، برای همهی مدیران سازمانهای دانش آموزی استانها حکم مدیریت پانا در استان را صادر کردم که اختیارات بیشتری برای جذب دانش آموزان داشته باشند. بعد از این کار آنها نیرو جذب میکردند و ما از تهران استاد میفرستادیم که بچهها را آموزش دهد.
از طرف ایرنا به پانا به دید بخش آماتوری نگاه میشد و از همان ابتدا اخبار بچهها که وارد سیستم خبری پانا میشد زیر نظر مستقیم ایرنا قرار میگرفت و بعد از تایید سردبیر به خروجی سایت ایرنا میرسید. در حقیقت از همان ابتدا بچهها اخبار خود را روی خروجی ایرنا میفرستادند. در همان سالها ۸۲، پوشش اجلاس بینالمللی صلح در ایران و ۱۳ آبان با پانا بود. بعد از تشکیل سایت دیگر اخبار پانا زیرنظر ایرنا نبود و روی سایت اصلی خود میرفت. من در همان زمان در مصاحبهای که با یکی از روزنامهها داشتم گفتم من دوست دارم حتی بعد از رفتن من هم یک رییس دانشآموز به جای من بیاید.
در دورهی من نیروهایی که همکاری میکردند به صورت رسمی آموزش دیده و فعالیت میکردند و در حدود ۱۵۰۰۰ نفر بودند.»
جعفری دربارهی چگونگی بهبود عملکرد این خبرگزاری میگوید: «مظلوم ترین قشر در جامعهی ما فرهنگیان هستند و پانا میتوانست بلندگوی رسای این قشر مظلوم باشد. هدف از شکل گیری این خبرگزاری پوشش خانوادهی فرهنگیان بود. اینکه ما ببینیم در بورکینافاسو سیل آمده است یا بودجه چگونه بخش بندی شده است به پانا ربطی ندارد و نباید در این سایت بیاید. اگر هم از بودجه قصد انتشار دارد باید بخش بودجهای که به آموزش و پرورش مربوط بود را دغدغه خود بداند.
متاسفانه پانا از اصولش دور مانده و مانند خیلی چیزهای دیگر در این مملکت کانال عوض کرده است. این سایت باید به جای مسایل عمومی کشور به مسایل خاص فرهنگیان بپردازد. من در حال حاضر نمیدانم که تشکیلات این سایت چگونه است اما از آنجایی که بیشترین ارتباط را با دانش آموزان و روسای سازمان دانش آموزان دارند باید بیشتر به این گروه بپردازند. اگر بخواهند تغییر رویه ایجاد کنند باید برگردند به دوران دانش آموز محوری و بر اساس منافع فرهنگیان و وزارت آموزش و پرورش باشد.
پانا برای وزیر آموزش و پرورش، فرهنگیان، دانش آموزان، آموزش و پرورش خیر مطلق است و هر چه قدر هزینه بکنند به خودشان برمیگردند. به خصوص که با پیشرفت فضای مجازی نگرانی ما نسبت به دانش آموزان و کودکانمان نیز بیشتر میشود. ما اگر بتوانیم بخشی از این بچهها را در پانا برای فعالیت رسانهای جمع کنیم، در عمل از این سمت هم کمکی به خانوادهها و فعالیتهای دانش آموزی کردهایم.»
پانا باید به مشکلات دانشآموزان و معلمان بپردازد
علی پورسلیمان، مدیر سایت صدای معلم معتقد است که این سایت بیشتر باید به مشکلات قشر دانشجو و معلم بپردازد و از مسایل حاشیهای بپرهیزد. پورسلیمان از درسی به نام تفکر و سواد رسانه که در سال یازدهم تدریس میشود انتقاد میکند.
علی پورسلیمان درباره این موضوع میگوید: «این خبرگزاری متعلق به سازمان دانشآموزی است. این سازمان هم با وجود اینکه اسم دانشآموز را یدک میکشد اما به دلیل ساختار بوروکراتیکی که پیدا کرده است، تبدیل به یکی از سازمانهای زیر مجموعهی وزارت آموزش و پرورش شده است. درحقیقت در این زمینه که صدای دانشآموزان باشد و مطالبات دانش آموزان را منعکس کند و به دنبال تعامل مناسب و سازنده با دانش آموز به عنوان یکی از ارکان مهم آموزش و پروش باشد، نتوانسته در رسالت خود موفق باشد.
برای اثبات این ادعا فقط کافی است که به نحوهی انعکاس اخبار مجلس دانشآموزی در این خبرگزاری رجوع کنید. در انعکاس این اخبار به جای آن که همهی گفته دانش آموزان چه موافق و چه مخالف گفته شود فقط تعدادی از آنها را گلچین میکنند و پخش میکنند که از نظر خودشان چالش برانگیز نباشد. این خبرگزاری همین طور بیشتر گفتهی مسوولان را منتشر میکند و بیشتر وزنه به سمت انعکاس صحبت مسوولان است.»
پورسلیمان در ادامه افزود: «به نظر من اگر بخواهیم نمرهای به خبرگزاری پانا در مورد فعالیت آن بدهیم، این سایت نمره قبولی را حداقل در حوزهای که در آن تخصص دارد و نام دانش آموز را با خود همراه میکند، نمیگیرد.
