گروه رسانه/
آشفته بازار سکانداری در وزارت آموزش و پرورش در دولت روحانی، گویا نقطه پایانی ندارد. از انتخاب غیرکارشناسانه علی اصغر فانی بهعنوان نخستین وزیر آموزش و پرورش که عاقبتی بهتر از عزل محترمانه به همراه نداشت، تا استعفای شوکآور و چرخش ناگهانی سیدمحمد بطحایی. پس از استعفای بطحایی، جواد حسینی به سرپرستی این وزارتخانه منصوب شد و حدود 3 ماه مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را عهدهدار شده و در این مدت اندک، به اذعان جامعه معلمان و آگاهان نظام آموزشی، کارنامه قابلقبولی از خود بهجای گذاشت تا نویدبخش کورسوی امیدی در انتهای چاه ویل نظام نابسامان آموزشی کشور باشد.
در حالی که حسینی بهعنوان جدیترین گزینه برای وزارت آموزش و پرورش مطرح بود، به ناگهان شوک دیگری به بدنه نظام آموزشی کشور و جامعه فرهنگیان کشور وارد شد و آن، خبر معرفی محسن حاجی میرزایی بهعنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی بود. خبری که با انتقاد گسترده جامعه فرهنگی همراه شده و این پیام را با خود به همراه داشته که متاسفانه گویا کشتی طوفانزده نظام آموزشی کشور، در این دو سال انتهایی تا پایان دولت نیز ساحل امنی به خود نخواهد دید.
درباره شرایط و دلایل این انتخاب، عدم استقبال از آن توسط جامعه فرهنگی و بهطورکلی عوامل آشفتگی و نابه سامانی مدیریت در نظام آموزش و پرورش کشور با علی پورسلیمان مدیر سایت صدای معلم به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
همدلی :
ارزیابی شما از معرفی آقای حاجی میرزایی بهعنوان گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش چیست؟
علی پورسلیمان :
محسن حاجی میرزایی مدت زیادی از فضای آموزش و پرورش به دور بوده است، البته بعضاً سوابقی از ایشان در نهضت سوادآموزی عنوان میشود، اما مشخصاً ایشان با توجه به دوری از فضای آموزش و پروش نمیتوانند تحلیلی واقعی و عملگرا نسبت به شرایط و وضعیت پیچیده این روزهای نظام آموزشی داشته باشند، البته این به این معنا نیست که لزوماً وزیر آموزش و پرورش باید از بدنه این سازمان بیاید، اما نکته قابلتوجه آن است که فردی که سکاندار وزارتخانهای مثل آموزش و پرورش میشود، باید در وهله نخست منطقاً مشکلات آموزش و پرورش را از نزدیک بشناسد تا بتواند برای حل آنها راهکار مناسب داشته باشد و ما عقلا و منطقاً نمیتوانیم از کسی که آمدن خود را محصول تقدیر و قضا و قدر الهی میداند، انتظار ایجاد تحولی در نظام آموزش و پرورش کشور داشته باشیم.
بنده عمیقاً از این انتخاب متاسف هستم، نه فقط برای انتخاب شخص حاجی میرزایی، بلکه برای افرادی که ایشان را بهعنوان یک مجری صرف برای هدایت و مدیریت وزارت آموزش پرورش مناسب دیدهاند، وزارتخانهای که شرایطش اساساً قابلمقایسه با گذشته نبوده و نیازها و سطح انتظارات در آن بهکلی تغییریافته است.
به نظر میرسد ما اساساً با بحران انتخاب در وزارت آموزش و پرورش روبهرو هستیم و این دولت تاکنون با انتخاب 3 وزیر و یک سرپرست برای وزارت آموزش و پرورش بهنوعی رکورد جدیدی برای خود به ثبت رسانده است. تا وقتیکه افرادی صرفاً اجرایی و پشتمیزنشین و بیگانه با نظام آموزش کشور، هم چون آقای حاجی میرزایی در راس کار قرار بگیرند و ما در آموزش و پرورش به دنبال ایجاد اتاق فکر و اندیشه نباشیم تا به حل معضلات بیشمار این نظام حساس و تاثیرگذار در کشور با روشهای علمی و آکادمیک بپردازیم، بنده شخصاً چشمانداز روشنی را در پیشرو متصور نیستم.
