ابوالحسن خانعلی (زادهٔ ۱۳۱۱ - درگذشتهٔ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰) دارای دکترا در رشته معقول و منقول (فلسفه) از دانشگاه تهران و معلم ۲۹ ساله دروس فلسفه و زبان عربی بود که در روز ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در تجمع صنفی اعتراضآمیز معلمان در میدان بهارستان با گلوله اسلحه رئیس کلانتری بهارستان، سرگرد ناصر شهرستانی کشته شد.
ابوالحسن خانعلی پی از آموزشهای ابتدایی، در دانشکده علوم تهران به ادامه تحصیل پرداخت و با مدرک لیسانس معقول و منقول در سال ۱۳۳۵ به استخدام وزارت فرهنگ درآمده بود و همزمان با تدریس، دورهی دکترای فلسفه را در دانشگاه تهران می گذراند. ایشان به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط داشت. ( 1 )
وقایع 12 اردیبهشت که منجر به شهادت الوالحسن خانعلی و نام گذاری " روز معلم " گردید:
« خانعلی معلم اهل کن تهران، یکی از چند صد معلمی بود که برای دفاع از حقوق صنفی خود در میدان بهارستان حاضر شده بود. ساعت ده صبح ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۴۰، جهانشاه صالح ـ وزیر فرهنگ ـ در مصاحبهای مطبوعاتی از تغییر اشل معلمین خبر داد. صالح وعده داد که حقوق معلمین از ۲۷۵ تومان به پانصد تومان افزایش مییابد. روز ۱۲ اردیبهشت، تعدادی از دبیران و آموزگاران تهرانی از رفتن به سر کلاس درس خودداری و در میدان بهارستان تجمع کردند.
ماموران از ماشین آب پاش برای پراکنده کردن معلمان استفاده کردند. خانم معلمها که در صف جلو ایستاده بودند سر تا پا خیس شدند. چند نفر از معلمان مرد از پیاده رو وارد میدان شدند تا سر لولههای آب را به سمت دیگری بگردانند. یکی از آنها معلم جوان ۲۹ سالهای به نام ابوالحسن خانعلی بود. سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس کلانتری بهارستان، با اسلحه کمری مستقیماً به سمت معلمان شلیک کرد. گلولهای به سر خانعلی اصابت کرد.
روز ۱۲ اردیبهشت چهار نفر به اسامی ابوالحسن خانعلی (دبیر دبیرستانهای جامی و شرف، اصابت گلوله به مغز)، غلامرضا احدیان (آموزگار دبستان تابان حشمتیه، ضربه با سرنیزه به شکم)، سیاوش باباوندی، دانشآموز کلاس چهارم ریاضی دبیرستان داورپناه (اصابت گلوله به لگن) و حسین شرقی آموزگار دبستان دولتی شاهآباد (ضربه به پهلو) مجروح شدند.
همزمان جعفر شریف امامی نخست وزیر، پشت تریبون مجلس گفت: “من نمیتوانم اجازه بدهم که اشخاص اخلالگر در لباس معلم سوءاستفاده کنند و امنیت مملکت را به هم بزنند.”
معلمان پیکر دکتر ابوالحسن خانعلی را، که بر اثر اصابت گلوله ماموران انتظامی به سرش در بیمارستان بازرگان درگذشت به مسجد خیابان اسکندری منتقل کردند. یکصد معلم داوطلب شدند تا شب در مسجد بخوابند تا پیکر دکتر خانعلی پیش از تشییع توسط ماموران ربوده نشود.
جعفر شریف امامی در خاطرات خود از این روز مینویسد: “وقتی خانعلی تیر خورد ساعت 30 / 11 شب به کاخ شاه احضار شدم. شاه گفت قرار است فردا شیطنت کنند و جنازه را راه بیندازند و شلوغ کنند.” من به شاه اطمینان دادم که با هماهنگی سرهنگ هادی شادمهر ـ دایی خانعلی ـ جنازه را به قم منتقل و دفن میکنیم.
