گروه گزارش /
کیلومتر 7 جاده مخصوص کرج – بلوار چهارم – جنب پارک ریما
زمینی با مساحت بزرگ در منطقه ای آرام که زمانی با ذوق و شوق دورش را حصار کشیدند تا دانش آموزان و معلمان بتوانند فرصتی را کنار هم باشند .
اما پس از گذشت سال ها به محلی برای جمع آوری و دپوی لوازم اسقاطی مدارس مانند صندلی ، نیمکت ، میز و... تبدیل شده است .
شاید اگر حصاری نداشت و یا حصارها به اندازه کافی بلند نبود به محلی برای تجمع افراد معتاد و یا محل اسکان " گورخواب ها " هم تبدیل می شد .
قبل از آن که زمین را حفر و گوبرداری کنند دانش آموزان و حتی بچه های ریز و درشت محله در آن جا جمع شده و مشغول بازی می شدند اما سال هاست که این فرصت هم از آنان گرفته شده است .
در این مورد با مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران گفت و گو کردیم .
« سعید ربوشه » در پاسخ به پرسش صدای معلم در مورد کاربری این مجموعه و این که مالکیت این زمین بزرگ از آن چه کسی و یا سازمانی می باشد پاسخ می دهد که مالکیت این زمین از آن آموزش و پرورش است و کاربری آن آموزشی می باشد .
ربوشه در مورد دلیل این وضعیت و اقدامات صورت گرفته به صدای معلم می گوید :
" به دلیل تراکم جمعیت و انبوه سازی های تهرانسر و پس از ناامیدی از اداره کل نوسازی، چندین نوبت تلاش کرده ایم خیرینی را پیدا کنیم تا دو مدرسه احداث کنند ولی هنوز تن نداده اند البته هنوز ناامید نشده ایم.
زمین گود برداری شده نیز بابت استخر دانش آموزی بود که زمان دو شهردار قبلی یعنی آقای دکتر سلیمی توافق شد و حتی با حضور آقای چهاربند کلنگ زنی شد و حدود هفت هشت متر هم گود برداری شد و قرار بود دو طبقه منفی استخر و سونا و جکوزی باشد و همکف آن سالن شود ولی شهردار بعدی که آمد اعلام کرد پروژه زیر پنجاه درصد است و نمی توانیم ادامه دهیم و فعلا متاسفانه هیچ کسی اعتبار ندارد بسازد .
اخیرا شهردار جدید پیشنهاد سرمایه گذاری بخش خصوصی را داشته که ما قرار شده پاسخ دهیم ."
بدون تردید چنین فضاهایی در آموزش و پرورش کم نیستند .
فضاهایی که می توانند در صورت مدیریت و پی گیری و همکاری مجدانه و دلسوزانه دستگاه ها و نهادها ، فضای آموزش و پرورش را تلطیف کرده و گامی در جهت رفاه و بازشناسی بیشتر جایگاه آموزش و پرورش و منزلت دانش آموز و معلم باشند .
پایان گزارش /
نظرات بینندگان
به این امور می رسیدید اونوقت شاید اون پولهایی که به زور وتهدید مدیران مدارس از اولیا برای ساخت این مراکز گرفتین جای درست خرج میشد وآخرت شما سبک تر بود.
در مدرسه من، هر روز ده ها عکس گرفته می شود.
من پرچم نصب می کنم و عکس می گیرم
من تجهیزات می خرم و عکس می گیرم
من مراسم می گیرم و عکس می گیرم
من تقدیر می کنم و عکس می گیرم
من ...
من یک مدیر خوب هستم!
من یک رییس اداره هستم
در منطقه ی من، هر روز ده ها و صد ها عکس گرفته می شود
من بازدید می روم و عکس می گیرم
من جلسه می روم و عکس می گیرم
من راه می روم و عکس می گیرم
من نماز می خوانم و عکس می گیرم
من حرف می زنم و عکس می گیرم
من ...
من یک رییس اداره ی خوب هستم!
من یک مدیر کل هستم.
در استان من، هر روز ده ها، صدها و هزاران عکس گرفته می شود
من فکر می کنم و عکس می گیرم
من همایش می روم و عکس می گیرم
من راهپیمایی می روم و عکس می گیرم
من موافقت می کنم و عکس می گیرم
من مخالفت می کنم و عکس می گیرم
من ...
من یک مدیر کل خوب و خوشحال! هستم.
من فکر می کنم
من درس می دهم
من دست دانش آموزانم را می گیرم
من به گفتار دانش آموزانم توجه می کنم
من به رفتار دانش آموزانم توجه می کنم
من فرصتی برای عکس گرفتن ندارم
من یک آموزگار معمولی هستم
لطفا یک نفر آموزش و پرورش را از این مصیبت "چلیک چلیک" نجات دهد .
مایی که ناچارمان کرده اند تا اینگونه باشیم تا ببینندمان.
ما کی اینگونه بودیم؟