یک سونامی جمعیتی دیگری در سال هزار و چهار صد و چهار که همان هفده میلیون و چهار صد هزار به تبع آن معلمانی بازنشست می شوند / در چهار سال اول سیصد و بیست هزار و در سال بعدش سیصد و بیست هزار که دو تا چهار ساله و دو تا سیصدو بیست هزار . جمعیت نهصد و ده هزار نفری معلمان با دو سوم بازنشست می شوند/ اگر معلم خودش بخواهد سی و پنج سال بماند من خودم طرح دو پایه هر سال را داده ام. گفته ام اگر معلمی بخواهد بعد از سی سال بماند به جای یک پایه دو پایه به او می دهیم. به جای بیست و چهار ساعت تدریس، هجده ساعت تدریس داشته باشد. اضافه کارش را دو برابر می دهیم/ من اذعان می کنم غفلت های زیادی در مورد معلم کردیم/ اگر بخواهید آینده یک مملکت را الآن ببینید مدارس آن را ببینید/ به زبان خیلی ساده بگویم یک پینه خوبی است اما نباید جای کت و شلوار بنشیند. ماده 28 را الآن حذف یا نقی نمی کنیم و به عنوان یک وقت اضطرار به آن نگاه می کنیم/ بهترین معلم معلمی است که در سراها تربیت بشود ، بهترین معلم معلم شبانه روزی است بهترین معلم معلمی است که از دانشگاه فرهنگیان و مراکز تربیت معلم دیروز می آید/ بهترین نوع تربیت معلم و تزریق در سیستم آموزشی، روش آموزش متمرکز در قالب سراها و مراکز تربیت معلم است/ نگاه سیاستمداران و بودجه ریزان باید نگاه حمایتی نباشد. نگاه سرمایه گذاری باشد. نگاه آینده پژوهی باشد. نگاه فاخر باشد. نگاه حداقلی نباشد. تا نگاه حداقلی به نظام آموزشی داشته باشیم مملکت همین مشکلات را خواهد داشت/ آیا می خواهیم تاریخ یاد بدهیم یا بچه را تربیت کنیم. اگر قصد ما این است که فقط تاریخ و جغرافیا یاد بدهیم که بچه می تواند از طریق شبکه های مجازی بهتر یاد بگیرد و این دنیای مجازی جدید زداینده دانش علمی محض است. ما بحث مان " تربیت " است/ هدف ما تربیت است که در تربیت در این نوع نظام آموزشی اتفاق می افتد. پس تربیت به اضافه آموزش است
نجات بهرامی :
یکی از برنامه هایی که ما با هشتگ های مختلف شناسایی می کنیم برنامه " پاسخ گویی " مختص مسئولان وزارت آموزش و پرورش و حتی شخص آقای وزیر است و بیشتر برنامه های تعلیم و تربیت را با خبرنگاران در میان می گذاریم .
به علت کمبود وقت و این که سوالات رو در باشد معمولا 4 تا 5 خبرنگار بیشتر دعوت نمی کنیم و فضا هم صمیمی تر باشد و سوالات بیشتر مطرح شود .
آقای دکتر خنیفر در حد 4 تا 5 دقیقه در مورد کلیات که در حوزه کاری شان که " دانشگاه فرهنگیان " است در خدمت شان باشیم و بعد پرسش و پاسخ ها شروع می شود .
« حسین خنیفر » :
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز می کنیم صحبت مان را با کلام فاخر پیامبر رحمت که می فرمایند ارسلت باالتعلیم من برای آموزش فرستاده شده ام. شاید این روایت را کمتر ولی روایت انی بعثت معلما را زیاد شنیدید. ارسلت باالتعلیم یعنی من آمده ام شما را دانشمند کنم. خیلی قشنگ است و آخرین آیه الهی و خاتمیت پیامبر مُهر می شود بر آموزش ؛ پس آموزش از بسیاری از نیازها اولاتر است و تقریبا مجاب کننده خیلی از نیازها خواهد بود.