همدلی :
به نظر میرسد نگاه حاکم در این دولت و بهطورکلی در طول این چهل سال به نظام آموزش و پرورش، نگاهی آزمون و خطا بوده و معلمان و دانشآموزان به تعبیری بدل به موش آزمایشگاهی شده و به نظر میرسد تکلیف دولتها با این نظام مهم و آیندهساز، همچنان مشخص نشده است!
مشکل از کجاست که از پس چندین دهه آزمون و خطا، ما همچنان در بلاتکلیفی و بیبرنامگی محض در ارتباط با نظام آموزش و پرورش کشور مواجه هستیم؟
علی پورسلیمان :
نکته مهمی که باید ذکر کنم این است که آموزش و پرورش و حل مسائل آن تنها در شخص وزیر خلاصه نمیشود. واقعیت آن است که نگاه به نظام آموزشی در کشور ما یک نگاه دست چندمی است. ما در هیچ دولتی به آموزش بهعنوان محور توسعه پایدار نگاه نکرده و از آنجا که همواره بحرانهای مختلفی در زمینههای مختلف، کشور ما را احاطه کرده است، آموزش و پرورش بهتناسب با شرایط محیطی و اقتضائات منطقهای و جهانی کشور، نتوانسته است نقش بنیادین خود را تعریف کند.
نکته بعدی حائز اهمیت این است که ما به لحاظ آنکه در آموزش و پرورش، معلم حرفهای تربیت نکردهایم و نگاه ما به آموزش و پرورش و معلمان نگاهی حرفهای نیست، بهتبع آن، هیچگاه فرایند انتخاب وزیر نیز بهمانند انتخاب معلمان حرفهای و بر مبنای کارآمدی و اصول علمی انجام نمیپذیرد.
بهعنوانمثال شما توجه کنید که برای تامین معلم برای دستگاهی مثل آموزش و پرورش، مسئولین ما راههای مختلفی را تعریف میکنند، معلم حقالتدریس، سرباز معلم، آموزشدهنده سوادآموزی و ماده28 یا دانشگاه فرهنگیان و انواع و اقسام این دست روشها، درحالیکه در هیچ کجای دنیا چنین شیوههایی رایج نیست و فرایند انتخاب معلم بر اساس اصول مشخص و بهصورت شفاف انجام میپذیرد و زمانی که شما با چنین نظام آموزش و پرورش بیبرنامه و فشلی مواجه هستید، نباید انتظار داشته باشید که انتخاب وزیر آن نیز انتخابی علمی و حرفهای باشد.
به نظر میرسد که ما در این چهل سال، در انتخاب وزرای آموزش و پرورش، سالبهسال و دوره به دوره شیب نزولی را طی کردهایم و همین امر سبب شده است که این وزارتخانه همواره دچار تلاطم و حواشی بسیار بوده است.
اگر شما نگاهی تاریخی داشته باشید به پیشینه وزرایی که برای آموزش و پرورش انتخابشدهاند، از قبل از انقلاب و اوایل آن تاکنون، بهوضوح مشاهده میکنید که به لحاظ کیفی شاهد روندی نزولی بودهایم.
ما در نظام آموزشی کشور انسانهای بزرگ و صاحبنظرانی چون غلامحسین شکوهی و ناتلخانلری و پرفسور حسابی داشتیم که حرفی در آموزش و پرورش داشتهاند، اما اکنون ما متاسفانه در حال حاضر رسیدهایم به چهرههایی صرفاً اجرایی و ناآشنا با حوزه مدیریتی خود که طبیعتاً نمیتوانند برای یک دستگاه کیفی مثل آموزش و پرورش که با اندیشه و تفکر انسان سروکار دارد، نسخه شفابخشی بپیچند و درواقع قد مدیریت در نظام آموزش و پرورش به سمت کوتولهگی گرایش پیداکرده است و به نظر من این در درازمدت آسیبهای جدی و ضربات جبرانناپذیری را به آموزش و پرورش و همچنین سایر شاخصهایی که به توسعه کشور مربوط است وارد خواهد کرد. ما امروز شاهد بحث تبعیض هستیم و خیلی از معلمان بیان میکنند باوجود این که ما شرایط حساس و ویژه امروز مملکت را درک کرده و به مشکلات واقفیم، اما از سوی دیگر برای ما وجود این حد از تفاوت و تبعیض قابلدرک نیست و این مسئله که در همین شرایط امروزی کشور افرادی وجود دارند که با کمترین تخصص و سطح سواد دارای فیشهای نجومی و حقوق بالا هستند درحالیکه دستمزد معلمان کفاف رفع بدیهیترین نیازهای زندگی آنها را هم نمیدهد.