ما در ابتدا باید بتوانیم که سواد رسانهای را به بچهها توضیح دهیم و بعد از آن اگر دانشآموز علاقه داشت آن را به حوزههای تخصصیتر بفرستیم. متاسفانه ما این زمینه را در دروس آموزش و پرورش نداریم که بتواند در سواد رسانهای دانشآموزان تاثیر بگذارد. درس سواد رسانهای در پایه یازدهم تدریس میشود و از سال ۹۱ وارد نظام آموزشی ما شده است ولی تا به امروز تحقیق و پژوهشی نشان نداده است که تا چه میزان این مساله در سواد رسانهای تاثیرگذار بوده است. این خود جای سوال دارد که چرا این درس در پایهی یازدهم که دانشآموز فاصلهی کوتاهی با کنکور دارد و با استرس آن درگیر است تدریس شود.
این درس باید در دوران ابتدایی تدریس شود و اگر این اتفاق میافتاد شاید دانشآموزان نحوهی برخورد با رسانه را میدانستند و حتی کار به قطع اینترنت در دوران پر بحران هم نمیرسید.»
پورسلیمان درپایان افزود: «این خبرگزاری به صورت اختصاصی در حوزهی آموزش و پرورش و دانشآموزان و فرهنگیان فعالیت میکند ولی در این سایت آموزش و پرورش یک شاخهی معمولی را برای خود دارد. یک خبرگزاری که اختصاصی درباره آموزش و پرورش فعالیت کند وجود ندارد که مسایل دانشآموزان و معلمان را منتشر کند و در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردهاند. ما باید آموزش و پرورش و ارکانش را بازتعریف کنیم و این تعریف باید به دور از عناصر و آموزههای ایدئولوژیک باشد. مهمترین دیدی که در جامعهی ما نسبت به دانشآموز و معلم وجود دارد، دید ابزاری است که در ترکیب با دید ایدئولوژیک باعث انحراف دستگاه آموزش و پرورش ما میشود.»
دانش آموزان باید در زمینهی رسانه باسواد شوند
نجات بهرامی، کارشناس رسانه معتقد است دانش آموزان برای تحلیل بهتر اخبار باید سواد رسانه پیدا کنند. او همچنین درس سواد رسانهای را مانعی برای ارتباط با رسانهها میداند.
بهرامی درباره این مساله میگوید: « نتیجهی گسترش رسانه ها و تاثیر آنها از نظر کمی و کیفی در زندگی ما به طوری است که اگر دانش آموز با رسانه آشنا باشد و آن را بشناسد باعث میشود که محتوا و محصول رسانههای مختلف را بتواند بهتر آنالیز و تجزیه و تحلیل کند و هم بتواند از بین اخبار مختلف از رسانههای مختلف صحت وقایع را متوجه شود. اگر دانشآموزی اصول اصلی رسانه را نداند فضای رسانهها مانند امواج دریا او را به این طرف و آن طرف میکشانند، در بیشتر کشورهای دنیا، سواد رسانهای جایگاه مهم و مخصوصی دارد.»
بهرامی دربارهی درس سواد رسانهای میگوید: «این درس تفکر و سواد رسانهای که به تازگی اضافه شده است، به خودی خود کار بدی نیست حتی جای امیدواری هم دارد که به این فکر افتادهاند که این اصول را به دانشآموزان آموزش بدهند. انتقاد قدیمیای که فعالان آموزش و پرورش به محتوای کتابها داشتند این بود که کتابهای ما محتوای قدیمی دارند که خیلی با زندگی روزمرهی دانشآموزان ارتباط منطقی ندارد و بیرون از مدرسه این دروس به درد دانشآموز نمیخورد، در همین راستا در حال حاضر این درس را به دروس دانشآموزان اضافه کردهاند.
این کار دو اشکال بزرگ دارد، این درس از سالهای آخر دبیرستان اضافه شده است درحالی که باتوجه به درگیری دانشآموزان با رسانه این دروس باید از سالهای ابتدایی تدریس شود. در حقیقت دانشآموز از زمانی که بتواند تلویزیون تماشا کند و با رسانه در ارتباط باشد باید این دروس را مطالعه کند نه اینکه سالهای آخر دبیرستان آن را مطالعه کند.
اشکال دوم آن این است که محتوای این درس هم مانند دروس دیگر با یک ایدئولوژی خاصی تعیین شده است که نوعی رسانهگریزی را آموزش میدهد و ارتباط با رسانهها را منع میکند در حقیقت مثل همان نصایح و بیمی است که در گذشته به دانشآموز میدانند که وارد فضای مجازی نشود. سواد رسانه هم نوعی درسی است که خصلت سلبیاش بر خصلت ایجابیاش غلبه کرده و سواد رسانهای را به دانشآموز نمیدهد. علاوه بر اینکه مولفان این کتاب هم از افراد کارشناس نیستند و کارنامهی خیلی خوبی ندارند و انسانهای پرکاری هم نبودهاند.»
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.