اگر آموزش صحیح داده شود خیلی از کشورها خیزش شان را مدیون آن می دانند. بعد جنگ جهانی خیلی از کشورها از خاکستر جهانی به مانند ققنوس که یک پرنده افسانه ای است و زمانی که وقت مرگش فرا می رسد آنقدر بال می زند تا آتش بگیرد و بعد می گویند از خاکسترش تخم ققنوس به وجود می آید . اینهایی که از خاکستر جنگ جهانی برخاسته اند و راه های تکنولوژی صنعت و فرمانروایی علمی و صنعتی را بر جهان جاری کردند از آموزش شروع کردند و آموزش از قاعده هرم شروع می شود به خصوص آموزش عمومی ؛ بنابراین هر کشوری نگاهش نگاه سرمایه ای و نگاه تشییدی (یعنی نگاه فاخر الویت دار را تشیید می گویند) به آموزش و پرورش داشته باشد می تواند خیلی از ناشدنی ها را شدنی کند و فاصله ها و گپ های صد ، دویست ساله را با دنیا در عرض ده سال جبران بکند.
این کلیتی بود که من از تاریخ بیش از صد و پنج، صد و ده ساله برای نظام تعلیم و تربیت دارم به صورت مدرن و گر چه قبل از میلاد سه هزار سال پیش هم آموزش در این کشور وجود داشته است و از کشورهای دارای آموزش هستیم. کشوری با حداقل سه هزار و پانصد ساله سابقه و نسبت به کشوری مانند آمریکا هزار و چهار صد و نود و دو با کورتاژ و یک اشتباه تاریخی به وجود آمد و پیشینه ای ندارد ما پیشینه بیشتری داریم منتها ما برای آینده این مملکت چه کار می خواهیم بکنیم و نسبت به نظام آموزشی چه کار می خواهیم بکنیم اینها بحث های آموزشی دیگری است که دوست داشتم و خواستم به سوالات شما ورود پیدا کنم .
امروز چهل و هشت سالم است . وارد این دانشگاه شده ام و چهل و هشت روز است که به این دانشگاه آمده ام و اولین کاری که کردم بررسی ابعاد مختلف این دانشگاه بود. دانشگاه خیلی خوبی است و می تواند خیلی اثرگذار در نظام تعلیم و تربیت باشد. دانشگاه فرهنگیان تربیت کننده مربیان آیندگان . مربی که ما تربیت می کنیم که آیندگان را تربیت بکند. این دانشگاه نود و هشت پردیس و مرکز دارد. شصت و چهار پردیس در تمام استان ها و سی و چهار مرکز تابعه که اینها خودشان مولود آن چهارصد مرکز تربیت معلم پیش از خودشان هستند. چهار صد مرکز تربیت معلم داشتیم که بعد از تجمیع شدن از دوره دارالمعلمی و دارالفنون حرکت کردیم تا دانشسراها و مراکز تربیت معلم و الآن رسیدیم به دانشگاه فرهنگیان که من از بدو ورودم به این دانشگاه گفتم :
" دانشگاه شریف فرهنگیان " و حتی در یکی از صحبت هایم گفتم که مگویید مشکلش این است و آن است بگویید ما می توانیم این کار را بکنیم و آن کار را بکنیم . یک نگاه فاخر و یک نگاه متعالی نسبت به این دانشگاه باید داشته باشیم و بنده هم همین جا از زحمات بسیاری از عزیزانی که در طی سال های تاسیس این نهال هفت ساله تلاش کردند تشکر و قدردانی می کنم . زحمات زیادی کشیده اند طبق مدل های ذهنی و مدل های مدیریتی خودشان حرکت کردند و ما هم می خواهیم طبق مدل خودمان تغییراتی و تحولاتی به این دانشگاه بدهیم ؛ تا روزی که هستیم و خداوند یاریگر ما خواهد بود و انشاءالله این کار را خواهیم کرد.