همدلی :
به نظر میرسد باوجود بحران مدیریت در اکثر بخشها و سازمانها در کشور، شرایط آموزش و پرورش در مقایسه با سایر دستگاهها، شرایط بهمراتب وخیمتری را تجربه میکند. این تفاوت از کجا منشا میگیرد؟
علی پورسلیمان :
اگر شما دو دستگاه آموزش عالی و آموزش و پرورش را مقایسه کنید، ما امروز در آموزش و پرورش با بحران انتخاب وزیر مواجه هستیم، معلمان بهشدت واکنش نشان میدهند و مقاومت و اعتراض میکنند و به دلیل اینکه به تشخیص ایشان احترام گذاشته نمیشود و با آنها بهمثابه موشهای آزمایشگاهی برخورد میشود، طبیعتاً اعتراض و مقاومت میکنند و البته مقاومت آنها بهحق بوده و این عدم جدی گرفته شدن معلمان در فرآیند انتخاب وزیر باعث بروز مشکلاتی میشود که همواره شاهد آن بوده و هستیم.
بهطور متوسط ما در هر یکونیم سال شاهد حضور یک وزیر بهعنوان سکاندار وزارت آموزش و پرورش هستیم، درحالیکه ما در آموزش عالی شاهد چنین وضعیتی نیستیم و در داخل آموزش عالی و دانشگاهها برای گزینش نیرو یک پروسه علمی تعریفشده است، درحالیکه ما متاسفانه هنوز مدیریت علمی و منطقی در سازوکارهای انتخابی در آموزش و پرورش نداشته و انتخابها بر اساس یک نگاه ایدئولوژیک و سیاسی است و وزرایی که برای وزارت آموزش و پرورش انتخاب میشوند عمدتاً بر اساس ملاکهای سیاسی و جناحی گزینش میشوند.
به نظر من این دور باطل باید یکجا موفق شود. اعتقاد من این است که دولت باید نگاه ابزاری خود را نسبت به آموزش و پرورش تغییر دهد، نمایندگان مجلس نیز باید نگاه خود را در انتخاب وزیر آموزش و پرورش عوض کنند، نگاه نمایندگان در انتخاب وزیر، نگاه کاسبکارانه و اقتصادی است و بر این اساس است که عزل و نصبها با نظر ایشان انجام پذیرد و این برای معلمان قابلقبول نیست و ما نیاز به یک تحول اساسی و همهجانبه در همه سطوح نسبت به نظام آموزش و پرورش داریم و باید در شان و اندازه این سازمان به آن نگاه شود. بنده عمیقاً از این انتخاب متاسف هستم، نه فقط برای انتخاب شخص حاجی میرزایی، بلکه برای افرادی که ایشان را بهعنوان یک مجری صرف برای هدایت و مدیریت وزارت آموزش پرورش مناسب دیدهاند، وزارتخانهای که شرایطش اساساً قابلمقایسه با گذشته نبوده و نیازها و سطح انتظارات در آن بهکلی تغییریافته است.
همدلی :
درحالیکه آقای حسینی چیزی کمتر از 3 ماه سرپرستی وزارت آموزش و پرورش را عهدهدار بود، نگاهها در میان جامعه فرهنگی کشور، عمدتاً مثبت ارزیابی میشود، از دلایل این امر برای ما بفرمایید.