جعفر شریف امامى درباره وقایع روز ۱۳ اردیبهشت در کتاب خاطراتش مى نویسد: “صبح امروز ساعت هفت پشت میز کارم بودم، تلفن کردم به نعمت الله نصیرى ـ رئیس شهربانى ـ صبح زود آنجا نبود. بعد هفت و ربع و هفت و نیم شد و با او تماس گرفتم و گفتم: آمبولانس فرستادید که جنازه خانعلى را ببرند؟. گفت: فرستادیم آمبولانس پیدا کنند و آمبولانس هنوز گیر نیامده است. از این حرفها من تعجب کردم. ساعت هشت گفت: معلمین آمده اند دوره جنازه و دیگر مشکل است که ما جنازه را از دستشان بگیریم، مگر اینکه زدوخوردى بکنیم. گفتم: نه، دیگر کارى نداشته باشید. بگذارید هر کارى که می خواهند آزادانه بکنند و دیگر ممانعتى هم نکنید. اسم من نخست وزیر است با داشتن مسؤولیت، ولى هیچ در این مسائل اثرى ندارم…”
( شریف امامی سرانجام مجبور به استعفا شد )
تعداد شرکت کنندگان در مراسم تشییع جنازه ابوالحسن خانعلى بسیار زیاد بود، خیابانهاى لاله زار نو، اسلامبول، چهارراه مخبرالدوله و قسمتى از خیابان سعدى و بعداً خیابان شاه (جمهوری) به کلى بسته شد و عبور و مرور غیرممکن گردید. جنازه خانعلى در حالى که دانشجویان و فرهنگیان دسته هاى گل و پلاکاردهاى متعدد با خود حمل مى کردند، روى دوش مردم به حرکت درآمد. قرار شد معلمین و تشییع کنندگان هنگام حمل جنازه از مسجد اسکندرى فقط به ذکر لااله الاالله اکتفا کنند و شعارى ندهند.
عکس بزرگى از خانعلى به وسیله دو نفر از معلمین زن حمل مى شد. بین شعارها این جملات جلب نظر مى کرد: شعار ما سکوت و حفظ نظم و آرامش است. / دولت مهندس شریف امامى باید استعفا بدهد. / معلم نان مى خواهد نه گلوله. / دکتر ابوالحسن خانعلى، انتقام خون تو را خواهیم گرفت. / سیماى درخشان خانعلى الهام بخش مبارزات پىگیر ما خواهد بود. / قسم به خون سرخ تو، قسم به رنج مادرت، قسم به اشک خواهرت، که ما ز دشمنان تو، کشیم انتقام تو… در مدت ۱۱ روز اعتصاب معلمان فضای بسته جامعه به سرعت متحول شد و دوره جدیدی از حیات سیاسی ایرانیان آغاز گردید. معلمان به عنوان یک قشر مرجع و مورد اعتماد جامعه در کانون اعتراضات سیاسی ملت قرار گرفتند.
ساعت یک بعدازظهر جنازه خانعلى به مسجد سپهسالار رسید و از آنجا توسط عده کثیرى از معلمان و بستگان او به ابن بابویه برده شد و در آنجا دفن گردید. در میدان بهارستان، نماینده معلمان پایتخت و دانشجویان دانشگاه تهران سخنرانى کرد و پس از تصویب قطعنامه اى جمعیت متفرق گردید. این قطعنامه شامل چهار ماده بود: ۱- استعفاى دولت شریف امامى ۲- مجازات مسببین حوادث روز سه شنبه و تعقیب فورى قاتل خانعلى ۳- استرداد لایحه اشل حقوق معلمین و اجراى طرح باشگاه مهرگان ۴- رفع اهانت از معلمان و کسانى که بدون مجوز قانونى توقیف شده بودند.
روز چهاردهم اردیبهشت ساعت ۱۰/۱۰ دقیقه صبح جلسه علنى مجلس شوراى ملى به ریاست سردار فاخر حکمت تشکیل شد. جعفر شریف امامى پشت تریبون قرار گرفت تا به پرسشها و اعتراضات نمایندگان درباره اعتصاب و تظاهرات فرهنگیان و تیراندازى به طرف آنها و قتل خانعلى پاسخ دهد. جعفر شریف امامى در خاطراتش از جلسه روز چهاردهم مجلس شورای ملی نوشت: “من دیدم که زمینه اى است، مى خواهند جنجال درست بکنند”. نخست وزیر مجلس را ترک کرد و به نخست وزیرى بازگشت. پس از خروج از نخست وزیرى به منزل خود رفت و استعفایش را به وسیله وزارت دربار به دست شاه رساند.