یکی از خیزهای بلندی که ما قولش را دادیم و آمادگی آن را داریم پذیرش بیست و پنج هزار معلم فرهنگی برای مهر سال 1397 است. اساتید بسیار خوبی داریم . استادهایی که در دانشگاه فرهنگیان خصوصا استادهایی که از دل آموزش و پرورش از معلمی آمده اند و استاد شده اند واقعا بی نظیرند چون کسی که گچ تخته آموزش و پرورش بر شانه هایش هست تا که رسیدیم به وایت برد و تابلو الکتریکی ... آن فرد از قاعده هرم آموزش داده و بالا آمده است و در کنار تدریس تحصیل کرده و فوق لیسانس گرفته و دکتری گرفته و بعد وارد هیات علمی شده و الآن شده یک خبره آموزشی ، یک حلقه اندیشه ، یک معلم به تمام معنا ، بلوغ فکری، که خدا را شکر این ذخیره را داریم و باز هم زیاد می شود چون اغلب معلمان متوقف نمی شوند و ادامه تحصیل می دهند و به نوعی کارگاهی - آموزشی- بارآوری دارند و این خیلی ارزشمند است.
شرط پذیرش بیست و پنج هزار یا بیست هزار یا پانزده هزار ؛ ما از پانزده هزار تا بیست و پنج هزار آمادگی پذیرش داریم. شرط پذیرش در پردیس و مرکز آن در سال 98 یک چیز است و آن این که آمار آموزش و پرورش دقیق شود که شده است و آقای مهندس چهاربند و گروهشان در این زمینه خیلی به ما لطف داشتند .
ما از ایشان خواستیم تعداد دقیق نیازشان را به ما بگویند و جنسیت هر استان را به ما بگویند و در شانزده رشته ای که داریم اعلام بکنند که در کدام رشته ها چه معلمانی برای آنها تربیت بکنیم. این یک نکته و نکته دیگر این که وزارت آموزش و پرورش که حامی تمام قد این دانشگاه است و خروجی آن خوراک این دانشگاه است برای پاسخگویی به مدارس و نیاز آموزشی باید ردیف های استخدامی از آن بگیریم .
بنده خدمت وزیر محترم و بسیار فرهنگی و مجرب این مجموعه عرض کردم و به عنوان یک برادر دینی و فرهنگی گفتم حضرت عالی به جای بیست هزار و سی هزار، صد هزار ردیف برای ما بگیرید یکی دو سال خیال ما راحت باشد که از هر نحوی خواستیم معلم وارد کنیم و ردیف داشته باشیم که ایشان با استقبال نسبت به این صحبت برخورد کردند و انشاءالله سازمان امور اداری و استخدامی که همیشه حامی نظام آموزشی ما است ما را در این قصه کمک بکنند و ما پیش از این که زمان را از دست بدهیم در این طرف سال ردیف های ما را تخصیص بدهند که بعد از پایان سال 96 من یک فرصت شش ماهه داشته باشم .
هدف ما تربیت است که در تربیت در این نوع نظام آموزشی اتفاق می افتد. پس تربیت به اضافه آموزش است اگر نگاه فوتوریستی و یا آینده پژوهانه باشد فرصت ترمیم داشته باشم . علتش این است که ما حدود یک میلیون متر مربع فضای آموزشی تربیت معلم یا فرهنگیان داریم و حدودا سیصد هزار متر مربعش نیاز به مقاوم سازی و حدود بیست و پنج درصد ما بقی بهسازی و بازسازی دارد. من باید فرصتی داشته باشم که اگر مهمان بیست و پنج هزار نفری داشته باشم به قول معروف آب و جارو کنم و این مستلزم یک فرصت شش ماهه است که بتوانم در تمام پردیس ها یک خانه تکانی بکنم و در عید نوروز خانه تکانی را شروع کنم و این نود و هشت مرکز و این حداقل ها را به آنها بدهیم از وسایل رفاهی، ترمیم مسائل تاسیسات که حرارتی، برودتی و بهداشتی و بحث پیش بینی های لازم در زمینه ابزار، وسایل و امکانات و همه باید به ما داده شود ؛ بنابراین الآن دانشگاه فرهنگیان تقریبا این آمادگی را اعلام کرده است که انشاء الله در خیز سال 97 ما بتوانیم آن خلاء و احتمالا گپی که خواهیم داشت که به فکرش باشیم.
