نکته اول من این است که پرونده و چگونگی سامان دادن تربیت معلم در کشور به شکلی بهتر از گذشته باشد، این پرونده باید پرونده ی بازی باشد و گفت و گو در این زمینه باید جریان داشته باشد/ . برای این که در واقع گفتمانی به نام گفتمان تربیت معلم در محیط های آکادمیک کشور شکل بگیرد و از جمله تدابیری که اندیشیده ایم این بود که به نام تربیت معلم همایش هایی را برگذار کنیم و در این همایش ها معمولا روسای دانشکده ها را دعوت می کردیم. بعضی از آنها قهر کردند و با حالت قهر دعوت به حضور در این همایش ها را نپذیرفتند و آنهایی که آمدند یک قدری گفت و گو شکل گرفت. هیچ وقت گفت و گوی بین دانشگاه فرهنگیان و دانشکده های علوم تربیتی در آن حدی که باید و شاید شکل می گرفت شکل نگرفت و بیشتر برخوردها، برخوردهای از سر قهر و نفی و چیزهایی شبیه آن بود که شما خواندید با اتکاء به مصاحبه ای که با یکی از این عزیزان همکار ما انجام داده بودید/ دانشگاه ها به طور مستقل از آموزش و پرورش نمی توانند کار تعلیم و تربیت معلم را آن گونه که باید و شاید تمشیّت بکنند/ تاسیس دانشگاه فرهنگیان پیامش این است که ما باید در یک سطح بالاتر و یک کیفیت بهتر کار تعلیم و تربیت معلم را دنبال کنیم/ دانشگاه فرهنگیان یک بخشی از نیازهای آموزش وپرورش را ممکن است راسا و مستقیما بتواند تربیت کند و ظرفیت شناخته شده و مشخصی دارد و این ظرفیت به طور کمال و تمام پاسخگوی نیازهای آموزش و پرورش نیست و نیاز باقی مانده را باید بتواند مدیریت کند/ ما در جهت وصل شدن به دانشگاه ها قدم های جدی برداشته ایم که اگر لازم باشد اشاره می کنم ولی متاسفم از این که واقعا آن فضای گفت و گویی که باید شکل می گرفت آن فضا شکل نگرفت
صدای معلم :
در نشستی که صدای معلم با دکتر واعظی عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران داشت ایشان چنین بیان کرد :
"دانشگاه و آموزش و پرورش پس از ستاد انقلاب فرهنگی ، هر کدام راه خود را طی کردند و جدا شدند . در زمان ستاد انقلاب فرهنگی ، همواره دانشگاه و آموزش و پرورش از طریق این ستاد به هم پیوند می خوردند ، مخصوصا در زمان برنامه ریزی تربیت دبیر ، همواره حضور معاون آموزشی وزارت آموزش و پرورش در جلسات برنامه ریزی الزامی بود . در مجموع ، برنامه طوری تنظیم می شد که مطابق با نیازهای آموزش و پرورش باشد و از طرف دیگر، معلم امکان ادامه تحصیل در رشته مورد نظر را داشته باشد .
مثلا دانشکده علوم ، معلم فیزیک ، شیمی ، زمین شناسی تربیت می کرد ، همین طور مثلا دانشکده تربیت تربیت بدنی ، دبیر ورزش تربیت می کرد .
در همین دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی ، در زمان دکتر کاردان ، آزمایشگاه وجود داشت و دبیر تربیت می شد ، اما بعدا و تقریبا در سال 1380 و هم زمان با وزارت آقای مظفر ، کم کم آموزش و پرورش و دانشگاه از هم جدا شدند به ویژه دانشکده های علوم تربیتی که دیگر برای آموزش و پرورش کار نمی کنند .
این دانشکده ها و آموزش و پرورش ، هر دو از بودجه عمومی کشور تغذیه می کنند ، اما آموزش و پرورش متاسفانه پایش را در کفش دانشگاه کرده که موجب اتلاف بودجه می شود .
از نظر قانون هم این مشکل دارد ؛ چرا که از نظر قانون اساسی ، کار آموزش و پرورش ، تربیت دانش آموز از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه است و امر " تربیت دبیر " در حوزه ی آموزش عالی است .
اگر واقعا به وجود دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی نیازی نیست ، می توانند آن ها را تعطیل کنند !
از نظر عرف جهانی ، آموزش عالی عهده دار تربیت معلم از طریق دانشگاه ها و مثلا دانشکده های علوم تربیتی است .