ساعت یک بعدازظهر صبح روز چهاردهم اردیبهشت از بلندگوى میدان بهارستان اعلام شد که معلمان، نمایندگان خود را براى مذاکره با رئیس مجلس شوراى ملى انتخاب کنند. معلمان پنج نفر را به اسامى: على زارع، حشمت الله باباخانى، سیدعلى نقى نقوى، اقدس ملکوتى و افسر فخرایى انتخاب کردند و آنها را براى ملاقات با سردار فاخر حکمت به مجلس فرستادند. در این ملاقات، نمایندگان معلمین اجراى قطعنامه معلمین و طرح باشگاه مهرگان را خواستار شدند. سردار فاخر حکمت گفت: “قاتل دکتر خانعلى را به اشد مجازات خواهیم رساند و مطمئن باشید مجلس به کار معلمین رسیدگى خواهد کرد.” در تحولی دیگر سرهنگ هادى شادمهر، – دایى ابوالحسن خانعلى – اعلام جرمى در خصوص کشته شدن خواهرزاده خود به دادستان تهران تسلیم کرد.
بعدازظهر این روز در مجلس ختمى که در مسجد ارک برگزار بود، حجت الاسلام محمدتقى فلسفى واعظ، ضمن بیانات مفصلى از اوضاع فرهنگ شدیداً انتقاد کرد و گفت:
“اگر مرا که یک نفر واعظ هستم براى جراحى قلب دعوت کنند و بپذیرم، شخصى احمق هستم. حال اگر یک نفر قابله که تخصص او در قابلگى است، تربیت روح و فکر یک جامعه اى به عهده وى واگذار شود، چه محصولى از اینکار به دست میآید؟” کنایه او به وزارت دکتر جهانشاه صالح بود!
شنبه ۱۶ اردیبهشت شریف امامى به کاخ مرمر رفت و متن استعفانامه هیات دولت را تقدیم شاه کرد.. علی امینی که روز جمعه با شاه دیدار کرده و پیشنهاد نخست وزیری را از زبان او شنیده بود، امروز شنبه ۱۶ اردیبهشت با محمدرضا پهلوی دیدار داشت. امینی در خاطراتش دراینباره میگوید که از شاه خواست فرمان انحلال مجلس را امضا کند. بعد از ظهر شنبه سخنگوى دربار شاه رسماً اعلام کرد که استعفاى دولت شریف امامى مورد قبول قرار گرفت و على امینى را مأمور تشکیل هیات وزیران شد.
علی امینی در خاطراتش مینویسد: “همان ساعت اول در اتاق نخست وزیرى، در چند سطر به شهربانى دستور دادم که ظرف مدت ۴۸ ساعت ترتیب لغو جواز کار و اقامت تمام گروههاى موزیک و رقاصهها و این قبیل آدمها را بدهد؛ به این ترتیب اسلحه تبلیغ را از دست اهل منبر گرفتم”. در اولین روز کار دولت دستور منع هرگونه سانسور و اعلام آزادى کامل مطبوعات صادر شد. نخست وزیر به رادیو دستور داد که به مناسبت چهلمین روز وفات حضرت آیت الله بروجردى به مدت ۲۴ ساعت برنامه هاى موسیقى از رادیو ایران قطع گردد و به جاى موزیک، سخنرانی هاى مفید مذهبى پخش شود.
( امینی نخست وزیر شد و با معلمان از در سازش در آمد )
روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت، ششمین روز اعتصاب معلمان بود. معلمان تهرانى، در مجالس ترحیم ابوالحسن خانعلى در مسجد ارک، باشگاه مهرگان و دبیرستان جامى حضور یافتند. در شهرستانها معلمان اعتصاب کننده، در برگزارى مجالس ختم و یادبود ابوالحسن خانعلى شرکت کردند.