ما تا سال 1399به عنوان یک گام بزرگ و از سال 1399 تا سال 1404 روی دو تا دوره چهار ساله کار کردیم . نگاه ما نگاه آینده پژوهانه است متوقف نمی شویم که فردا را باید چه کنیم را نداریم ( چو فردا شود فکر فردا کنیم ). اگر نگاه ها آینده پژوهانه باشد خیال ها راحت است و ما تقریبا می دانیم داریم کجا می رویم این یک نگاه نیگری ، نگاه با هدف و افق است.
سه تا افق تعریف کردیم. افق باز، افق دور و افق روشن که تحرکات جمعیتی را بررسی کرده است. جمعیت دانش آموزی طبق آماری که داریم الآن حدودا دوازده میلیون و سیصد هزار است اما چهار سال دیگر می شود چهارده میلیون و سیصد هزار . این یک نوع سونومی جمعیتی است . از سال 1399 تا سال 1404 جمعیت دانش آموزی به هفده میلیون و تقریبا دویست سیصد هزار نفر می رسد ؛ این خودش نوید است و جمعیت ما در حال رشد است .رشد جمعیت یکی از فاکتورهای خوب است برای کشوری مثل کشور ما خیلی خوب است چون ما اقتصاد تقریبا متوسط روبه بالایی داریم که فقط باید یک مدیریت اقتصادی بکنیم . کشور فقیری نیستیم تقریبا جزء پنج کشور اول ثروتمند بالقوه در دنیا هستیم هم از نظر تحت الارضی و هم فوق الارضی که مدیریت می خواهد و یک کار بسیار سنگین و مهمی است .
یک سونامی جمعیتی دیگری در سال هزار و چهار صد و چهار که همان هفده میلیون و چهار صد هزار به تبع آن معلمانی بازنشست می شوند .
در چهار سال اول سیصد و بیست هزار و در سال بعدش سیصد و بیست هزار که دو تا چهار ساله و دو تا سیصدو بیست هزار . جمعیت نهصد و ده هزار نفری معلمان با دو سوم بازنشست می شوند.
البته راه کارهایی است مانند پنج سال اضافه کردن و اجازه دادن به معلمان برای بازماندن در تدریس اگر خواسته خودشان باشد ما هم دنبال مشوق هایی هستیم که تشویق بکنیم زیرا معلمان ما در میان سالی بازنشست می شوند در اوج رَسِش و این خیلی حیف است اگر خودشان بخواهند بازنشستگی حق طبیعی آنها است طبق قانون کار. قانون کار می گوید سی سال خدمت با هر سال سن و شصت سال سن با هر سال خدمت این یک قانون بین المللی است در زمینه بازنشستگی اما به نظر من در زمینه تعلیم و تربیت اختیار را به معلمان بدهیم با مشوق ها.اگر بخواهید آینده یک مملکت را الآن ببینید مدارس آن را ببینید
اگر معلم خودش بخواهد سی و پنج سال بماند من خودم طرح دو پایه هر سال را داده ام. گفته ام اگر معلمی بخواهد بعد از سی سال بماند به جای یک پایه دو پایه به او می دهیم. به جای بیست و چهار ساعت تدریس، هجده ساعت تدریس داشته باشد. اضافه کارش را دو برابر می دهیم.
ژاپنی ها به خلبان بازنشسته می گویند به جراح بازنشسته و به مهندس بازنشسته می گویند اما به معلم سی ساله خردمند جامعه می گویند. حکم بازنشستگی نمی دهند حکم خردمندی می دهند . خردمند جامعه خیلی حرف است. ما معلم را این گونه می توانیم آن جایگاه و پایگاه شایسته و بایسته زیر پا رفته معلم فعلی را دوباره زنده بکنیم. یک حرمت های معنوی می خواهد ، یک حرمت های مادی می خواهد و یک حرمت های آینده نگری و آینده نگرانه. می شود با برنامه ای خوب تراز معلمی را در سطح جهان بالا بیاوریم که هست الحمدلله اما غفلت هایی شده است .