چرا آموزش و پرورش پایش را در کفش دانشگاه کرده است در حالی که از نظر مالی و بودجه ، نیروی انسانی مجرب و آموزش دیده چالش های اساسی دارد ؟
آیا این نوعی موازی کاری و اتلاف منابع نیست ؟
مهرمحمدی :
موضعی که همکاران من درباره دانشگاه فرهنگیان، که در دانشکده های علوم تربیتی تشریف دارند و من هم جزئی از آنها هستم و خودم را متعلق به آن جامعه علمی می بینم بارها مطرح شده و در جاهای مختلف هم من شخصا نسبت به این قضیه پاسخگو بودم، دعوت کردیم حتی از روسای دانشکده های علوم تربیتی که به دانشگاه فرهنگیان تشریف بیاورند و درباره موضوعی در رابطه با تربیت معلم در کشور و نحوه ساماندهی بهینه تربیت معلم در کشور با هم دیگر صحبت بکنیم که خیلی استقبال نشد و همکاران عزیز من در دانشکده های علوم تربیتی با برداشتن عَلَم مطلق نفی و مخالفت، تن به گفت و گو ندادند و در این چهار ساله من خیلی تلاش کردم که این گفت و گو صورت بگیرد و به یک تفاهمی برسیم و البته این که می گویند دانشگاه فرهنگیان مشکل قانونی دارد بالاخره نهادهای قانونگذار و نظارتی کشور باید به این مشکل قانونی رسیدگی کنند ؛ من صلاحیت وارد شدن به این بحث را ندارم اما منهای بحث قانونی این که تربیت معلم را در کشور چگونه بهتر از گذشته می شود تمشیّت کرد ، به نظرم یک پرسش بسیار مهم است و پرونده این پرسش هم به نظر من هیچ وقت نباید بسته تلقی شود. این پرونده باید پرونده بازی باشد و دلسوزان و عقلای کشور و نخبگان کشور درباره مسئله ای با این درجه از اهمیت که شاید قابل مقایسه با خیلی از مسائل دیگر نباشد گفت و گو کنیم.
دانشگاه فرهنگیان یک بخشی از نیازهای آموزش وپرورش را ممکن است راسا و مستقیما بتواند تربیت کند و ظرفیت شناخته شده و مشخصی دارد و این ظرفیت به طور کمال و تمام پاسخگوی نیازهای آموزش و پرورش نیست و نیاز باقی مانده را باید بتواند مدیریت کند نکته اول من این است که پرونده و چگونگی سامان دادن تربیت معلم در کشور به شکلی بهتر از گذشته باشد، این پرونده باید پرونده ی بازی باشد و گفت و گو در این زمینه باید جریان داشته باشد. این به نفع مملکت است، به نفع جامعه است. من به سهم خودم سعی کردم این باب گفت و گو را باز کنم و با خیلی ها هم که با تاسیس دانشگاه فرهنگیان به معنای بسته شدن باب گفت و گو است در این زمینه صحبت کنم و مانند این بود که یک طرف ، پیروز نهایی میدان شده و طرف دیگر مغلوب و مقهور. عرض کردم که این درست نیست، این طور نباید به این نقدهایی که در مورد دانشگاه فرهنگیان از طرف همکاران عزیز در دانشکده های علوم تربیتی از موضع اقتدار و از موضع قدرت بیان می شود برخورد بکنیم و از این طرف بگوییم که گفت و گویی لازم نیست و از آن طرف به همکاران علوم تربیتی و اساتید علوم تربیتی عرض کردم و همیشه گفته ام که شما هم به اعتبار این که دانشگاهی به نام دانشگاه فرهنگیان تاسیس شده کار را تمام شده تلقی نکنید و بیایید صحبت کنیم، گفت و گو کنیم و ببینیم چگونه می شود از مجموعه ظرفیت های کشور که هم در آموزش و پرورش است و هم در دانشکده های علوم تربیتی است به شکل هم افزا، بهتر در خدمت این ماموریت ملی تربیت معلم قرار بگیریم ولی همان طور که عرض کردم متاسفانه باب گفت و گو بسته شده است.
صدای معلم
شما تصمیم گرفتید که گفت و گو کنید با دانشکده ها و آنها مخالفت کردند و قبول نکردند؟ کدام دانشگا ه ها ؟
مهرمحمدی :
بله، قبول نکردند و استقبال نکردند. تقریبا همه دانشگاه ها و روسای دانشکده های علوم تربیتی را دعوت کردم. همایش هایی را پایه گذاری کردیم به نام همایش های ملی تربیت معلم. از زمانی که من آمده ام این همایش ها اصلا سابقه نداشته است. برای این که در واقع گفتمانی به نام گفتمان تربیت معلم در محیط های آکادمیک کشور شکل بگیرد و از جمله تدابیری که اندیشیده ایم این بود که به نام تربیت معلم همایش هایی را برگذار کنیم و در این همایش ها معمولا روسای دانشکده ها را دعوت می کردیم. بعضی از آنها قهر کردند و با حالت قهر دعوت به حضور در این همایش ها را نپذیرفتند و آنهایی که آمدند یک قدری گفت و گو شکل گرفت. هیچ وقت گفت و گوی بین دانشگاه فرهنگیان و دانشکده های علوم تربیتی در آن حدی که باید و شاید شکل می گرفت شکل نگرفت و بیشتر برخوردها، برخوردهای از سر قهر و نفی و چیزهایی شبیه آن بود که شما خواندید با اتکاء به مصاحبه ای که با یکی از این عزیزان همکار ما انجام داده بودید.