خبرگزارى آسوشیتدپرس، گزارش داد: “روزنامه هاى تهران براى نخستین بار در صفحات اول خود عکس هایى از تظاهرات معلمان چاپ کردند. این خبرگزاری افزود تقاضاهاى معلمین دست کم با پشتیبانى دو میلیون شاگرد همراه است و دکتر على امینى نخست وزیر جدید، با درخواست معلمان موافقت کرده است”.
دوشنبه ۱۸ اردیبهشت، بار دیگر معلمان پایتخت در باشگاه مهرگان اجتماع کردند. محمد درخشش رئیس باشگاه مهرگان در سخنرانی خود گفت شکستن اعتصاب با نظر مجمع عمومى است. در قطعنامه پایانی این اجتماع اعلام شد: “اجتماع عمومى معلمین پایتخت در تاریخ روز ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ تصویب کردند که روز دوازدهم اردیبهشت ماه به یاد بود اعتصاب موفقیت آمیز معلمین ایران و شهادت معلم دانشمند مرحوم دکتر خانعلى، «روز معلم» اعلام گردد. در این روز همه ساله کلیه مدارس و مؤسسات فرهنگى در سرتاسر کشور تعطیل رسمى خواهد بود و مراسم خاصى اجرا خواهد گردید.”
سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ماه، نخست وزیر وارد باشگاه مهرگان شد. هنگام ورود على امینى، معلمان شروع به کف زدن و ابراز احساسات کردند. این نخستین بارى بود که پس از کشته شدن ابوالحسن خانعلى معلمان کف میزدند. علی امینی گفت: “این قول را مى دهم و شرافتم را گرو میگذارم که راجع به تغییر اشل معلمان و خواسته هاى شما اقدام کنم. البته باید به من فرصت بدهید تا مطالعه کافى کنم….” او از معلمان خواست که به اعتصاب خود پایان دهند. هنوز صحبت نخست وزیر در این مورد به پایان نرسیده بود که فریاد: نخیر، نخیر، قبول نداریم، تا تمام خواسته هاى ما عملى نشود دست از اعتصاب برنخواهیم داشت، تا چند دقیقه در فضاى باشگاه طنین انداخت.
محمد درخشش معلمان را دعوت به سکوت کرد و گفت شکستن اعتصاب معلمین سراسر کشور هنگامى عملى خواهد شد که تمام مواد قطعنامه معلمان که اولین ماده آن تعقیب و مجازات قاتل است اجرا شود. عصر روز سه شنبه ۱۹ اردیبهشت، طى اعلامیه اى که سه بار از رادیوى ایران پخش شد، اعلام شد: “طبق دستور دولت، سرگرد ناصر شهرستانى به اتهام قتل دکتر ابوالحسن خانعلى از کار برکنار و پرونده امر براى رسیدگى به مراجع ذى صلاحیت ارجاع گردید.” در ساعت ۲۰/۱۱ دقیقه امروز، على امینى ـ نخستوزیر – به کاخ سلطنتى رفت. از ساعت یازده نیز وزراى جدید تدریجاً در کاخ نخست وزیرى حاضر شده بودند. اعضاى دولت جدید در حدود یک ساعت ونیم در کنار محمدرضا پهلوى بودند. جای وزیر فرهنگ در این جمع خالی بود.
( محمد درخشش - رئیس باشگاه مهرگان )
چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت در نهمین روز اعتصاب، محمد درخشش با على امینى ملاقات و مذاکره کرد. در این جلسه به درخشش وعده وزارت فرهنگ داده شد. پس از این ملاقات، درخشش گفت: “کلیه تقاضاهاى ما جامه عمل به خود پوشیده و تنها موضوع افزایش حقوقها باقیمانده که نخست وزیر قول داد در جلسه امروز هیات دولت مطرح و درباره آن تصمیمى اتخاذ نماید. با این ترتیب به محض روشن شدن این موضوع، اعتصاب آقایان معلمین خاتمه خواهد یافت”. صبح روز پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت، محمد درخشش به این جمع وعده داد که ساعت شش بعدازظهر فردا در همین باشگاه، نظر دولت جدید را درباره اشل حقوق معلمان اعلام مى کند.