من اذعان می کنم غفلت های زیادی در مورد معلم کردیم . جایگاه و پایگاه معلم چشم آینده جامعه است. یکی از دوستان به نام آقای حسینی معاون استاندار خراسان می گفت اگر بخواهید آینده یک مملکت را الآن ببینید مدارس آن را ببینید. این خیلی جمله قوی و قشنگی است. ما امیدواریم روزی برسد که به جایی برسیم که نظام آموزشی بشود جمهوری ،مدرسه بشود سلف سرویس دانش، کلاس درس بشود پایتخت دانش. عکسی از دانش آموزان در اینجا نصب شده است که اینان روح ملی اند. هر دانش آموز به اندازه صد سانتریفیوژ خواهد بود و معلمان ما هزار سانتریفیوژ. در عین حالی که بحث دفاعی بحث نظامی و بحث حیثیتی سر جای خودش است این به معنای دفاع از سانتریفیوژ نیست آن هم سر جای خودش من می خواستم تمثیلی بزنم.
دولت یاری ( باشگاه خبرنگاران جوان ) :
در مورد این که شما آمادگی برای پذیرش بیست و پنج هزار دانشجو برای تربیت معلم را دارید ، نحوه جذب این دانشجویان از طریق دوره های چهار ساله است یا ماده 28 را هم در نظر گرفتید و این ماده 28 که یک سال است دارد انجام می شود بر آن انتقاداتی بود که صرفا این یک سال نمی تواند یک معلم را تربیت کند . نظر شما در مورد این آموزش ها چیست؟
خنیفر :
زمانی که ماده 28 را وضع کردند هوشمندانه بود چون ماده 28 یک گریزگاه خیلی خوبی بود. بعضی اوقات تحرکات جمعیتی و جا به جایی جمعیتی باعث می شود که با خلاء هایی مانند بازنشستگی عده زیادی از معلمان مواجه شویم . به زبان خیلی ساده بگویم یک پینه خوبی است اما نباید جای کت و شلوار بنشیند. ماده 28 را الآن حذف یا نقی نمی کنیم و به عنوان یک وقت اضطرار به آن نگاه می کنیم . ( Emergency است ) اما از طریق کنکور سراسری داریم صحبت می کنیم و اعتقاد شخصی بنده این است که بهترین معلم معلمی است که در سراها تربیت بشود ، بهترین معلم معلم شبانه روزی است بهترین معلم معلمی است که از دانشگاه فرهنگیان و مراکز تربیت معلم دیروز می آید چون آموزش هایی که در ووجی کامل است و دروس اصلی پداکوژیکی در نظام تعلیم و تربیت رسمی فرهنگیان اتفاق می افتد مانند فنون تدریس و روش های ارزشیابی و سنجش، مثل مشاوره و راهنمایی تعلیماتی، مثل روان شناسی تربیتی، مثل کارورزی اینها دروس اصلی هستند معلم باید به اینها مسلح باشد. من خودم تربیت معلمی بودم. دهه شصت به سراغ معلمی رفتم .
ایراداتی که به ماده 28 وارد است در عین محاسنش این که دانشجویی که در نظام رسمی فیزیک شیمی تاریخ یا جغرافیا و .... هر چه خوانده باشد این با نظام دانشگاهی و با فرض این که بتواند کاری در جامعه پیدا کند و نه این که بیاید معلم شود بنابراین آن آمادگی ذهنی را ندارد. غایب اصلی این دوره هم دروس پداکوژیک است و یا همان بحث educational است و بعد ایشان وقتی می آید در دوره یک ساله آن دروسی که در چهار سال به صورت بودجه بندی شده در برنامه درسی اش که وجود دارد با عجله می خواهد به صورت فشرده یا به صورت پکیجی اینها را طی کند . آن اتفاق نمی افتد و هر چند که باهوش و با استعداد باشد سال ها طول می کشد تا بتواند مانند معلمی که از خروجی مراکز تربیت معلم یا دانشگاه فرهنگیان است ظاهر بشود. اول ما مملکت فقیری نیستیم . دوم بی امکانات نیستیم سوم در دوره تاسیس نیستیم. ما الآن حداقل صد و پنج سال است نظام تربیت معلم داریم. مطالعات جهانی می گوید بهترین نوع تربیت معلم و تزریق در سیستم آموزشی، روش آموزش متمرکز در قالب سراها و مراکز تربیت معلم است.