نکته همین است که موضوع ارتقاء کیفیت تربیت معلم در کشور با استفاده از جمیع ظرفیت های ملی اعم از ظرفیت های موجود در دانشگاه ها و ظرفیت های موجود در آموزش و پرورش حتما نیاز به آن دارد که پرونده مفتوح نگریسته شود و باب گفت و گو در آن باز گذاشته شود. فکر می کنم که دانشگاه ها به طور مستقل از آموزش و پرورش نمی توانند کار تعلیم و تربیت معلم را آن گونه که باید و شاید تمشیّت بکنند.
آن چه که در تاریخچه تربیت معلم وجود دارد و مهم و قابل احترام است، اصلا به این معنا نیست که تربیت معلم بهینه در سطح کشورمان اتفاق بیفتد. به نظر من تاسیس دانشگاه فرهنگیان پیامش این است که ما باید در یک سطح بالاتر و یک کیفیت بهتر کار تعلیم و تربیت معلم را دنبال کنیم.
قرائت من از تاسیس دانشگاه فرهنگیان یک چنین پیامی است و البته عرض می کنم دانشگاه فرهنگیان خودش به تنهایی از عهده این کار بر نمی آید. دانشگاه فرهنگیان یک بخشی از نیازهای آموزش وپرورش را ممکن است راسا و مستقیما بتواند تربیت کند و ظرفیت شناخته شده و مشخصی دارد و این ظرفیت به طور کمال و تمام پاسخگوی نیازهای آموزش و پرورش نیست و نیاز باقی مانده را باید بتواند مدیریت کند.
دانشگاه فرهنگیان باید در امر تربیت معلم محوریت داشته باشد نه این که در واقع خودش را به طور تمام و کمال، متصدی صفر تا صد تربیت معلم و تربیت معلم را از صفر تا صد نیازهای آموزش و پرورش بداند. محوریت هم یعنی این که بخشی از آن را خودش انجام می دهد و یک بخش را هم مدیریت می کند تا دیگر دانشگاه ها انجام بدهند تا جمع این دو بتواند کل نیازهای آموزش و پرورش را تامین کند به همین خاطر مسئله ای به نام مسئله استفاده از ظرفیت دانشگاه ها را بعضا تحت عنوان " برون سپاری " از آن نام برده اند را مطرح کردم .
صدای معلم :
این گفتمان در حاکمیت هم طرفدار دارد؟ در مورد برون سپاری؟
منظور ما شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
مهرمحمدی :
فکر می کنم هر کسی به تربیت معلم یک نگاهی دارد . شورای عالی انقلاب فرهنگی هم دغدغه اش این است که نیازهای آموزش و پرورش به بهترین شکل تامین بشود. این در واقع فصل مشترک همه حرف ها و همه دیدگاه هاست. اما چگونه به بهترین شکل نیازهای آموزش و پرورش تامین شود. یک قدم جلوتر می رویم و پای نهادی به نام دانشگاه فرهنگیان به میان می آید و این هم بپذیریم که دانشگاهی به نام دانشگاه فرهنگیان هم یکی از لوازم تربیت معلم با کیفیت برای آموزش و پرورش کشور است . اما با پذیرفتن یک نهادی به نام دانشگاه فرهنگیان به عنوان یکی از لوازم رسیدن برای پاسخ جدی به نیازهای آموزش و پرورش می باشد و معنایش این نیست که باب گفت و گو بسته است. آن وقت است که من وارد شده و می گویم برای نخستین بار در تاریخ کشور چنین نهادی را نداشتیم که به عنوان یک نهاد آکادمیک، به طور جدی متمرکز بشود در مسئله تربیت معلم و این شکل گرفته و ما این را محترم می شماریم.
دانشگاه فرهنگیان می تواند در واقع عقل منفصل نظام باشد برای تربیت معلم. دانشگاه فرهنگیان می تواند مغز متفکر نظام باشد درباره تربیت معلم. مهم این است که این مغز متفکر چگونه فکر می کند ، چه ایده پردازی هایی می کند و آیا این مغز متفکر می گوید خودم صفر تا صد تربیت معلم را بدون نیاز به بخش ها و نهادهای دیگر تمشیّت می کنم یا این که نه، این مغز متفکر می داند که تربیت معلم وظیفه خطیر و حساس و گسترده و پبچیده ای است و می گوید به تنهایی از عهده آن برنمی آید در واقع من باید مدیریت بکنم تا این کار به بهترین نحوی با استفاده از جمیع ظرفیت های کشور اتفاق بیفتد و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم حتما به دنبال این هست که کار تربیت معلم با کیفیت بهتر نسبت به گذشته اتفاق بیفتد و روی نهادی به نام دانشگاه فرهنگیان هم انگشت گذاشته است.