سرانجام مصوبه دولت منتشر شد: “نظر به احترام و اهمیت مقام معلم در اجتماع، وظیفه و مسئولیت سنگینى که این طبقه در تربیت و تعلیم نسل جوان بر عهده دارد و انتظار خدمت صادقانه و حفظ شئون و احترامشان در جامعه مستلزم تأمین رفاه و معاش ایشان است و با توجه به اینکه دولت امیدوار است با انجام اقدامات موثر در زمینه تقلیل هزینه زندگى که پایه اصلى تأمین معیشت و آسایش عموم کارمندان دولت است، یکى از مهمترین مواد برنامه خود را جامه عمل بپوشاند، فعلاً براى اینکه وضع حقوق معلمین که داراى حقوق کمترى هستند بهبود یابد، با در نظر گرفتن میزان کار و معلومات آنها و مخصوصاً با توجه به مقدورات مالى دولت، تصمیماتى در جلسه امروز هیات وزیران اتخاذ شد که نگرانى طبقه معلمین کشور را به کلى مرتفع خواهد ساخت. شرح تصمیمات متخذه بعداً اعلام خواهد شد.”
عصر روز جمعه ۲۲ اردیبهشت، در باشگاه مهرگان محمد درخشش خطاب به معلمان گفت: “چون تصویب نامه اى در هیات دولت تهیه شده است، ما ختم اعتصاب را اعلام مى کنیم.” عدهای از معلمان گفتند که ما اعتماد نداریم و باید شماره تصویب نامه هیات دولت در اختیار ما قرار گیرد؛ چرا تصویب نامه دولت در رادیو قرائت نشد؟ درخشش جواب داد: “چون ممکن بود سروصداى عده دیگرى از کارمندان بلند شود.” سپس پیشنهاد کرد آنها که با شکستن اعتصاب موافق هستند، دستها را بلند کنند. از انتهاى سالن موج اعتراض برخاست که تا جلو تریبون کشیده شد، ولى چند دسته ده نفرى از چند گوشه دستها را بلند کردند و درخشش گفت: “کسانى که شکستن اعتصاب را تصویب نکرده اند، اخلالگرند، نه معلم و ما آنها را معلم نمى دانیم…”
خبرگزاری یونایتدپرس از پایان اعتصاب معلمان خبر داد و اعلام کردکه محمد درخشش در جمع پنج هزار نفر از معلمان تهران گفته حقوق بعضی از معلمان از حقوق مهندسین دولتی نیز بیشتر خواهد شد.
صبح روز شنبه ۲۳ اردیبهشت، کلیه مدارس کشور پس از دوازده روز تعطیل گشوده شد و به خاطر کشته شدن ابوالحسن خانعلى در کلاسها یک دقیقه سکوت اعلام شد. معاون پارلمانى وزارت فرهنگ، به خبرنگاران گفت: هیات وزیران تصویب نامه اى در یازده ماده براى تعیین اشل جدید حقوق فرهنگیان تصویب نمودند و از ماه آینده حقوق کلیه کسانى که کمتر از پنج هزار ریال است به میزان اشل جدید پرداخت خواهد شد و اضافه حقوق سایر معلمان در رتبه هاى بالاتر پس از تأمین اعتبار پرداخت خواهد شد.
دو روز بعد یعنی سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۴۰ على امینى در کاخ محمدرضا پهلوى حاضر شد و محمد درخشش- رئیس باشگاه مهرگان و نماینده معلمین را به عنوان وزیر فرهنگ معرفى کرد. درخشش حدود ۱۴ ماه وزیر فرهنگ بود. دولت امینی در تیرماه سال ۴۱ سقوط کرد و محمد درخشش هم از وزارت فرهنگ کنار رفت. باشگاه مهرگان منحل و محمد درخشش هم از فعالیت سیاسی محروم شد. در فعالیت صنفی معلمان تا سال ۷۸ وقفهای طولانی به وجود آمد.