اغلب کشورها از این ها دوری نکردند. بحث هایی مثل از ایوان ایونویچ ، پائولو فریره ، هربرت مارکوزه و... نقادان نظام آموزشی مطرح کردند همیشه بحث مدرسه زدایی مطرح می شود اینها بحث های اتوپیایی است و بعضی هم از قدیم بوده و از چهار پنج دهه پیش مطرح بوده است.
صدای معلم :
( Deschooling ) که ایوان ایلیچ مطرح کرده شما می فرمایید اینها اتوپیایی هستند؟
حنبفر :
ایشان یک نظریه مطرح کرده اما آن نافی نظام آموزشی نبوده است. تفکر مدینه فاضله ای دارند که این آموزش ها بچه ها را عقب می اندازد ،حتی آن زمانی که ژان ژاک روسو می گفت که آموزش باید از نه ،ده سالگی شروع بشود که نظام آموزشی بچه های ما را احمق بار می آورد و از تربیت طبیعی دور می شوند ، در ناتریالیسم همین را مطرح می کند . کتاب امیل روسو که در سه جلد می باشد همین را می گوید. اما این تفکرات هوادار زیادی پیدا نکرد و هنوز که هنوز است اعتقاد بر این است. ما تا دهه های زیاد حتی سده های زیاد نمی توانیم نافی نظام آموزش رسمی( face to face ) باشیم. آنها نقادان حرفه ای بودند و حرف های خوبی هم زدند منتها حرفهایشان در حالت تئوریک باقی ماند در حالت عمل کسی از آنها استقبال نکرد.
صدای معلم :
تربیت طبیعی آقای روسو که شما می فرماییدبا ( Deschooling )بعضی جاها هم خویشانی دارد در یک نقطه به هم می رسند.
خنیفر :
من می گویم آقای روسو هم در همین وادی حرکت کرد و اعتقاد داشت نیازی نیست که مدارس از شش سالگی شروع بشود می گفت بچه را بگذاریم طبیعی تربیت بشود ولی دیگری می گفت مدرسه زدایی.
صدای معلم :
وقتی طبیعی باشد نباید مدرسه ای وجود داشته باشد؟
نجات بهرامی :
یکسری مسائل آرمان گرایانه بود. آقای دکتر منظورشان این بود در مجموع جای مدرسه را نمی توانند بگیرند....
خنیفر :
ماده 28 برای جبران و اضطرار خوب است. آن بیست و پنج هزار نفر را رسمی اعلام کردیم. ماده 28 هم کنارش است و هر وقت ما نیاز پیدا کردیم شاید سی و پنج هزار نفر هم نیاز داشته کما این که برخی از آمارهایمان از هفتاد هزار برای مهر صحبت می کند. ما نیاز به معلم و نیاز به حق التدریس داریم. آن ماده به عنوان یک چرخ زاپاس خوب است. من به عنوان یک زاپاس به آن نگاه می کنم.
بدخشان ( خبرگزاری مهر ):
شما اعتقاداتی به ماده 28 داشتید. راهکار شما برای جبران کسری نیروی آموزش و پرورش چیست و این که تقریبا اواخر ماه گذشته یک سری پذیرفته شدگان جدید داشتیم، دوره های آموزشی جدید از چه زمانی آغاز می شود؟
خنیفر :
نقد من نقد کیفی بود نه نقد نفی. کیفیت کسانی که از طریق نظام رسمی تربیت معلم می آیند بهتر هستند و این تجربه ثابت شده است. اما باید چه کار کرد که به امثال ماده 28 نیازی نداشته باشیم. باید نسبت به مراکز تربیت معلم یا دانشگاه فرهنگیان بازنگری بکنیم. نگاه سیاستمداران و بودجه ریزان باید نگاه حمایتی نباشد. نگاه سرمایه گذاری باشد. نگاه آینده پژوهی باشد. نگاه فاخر باشد. نگاه حداقلی نباشد. تا نگاه حداقلی به نظام آموزشی داشته باشیم مملکت همین مشکلات را خواهد داشت. ما برای این که فرزندان آینده ساز فرداگرا را داشته باشیم باید آنها را در بهترین مراکز و در الویت دارترین سرمایه گذاری ها پرورش بدهیم. یعنی یک دانشگاه فرهنگیان و یک مدرسه باید در تراز کلاس جهانی بالا برود. فقط یک تکانی می خواهد. یک مقدار جابه جایی بودجه ها را می خواهد. یک مقدار اعتماد به نظام آموزشی در ساخت ایران فردا می خواهد. ما با این مسیر می توانیم حرکت کنیم و من آینده درخشانی در این قصه می بینم.