علی پورسلیمان :
آقای حسینی کمتر از 3 ماه سرپرست وزارت آموزش و پرورش بودند؛ شما امروز در محافل رسانهای بهویژه در فضای مجازی شاهد عکسالعمل منفی معلمان نسبت به عدم معرفی آقای حسینی و معرفی گزینه دیگری بهجای ایشان بهعنوان وزیر پیشنهادی از سوی دولت هستید. دولتمردان و تصمیمسازان نظام آموزشی کشور میبایست به این موج واکنشهای منفی و دفعی از سوی معلمان توجه کنند و به دنبال چرایی آن باشند.
البته باید به این نکته توجه داشت که آقای حسینی، در این دو ماه و اندی، در حوزه اقتصاد و معیشت معلمان کار ویژهای انجام نداده است و مسائل و کلیاتی را مطرح کرد، اما درهرصورت ایشان با اقبالی نسبی در بدنه آموزش و پرورش و میان معلمان مواجه شدند.
همدلی :
این اقبال نسبی از کجا نشات گرفته است؟
بنده نه مخالف و نه مدافع تمامعیار ایشان هستم، اما ایشان در همین مدتزمان کوتاه توانست اعتماد نسبی جامعه معلمان را جلب کند. البته تحلیلهای مختلفی در این زمینه وجود دارد. اما بهطورکلی ایشان موفق شد تا گفتمان جدیدی را با مدیریت عملگرا در این زمان کوتاه در نظام آموزش و پرورش ایجاد کند و ما آشکارا شاهد این امر بودیم.
در زمان وزارت جناب بطحایی آنچه بیشتر از همهچیز به چشم میخورد، بحث غلبه فضای امنیتی حاکم بر فضای آموزش و پرورش بود و هرروز ما شاهد شکایت از معلمان منتقد و رسانههای مستقل بودیم و احکام سنگینی نیز در این زمینه صادر شد و آقای بطحایی علیرغم این ادعا که همواره خود را معلم و از بدنه نظام آموزشی کشور میدانست، متاسفانه نسبت به این مسائل منفعل بوده و سکوت میکرد، درحالیکه آقای حسینی اولین اقدامی که در بدو ورود به آموزش و پرورش انجام داد، ابلاغ بخشنامهای بود که طی آن کلیه شکایتها از رسانهها و معلمان منتقد پس گرفته شد.
آقای حسینی در همین زمان کوتاه تا حدودی موفق شد با اشاعه و بسط گفتمان متفاوتی نسبت به گذشته، بخشی از انتظارات معلمان را برآورده سازد و آنها را نسبت به ایجاد تحولات بنیادیتر در آینده امیدوار سازد.
همدلی :
مطالبات و مشکلات انباشتهشده معلمان، روزبهروز در حال افزایش است و فرهنگیان کشورمان روزگار خوبی را سپری نمیکنند، در پس همه این مشکلات، چشمانداز شما برای آینده نظام آموزشی کشور چیست؟ آیا میتوان امیدوار بود که دور باطل ناکارآمدی و بحران مدیریتی در این نظام حیاتی و آیندهساز کشور، روزی به پایان برسد؟
علی پورسلیمان :
بهطورکلی میتوان گفت که در شرایط فعلی کشور آموزش و پرورش در اولویت نیست و کشور با مشکلات عدیدهای در زمینههای مختلف دستبهگریبان است، مسئله اصلی امروز در کشور ما بحث سیاست خارجی و مسائل نظامی است و در چنین فضایی ما نمیتوانیم به آیندهای روشن برای نظام آموزشی کشور دلخوش کنیم و از دولت هم نمیتوان انتظار داشت تا آموزش و پرورش را در چنین فضایی در اولویت قرار دهد.
آنچنانکه بنده مطلع هستم، دولت امکان تخصیص بودجه بیشتری برای آموزش و پرورش ندارد و باید توجه داشت که بودجه نظام آموزشی، تابعی از بودجه کل کشور است و نمیتوان انتظار رخ دادن معجزهای، دستکم در کوتاهمدت در نظام آموزش و پرورش داشته باشیم.
آنچه ما در یک سال اخیر شاهد بودیم، قدرت خرید معلمان به شکل معناداری کاهش پیداکرده و طبیعتاً یکی از بنیادیترین خواستهای امروز معلمان، بحث تامین معیشت و پرداخت مطالبات قانونی ایشان است. ما امروز به گفته مسئولان و نمایندگان مجلس با کسری بودجه چیزی حدود 40 تا 50 درصدی بودجه آموزش و پرورش روبهرو هستیم و این در درازمدت صدمات جبرانناپذیری را به نظام آموزش و پرورش وارد خواهد کرد. البته مطالبات اساسی معلمان به بحث معیشت خلاصه نمیشود.