مروری بر رسانه های آن زمان
« شاید امروز نام دکتر خانعلی برای بسیاری از معلمان و دبیران، دانش آموزان و والدینشان نام ناآشنایی باشد، اما در سال ۴۰ یکی از پرآوازهترین نامها بود. هر چند بیاعتنایی مقامات در سالهای بعد از انقلاب به یاد و نام دکتر خانعلی و تاریخ مبارزات معلمان قابل درک نیست، اما خون بهای حق ریخته او رسواگر جهل و بیمنطقی است و به همین خاطر نام وی برای همیشه در تاریخ ایران ثبت شده است.
به روزنامههای آن دوره مراجعه میکنیم. مروری کوتاه و گذرا به رویدادهای اردیبهشت سال ۴۰ و سیر حوادث آن سال و اعتصاب معلمان می تواند بسیار آموزنده باشد. در زمستان سال ۳۹ انتخابات ریاست جمهوری در امریکا برگزار شد.
جان.اف.کندی به عنوان رئیسجمهور امریکا از حزب دموکرات پیروز شد. کندی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشورهای جهان سوم را تجویز میکرد و معتقد بود که این اصلاحات مانع پیشروی کمونیستها خواهد شد. نیروهای سیاسی مخالف شاه به خصوص احزاب جبهه ملی در انتظار باز شدن فضای سیاسی و شروع مجدد فعالیتهای خود بودند.
در ۱۸ بهمن ۳۹ باشگاه مهرگان که در واقع سازمانی صنفی معلمان بود، قطعنامه ای درمورد افزایش حقوق معلمان تصویب کرد. در روزهای بعد تا اردیبهشت ۴۰ معلمان سراسر کشور با امضای طومارهایی پشتیبانی خود را از این طرح اعلام می کردند .
در مقاله ای که در اسفند ۳۹ در روزنامه ی کیهان به چاپ رسیده چنین نوشته شده است:
ـ ” معلمین می گویند حقوق یک دبیر سابقه دار لیسانسه کمتر از حقوق یک مستخدم جزء در سازمان برنامه یا شرکت ملی نفت است و ما خودمان مکرر نوشتیم که حقوق یک معلم کمتر از حقوق یک راننده دولتی و به مراتب کمتر از یک راننده ی تاکسی است.”
ـ ” … یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی ۴۰۰ تومان میگیرد ولی لیسانسه دیگر با همان تحصیلات و پایه معلومات در یک سازمان دولتی دیگر ۲۵۰۰ تومان دریافت می کند…”هستند کسانی که “… بعد از ۸ سال خدمت ۲۷۳ تومان حقوق می گیرند.. در حالی که در همین زمان پرتقال دانه ای سه ونیم تا ۱۲ریال، موز دانه ای ۴ تا هفت و نیم ریال، گندم کیلویی ۲۰۵ تا ۲۲۰ ریال، شکر روسی هر کیلو ۲۰ ریال، قند کله ورامین ۲۱ ریال. … در کیهان۲۳ اسفند ۳۹ درخبری چنین آمده است:”
بنا به تصویب هیات دولت حقوق معلمین ترمیم شد. حقوق همه معلمینی که کمتر از ۶۰۰ تومان می گیرند به ۶۰۰ تومان می رسد. “محل تامین بخشی از این اضافه حقوق معلمین این گونه انتخاب شد:
ـ کیهان ۲۵ اسفند۳۹:” از سال آینده دبیرستانهای دولتی شهریه می گیرند. همه دبستانها به شهرداری ها واگذار می شوند و هزینه آن را شهرداری های هر محل تامین خواهند کرد.
ـ کیهان ۲۷ اسفند ۳۹:“ در سال آینده از دانش آموزان ۱۰۰ تا۴۰۰ ریال شهریه گرفته می شود.”
در روزهای آغازین اردیبهشت ماه، طومارهای معلمین در حمایت از طرح باشگاه مهرگان بیشتر و بیشتر می شود. از جمله می توان طومار همه آموزگاران مشهد، دامغان، رشت، کرند، بابل، مراغه، برازجان، گرمسار، شهسوار، نیریز و… را در کیهان دوم و چهارم اردیبهشت مطالعه کرد.