نجات بهرامی :
خیلی ها اعتقاد دارند یک فارغ التحصیل تاریخ از دانشگاه تهران نسبت به یک فارغ التحصیل تاریخ از پردیس های دانشگاه فرهنگیان سطح علمی بالاتری دارد از طرفی کثرت دانشگاه ها، خیلی ها را به این سمت سوق داده است که به صرفه نیست که دانشگاه فرهنگیان و پردیس ها سر پا باشند. صحبتی بین دولتمردان مانند آقای نجفی هم به این اعتقاد داشت. از طرفی با بحث کیفیت مواجه هستیم و از طرفی خیلی از رسانه ها هم سوال دارند که علاوه بر این کیفیت با این سونامی کمبود نیروی انسانی و این توان فعلی دانشگاه فرهنگیان با توجه به چشم انداز بودجه قرار نیست انقلابی در آن اتفاق بیفتد. ما سیصد هزار نفر یا چهارصد هزار نیرو از دانشگاه فرهنگیان در عرض چهار پنج سال بخواهیم تربیت کنیم و بیرون بدهیم .این چشم انداز را شما چگونه می بینید؟ هم در بحث کمیت و هم در بحث کیفیت نیروی انسانی؟
خنیفر :
اگر ما فارغ التحصیل دانشگاه برتر یا مادر را وارد سیستم آموزشی بکنیم ما نمی گوییم بد است آیا دروس پداکوژیکی را گذرانده یا نه؟ ما می گوییم در آموزش و پرورش . آیا می خواهیم تاریخ یاد بدهیم یا بچه را تربیت کنیم. اگر قصد ما این است که فقط تاریخ و جغرافیا یاد بدهیم که بچه می تواند از طریق شبکه های مجازی بهتر یاد بگیرد و این دنیای مجازی جدید زداینده دانش علمی محض است. ما بحث مان " تربیت " است. اگر قرار است دانش آموز تربیت بشود نظام آموزشی رسمی بهترین نظام است و بهترین فرد کسی است که در نظام تربیت معلم یا دانشگاه فرهنگیان درس خوانده باشد که می تواند آن اتفاق بیفتد و اگر درست انجام شده باشد. وقتی نیم میلیون نفر دانشجوی فارغ التحصیل رشته های مختلف در جامعه داریم چرا از اینها نگیریم و خودمان را راحت کنیم. نقادان هم می گویند که بحث تربیت چه می شود؟ در دنیا هم هدف این نیست که بچه ها را بمباران اطلاعات بکنیم ، ذهنشان را پر کنیم در صورتی که خودشان بهتر می توانند از طریق شبکه های مجازی یاد بگیرند. هدف ما تربیت است که در تربیت در این نوع نظام آموزشی اتفاق می افتد. پس تربیت به اضافه آموزش است.
صدای معلم :
آقای خنیفر سرپرست دانشگاه فرهنگیان 25 دیماه 96 در خراسان رضوی از ظرفیت 20 هزار نفری این دانشگاه برای جذب دانشجو خبر داد . به عبارت دیگر بازگشت به سیاستهای کمی جذب دانشجو در دوره حاجی بابایی . پذیرش دانشجو آسان است ، می توان دو برابر این را هم پذیرفت اما پذیرش انبوه بدون رعایت استانداردها و کیفیت، ظلم به آموزش و پرورش و دانش آموزان و حتی خود دانشجو – معلمان است.