مطالبات مهم دیگری نیز وجود دارند که ازجمله مهمترین آنها میتوان به بحث حفظ شان و منزلت معلمان اشاره کرد و این نکتهای است که متاسفانه کمتر به آن اشاره شده است.
معلمان باید این حس را داشته باشند که در جامعه دارای شان و احترام هستند. ما امروز شاهد بحث تبعیض هستیم و خیلی از معلمان بیان میکنند باوجود این که ما شرایط حساس و ویژه امروز مملکت را درک کرده و به مشکلات واقفیم، اما از سوی دیگر برای ما وجود این حد از تفاوت و تبعیض قابلدرک نیست و این مسئله که در همین شرایط امروزی کشور افرادی وجود دارند که با کمترین تخصص و سطح سواد دارای فیشهای نجومی و حقوق بالا هستند درحالیکه دستمزد معلمان کفاف رفع بدیهیترین نیازهای زندگی آنها را هم نمیدهد. بهعنوان مثال دولت بعد از گذشت بیش از 2 سال از مصوبه مجلس درراهاندازی سامانه فیشهای حقوقی آن را همچنان در دستور کار قرار نداده است. این عدم شفافیت در همه زمینهها باعث گسترش بیاعتمادی به سیستم میشود. بحث دیگری که از مطالبات مهم قشر فرهنگی میتوان به آن اشاره کرد، بحث استقلال حرفهای معلمان است، همینطور بحث تاسیس نظام معلمی بهعنوان پایهگذار معلم حرفه ای.
سخن پایانی:
تا وقتیکه افرادی صرفاً اجرایی و پشتمیزنشین و بیگانه با نظام آموزش کشور، هم چون آقای حاجی میرزایی در راس کار قرار بگیرند و ما در آموزش و پرورش به دنبال ایجاد اتاق فکر و اندیشه نباشیم تا به حل معضلات بیشمار این نظام حساس و تاثیرگذار در کشور با روشهای علمی و آکادمیک بپردازیم، بنده شخصاً چشمانداز روشنی را در پیشرو متصور نیستم.
نظرات بینندگان
يكي نگفت كه حاجي كجا بودي تا حالا؟!!
يكي وزير ما شد كه سابقه نداره
بدون كار و كوشش 200 تا رأي بياره
يكي نبود تو مجلس بگه كه ايها الناس
كجاي عقل و منطق تاييد كار شماست؟
به فكر ما كه نيستيد، به فكر فردا باشيد.
شايد تو رأي مردم اسفند ديگه نباشيد.
معلما صبورن، اما به وقت وقتش
ميارنش به پايين او آقا رو ز تختش
گفتم؛ نگي نگفتي فردا چرا نموندم؟
درسي بدن شما رو، نگي كه من نخوندم
عصاره هاي ملت بايد كه مرد باشن
فرهنگي رو بفهمن، نه اون كه زرد باشن
يكي نگفت كه حاجي ! كجا بودي تا حالا؟!!
يكي وزير ما شد كه سابقه نداره
بدون كار و كوشش 200 تا رأي بياره !!!
يكي نبود تو مجلس بگه كه ايها الناس !
كجاي عقل و منطق تاييد كار شماست؟!!
به فكر ما كه نيستيد؛ به فكر فردا باشيد.
شايد تو رأي مردم اسفند ديگه نباشيد.
معلما صبورن، اما به وقت وقتش
ميارنش به پايين اون آقا رو ز تختش
گفتم؛ نگي نگفتي فردا چرا نموندم؟
درسي بِدن شما رو، نگي كه من نخوندم
عصاره هاي ملت بايد كه مرد باشن
فرهنگي رو بفهمن، نه اون كه زرد باشن
هر كي كه اهل فكره، اينو قشنگ مي دونه
امروز و فردا مي ره، كشور عقب مي مونه
به فكر فردا باشين فرداي سختي دارين
قيامتي كه شايد جواب براش ندارين