روز ۱۲ اردیبهشت با اعلام اعتصاب، کلیه ی مدارس تهران تعطیل شدند. معلمان از اوایل صبح دسته دسته به میدان بهارستان آمده و جلوی مجلس جمع شدند.جمعیت هر لحظه افزوده می شد.
اطلاعات حوادث این روز را این گونه گزارش کرده است:
ـ “ساعت 5 / 8 معلمین به میدان بهارستان رسیدند و چون جلوی خیابان اکباتان قبلا توسط ماموران انتظامی بسته شد، در خیابان شاه آباد و اول بهارستان بر روی زمین نشستند. ماموران از ماشین آب پاش برای متفرق کردن استفاده کردند.
معلمان علیرغم این که خیس شده بودند از جای خود بلند نمی شدند. … پس از مدتی اولین برخورد صورت گرفت. عده ای به طرف ماشین ها رفتند تا سر لوله های آب را به سمت دیگر بازگردانند….”
ـ “…قرار بود که هیأتی از معلمان با رئیس مجلس ملاقات کنند. اما سیر حوادث به گونه دیگری رقم خورد.معلمان فریاد میزدند و شعار میدادند. مأموران پلیس تیر هوایی شلیک میکردند و با باتوم معلمان را میزدند. صدای تیراندازی و شعارهای معلمان در صحن علنی مجلس شنیده میشد. مجلس در حال بررسی لایحه اشل حقوق معلمان بود که یکی از نمایندگان مخالف از جای خود برخاست و خطاب به رئیس مجلس گفت: در بیرون معلمان را میکشند و ما اینجا لایحه حقوق معلمان را بررسی میکنیم. جلسه متشنج شد…”
پس از مدتی، معلمان با پیکر خونین سه معلم روبه رو شدند. دو نفر توسط چاقو زخمی شده بودند و یک نفر از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود . سرگرد شهرستانی، رییس کلانتری با اسلحه ی کمری خود به سر دکتر خانعلی شلیک کرده بود. پیکر دکتر خانعلی بر روی دست معلمان با شعار” کشتند یک معلم را” به بیمارستان بازرگانان منتقل شد. و متاسفانه اقدامات پزشکان موثر واقع نشد و دکتر خانعلی کشته شد. موج اعتراضات و انزجار از این حادثه سراسر کشور را فرا گرفت. مدارس تعطیل شد. تشییع جنازه باشکوهی برای وی برگزار شد:
ـ ” جسد دکتر خانعلی از بیمارستان بازرگانان به مسجدی در خیابان اسکندری منتقل شد. روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت، هزاران معلم در خیابان اسکندری تجمع کردند. تابوت معلم شهید بر دوش معلمان از مسیر خیابان شاه (جمهوری) به سمت میدان بهارستان توسط هزاران معلم و دانشجو و قشرهای دیگر مردم تشییع شد. معلمان اشک میریختند و با فریاد خواستار استعفای شریف امامی و محاکمه قاتل دیوصفت معلم دانشمند بودند.
گزارش این راهپیمایی و اعتصاب نامحدود معلمان در مطبوعات منعکس شد. مردم به هیجان آمدند، احزاب سیاسی، گروههای صنفی و سندیکاهای کارگری با صدور اطلاعیه حمایت خود را از معلمان اعلام کردند. تهران بعد از کودتای ۲۸ مرداد چنین راهپیمایی باشکوهی ندیده بود. جمعیت سوگوار تابوت را در میدان بهارستان بر زمین گذاشتند. ساعتی بعد پیکر بیجان خانعلی با آمبولانس به گورستان ابنبابویه در شهرری منتقل و به خاک سپرده شد. روزهای بعد دهها مجلس یادبود در مساجد تهران و شهرستانها به یاد وی برگزار شد.
خواسته های معلمان دیگر تنها اضافه حقوق نبود. آنان خواستار برکناری دولت، تعقیب قاتل دکتر خانعلی، و عذرخواهی از معلمان بودند.