مهم این است که از دانشگاه فرهنگیان یک تفسیری ارائه کنیم و این تفسیر اگر به شکلی باشد که بنده بیان کردم باید تاسیس دانشگاه فرهنگیان را اتفاق مبارکی تلقی کرد به شرط این که این مغز متفکر و این عقل منفصل، این نخستین نهاد آکادمیک کشور را که در طی یکصد سال گذشته فقط برای پرداختن به تربیت معلم تاسیس شده بود نه از آن نوع سیاست گذاری هایی که بگوید از در آن سیاست گذاری های درستی صورت بگیرد صفر تا صد را خودم انجام می دهم.
تحلیل ما اجمالا در آن چه که در یکصد سال قبل اتفاق افتاده اگر به سمت واقع بینانه برود باید آموزش و پرورش و آموزش عالی دست به دست هم بدهند برای کار تربیت معلم. دانشگاه فرهنگیان هم زمینه را فراهم می کند برای این که این وصلت اتفاق بیفتد و برای این که این وصل اتفاق بیفتد به جای آن که آن فصل اتفاق بیفتد. همان طور که همکار ارجمندمان فرمودند و شما اشاره کردید این انفصالی که بین دانشگاه و آموزش و پرورش اتفاق افتاده است، عملکرد ما طی چهار سال در دانشگاه فرهنگیان اصلا از چنین چیزی حکایت نمی کند. ما در جهت وصل شدن به دانشگاه ها قدم های جدی برداشته ایم که اگر لازم باشد اشاره می کنم ولی متاسفم از این که واقعا آن فضای گفت و گویی که باید شکل می گرفت آن فضا شکل نگرفت.
صدای معلم :
کارشناسان گفته اند که اگر کل بودجه کشور به سمت آموزش و پرورش هدایت شود باز هم چالش های آموزش و پرورش باقی می ماند. برای برطرف کردن مشکلات آموزش و پرورش باید اصلاح ساختار در آموزش و پرورش رخ بدهد. برای ساخت اصلاح نیاز به عزم ملی داریم. شما گفتید که همکاران را دعوت کردم نیامدند عزم ملی همان بوده که شما برنامه اش را دنبال کردید. برنامه آتی شما برای ایجاد عزم ملی برای اصلاح ساختار خود دانشگاه فرهنگیان چیست؟
مهرمحمدی :
من ایده هایی در این زمینه دارم. ایده هایم را در برنامه های راهبردی دانشگاه آورده ام. برنامه راهبردی دانشگاه در سال 1394 به تصویب رسیده است. برنامه راهبردی ده ساله سال 1394 تا سال 1404 را ترسیم کرده است چیزی که ما به دنبالش هستیم. پیشنهاد به هیات امنا رفته و تصویب کرده و چیزی که در آنجا دیده شده این است که ما در دانشگاه فرهنگیان یک سلسله اتفاقات مهم را باید شاهدش باشیم و رقم زده بشود از جمله روش های پذیرش دانشجو معلم و ما در برنامه راهبردی آن را پیش بینی کرده ایم . ما هم بر اساس روش چهارساله دانشجو می گیریم اما فقط بر اساس روش چهار ساله دانشجو نمی گیریم ما از ظرفیت خروجی دانشگاه های دیگر حداکثر استفاده را می کنیم .
صدای معلم :
آیا این ظرفیت خروجی اتفاق افتاده است؟
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان بخش اول
نظرات بینندگان
فکر نمی کنید یه کم دیر از خواب بیدار شدهاید.
البته اگر بیدار شده باشید.
البته لغو محدودیت ادامه تحصیل در بحث لحاظ مدرک در حکم و...
سلام،اگه فرآیند دانشجو پذیری برون سپاری شود و خارج از این دانشگاه هم دانشجو جذب کنند هیچ فردی به پردیس های دانشگاه فرهنگیان نمی آید.آخر این چه محیط بی کیفیت هم از لحاظ علمی و پژوهشی است .همین سر فصل جدید رشته ها را ابلاغ کردید می دانید چه واحد هایی رو حذف کردید یا بصورت تضعیف شده ادغام کردید.از نقد عملکرد خود و مجموعه دوستان مدیریتی تحت سرپرستی استقبال کنید گوش کنید پاسخ دهید.
شر مرسان
شما در طول این چهار سال فقط قانون را زیر ژا گذاشتید و بس
این قدر هم لطفا
زست علمی نگیرید هنر شما ترجمه است و بس