من شما را ارجاع می دهم به صحبت های آقای بطحایی که در نشست تودیع و معارفه که شما حضور داشتید .
وزیر آموزش و پرورش گفتند :
" امروز در دانشگاه فرهنگیان خوابگاه ندارید که در اختیار دانشجو بگذارید کلاس ها در دانشگاه فرهنگیان شرم آور است که بگوییم در زیر پله کلاس تشکیل می دهیم . این وضعیت در حال حاضر دانشگاه فرهنگیان است ... "
از طرفی جذب انبوه دانشجو و ایجاد تعهد برای استخدام رسمی، با سیاست دولت یعنی بودجه ریزی عملیاتی بر مبنای رقابت با بخش خصوصی و خرید صندلی از مدارس غیر انتفاعی در تعارض است. خنیفر این تناقض را چگونه حل می کند؟
پایان بخش اول
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
معلمان توی فقر مطلق ند شعار چی میدی خنیفر عرب هست
برادر من الان همکاران اضافه کار سال تحصیلی قبل خود را هنوز نگرفته اند بعد شما از پرداخت دو برابری آن دم می زنید .
آموزش و پرورش کدام شرایط رفاهی را برای معلمان فراهم کرده است که این مظلومین به دنبال ادامه خدمت 35 ساله باشند ...
الان بنده با تمام همکارانی که صحبت می کنم فقط روزشماری می کنند برای فرار از این ویرانه .
کدام مزبت باعث میشود که آموزش و پرورش به جای دانشگاههای سراسری و معتبر از دانشگاه فرهنگیان نیرو بگیرد؟
علمی، فضای فیزیکی، به روز بودن دانشگاه، وضعیت روحی و روانی دانشجویان ؟ جواب هیچ کدام.
دانشگاه به اصطلاح فرهنگیان در مقابل دانشگاههای سراسری هیچ مزیتی ندارد.
صرف هزینه های سرسام اور از جیب آموزش و پرورش فقیری که سالهاست طلب معلمانش رو بابت حق الزحمه های مختلف نداده، یک پارادوکس زشت و نچسب است. دانشگاههی که سطح علمی استادید به شدت پایین است. دانشگاهی که مانند یک اردوگاه اسرای جنگی در قبضه عوامل حراست و انضباطی با بدترین شیوه اداره میشود. با فضای دگم ان ، دانشجویی ترسو و مطیع سیستم فاسد تربیت میکنیم که جرات اعتراض و خلاقیت شغلی ندارد. این دانشگاه فقط برده سیستمی تربیت میکند. ادامه...
پس لطفا از آوردن لفظ " دانشگاه فاخر" جدا خوداری کنید، که خنده دار و صد البته تهو اور است.
چرا که سرپرست معاونت حقوقی وزارت اموزش و پرورش جناب یوسف نجفی در طی این چند سال فقط فک و فامیل و هم روستایی هایش را به دانشگاه اورده است بعنوان نمونه
1- خواهر زاده خودش خانم شهنازی فر
2- داماد خواهرش اقای مرتضی امیری
3- خواهر زن خود خانم میرزا پور
4- خواهر زاده دیگرش اقای شهنازی خضرلو
5- هم روستایی اقای فرامرز نیری
6- هم روستایی اقای حسنعلی پروین
7- هم روستایی اقای علی نهالی
8-همشهری اقای بهمن سلطانی
9- همشهری اقای زامیر
و چند نفر دیگر در پردیس خواهران
و اکنون هم با زیرکی تمام در صدد =تغییر مدیریت استانی و سپردن مدیریت استانی به دست نشانده خود است
جالب است بدانید که همه پست های مدیریتی را نیز به این افراد سپرده است حتی مشهور است گربه های پردیس های استان اذربایجانشرقی نیز از روستای خضرلوی عجب شیر امده اند اولین کار شما جناب خنیفر پایان دادن به حضور و دخالت یوسف نجفی در دانشگاه فرهنگیان می باشد