۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹؛ ۴۱ سال پیش در چنین روزی فرخرو پارسا در تهران اعدام شد.
فرخرو پارسا در قم زاده شد. پدر و مادرش از روزنامهنگاران و موسسان چند مجله نوگرا و هوادار حقوق زنان بودند و بر برابری فرزندانشان در آموزش و پرورش پافشاری میکردند. او در کنار آموزش در دبستان و دبیرستان در تهران و مشهد، به همراه خواهرش تار و ویلون مشق میکرد. در ۲۰ سالگی از دانشسرای تربیت دبیری تهران در رشته دانشهای طبیعی فارغالتحصیل شد. سپس در کنار شغل آموزگاری، در دانشگاه تهران پزشکی خواند.
در ۲۸ سالگی پزشک شد، اما این رشته را رها کرد و در کارها و شغلهای فرهنگی باقی ماند. ۳۸ ساله بود که نخستین مدیرکل زن در ایران شد و اداره دبیرخانه دانشگاه ملی را به عهده گرفت. در ۴۱ سالگی با نخستین نمایندگان زن به مجلس شورای ملی راه یافت و در پارلمان، ریاست چند کمیسیون را پذیرفت. ۴۶ ساله بود که به عنوان نخستین وزیر زن در تاریخ ایران حدود ۷ سال آموزش و پرورش کشور را اداره کرد و در این مدت چندین تشکل ویژه زنان مانند انجمن بانوان فرهنگی، شورای همکاری جمعیتهای بانوان ایرانی، سازمان زنان ایرانی، خانه زن، شورای ورزشی بانوان، و جمعیت زنان دانشگاهی ایران را پدید آورد.
از آنجا که او زبان عربی را از درسهای اجباری دبیرستانها حذف کرد، به ارزیابی گواهیهای طلاب حوزهها در آموزش و پرورش پایان داد و چادر را در مدارس منسوخ کرد و این اقدامات در پرونده او در ساواک به علت مخالفتاش با آن سازمان منظور شد، پس از انقلاب ۵۷ این کارها را "حیف و میل اموال بیتالمال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری مؤثر با ساواک و اخراج فرهنگیان انقلابی از وزارت فرهنگ ایران" نامیدند و در دادگاه شرع، مبنای "کیفرخواست دادگاه انقلاب" قرار دادند.
او در دفاع خود گفت: "متأسفم از این که اتهاماتی به من وارد شده که دلیل و اساس محکمی ندارد. در اتهامات وارد شده به من، حتی دین مرا مورد تردید قرار دادهاند. راجع به غارت بیتالمال که بزرگترین اتهام من است، من این مسأله را تکذیب میکنم، زیرا در تمام طول خدمت، من نه کار مالی و نه سروکاری با حساب و دفتر داشتم. اینها که به من اتهامات دزدی چند میلیونی وارد کردهاند، باید بگویند این پولها را من از چه طریقی و از کجا سرقت کردهام؟"
مأموران دادگاه انقلاب سرانجام پس از نُه نشست، برای او حكم اعدام صادر كردند، او را به دار آویختند و چون طناب دار پاره شد، تیربارانش کردند. ۵۷ سال داشت.
منبع: اینستاگرام نویسنده
نظرات بینندگان
واقعا به چه دلیل او را کشتند؟
انگار اسلامگراهای افراطی و آخوندهای آن زمان که البته الان اکثرا اصلاح طلب مثلا هستند بعد از تغییر ۵۷، فرصتی یافتند که از هر کس که نماد تحقیر و رد آنها بود یا می توانست چنین باشد ، انتقام بگیرند و انتقام شیرین هست اما آیا همان هم نباید روی اصولی باشد؟
روحش شاد و نام و یادش جاودان
رشته دانشسرای طبیعی و پزشکی اینکه همش 2 تا شد!
از تلخ ترین اتّفاقات دنیا:
صدور حکم اعدام یک فرد باسواد، به دست فرد یا افرادی بی سواد.