▪ در کیهان ۱۴ اردیبهشت در مقاله های با عنوان” معلمند نه اخلالگر” چنین آمده است:
ـ ” در مملکتی که روغن یک من ۶۰ تومان، گوشت سی یا سی و سه تومان است، چگونه یک عایله می تواند با ماهی ۲۰۰ تومان زندگی کند. آن هم خانواده ای که فهم دارد. شعور دارد و وضع دیگران را می بیند…”
در ادامه در خصوص تفاوت حقوق معلمان با مدیران رده بالا چنین می نویسد:
ـ ” می گویند بیش از ده هزار و سیصد تومان نمی گیریم. البته این منهای ماشین، شوفر و مزایای دیگر است… با این همه تبعیض البته صدا درمی آید، اعتصاب می شود، بچه های مردم در خیابانها ولو می شوند. امتحانات متوقف می شوند. .طبقه ای که روح ملت و مملکت در دست اوست باید راضی شود. باید محترم باشد و بیش از همه باید خون او محترم باشد. کسانی که روی مغز معلم تیر خالی کرده باید پیدا شوند…مامور دولت باید بین طبقه ی معلم و دزد و راهزن فرق بگذارد…”
تظاهرات معلمان و کشته شدن دکتر خانعلی فضای سیاسی ایران را از رکود خارج کرد. شاه که بار دیگر پایههای تخت خود را لرزان میدید، دست به دامن علی امینی سیاستمدار استخواندار و قدیمی شد که شخصیتی اصلاحطلب و در عین حال ضدکمونیست بود.
ـ روز ۱۵ اردیبهشت ماه: شریفامامی در حالی که برخی نمایندگان مجلس در صدد استیضاح او بودند به حالت قهر مجلس را ترک کرد و بعد از ظهر همان روز استعفانامه ی خود را به دربار فرستاد. شاه با استعفای او موافقت کرد و فردای آن روز علی امینی را مأمور تشکیل کابینه کرد.
ـ ۱۶ اردیبهشت: امینی نخست وزیر شد. برخی روی کار آمدن امینی را به اشاره کندی و او را مهره ی مورد اعتماد دموکراتها میدانستند. در مدت ۱۱ روز اعتصاب معلمان فضای بسته جامعه به سرعت متحول شد و دوره جدیدی از حیات سیاسی ایرانیان آغاز گردید. معلمان به عنوان یک قشر مرجع و مورد اعتماد جامعه در کانون اعتراضات سیاسی ملت قرار گرفتند. در اجتماع بزرگ معلمان در ۱۸ اردیبهشت ماه، معلمان با صدور قطعنامهای روز ۱۲ اردیبهشت ماه را به یادبود اعتصاب موفقیتآمیز معلمان و شهادت معلم دانشمند مرحوم دکتر خانعلی روز معلم اعلام کردند و مقرر شد که در این روز همه ساله کلیه ی مدارس و مؤسسات فرهنگی در سراسر کشور تعطیل شوند و مراسم خاصی توسط معلمان اجرا شود. باشگاه مهرگان از چنان اعتباری برخوردار شد که علی امینی روز ۱۹ اردیبهشت در جمع معلمان اعتصابی حاضر شد و خواستار پایان اعتصاب شد.
۱۹ اردیبهشت روزنامه اطلاعات از قول امینی چنین نوشت:
ـ ” وضع کشور اسفناک است. اگر همه چیز را بگویم تولید وحشت و اضطراب می کند. قول شرف می دهم که برای ترمیم حقوق معلمین اقدام کنم. ولی به من مهلت و فرصت دهید. با افزایش حقوق مخالف نیستم ولی اگر بدون مطالعه اقدام شود، دور تسلسل به جایی دیگر می رسد که سقوط حتمی است…”
علی امینی به دلجویی از معلمان پرداخت، سرگرد ناصر شهرستانی از کار برکنار و پرونده او را برای رسیدگی به دادگاه فرستاد و باب گفتوگو با باشگاه مهرگان گشوده شد. محمد درخشش پذیرش هر پیشنهادی را موکل به طرح و تصویب در مجمع عمومی معلمان کرد و مجمع عمومی معلمان، هزاران معلمی بودند که هر روز در باشگاه و بیرون باشگاه اجتماع میکردند. روز ۱۹ اردیبهشت برای معلمان روزی فراموش نشدنی بود.معلمان یک صدا با پیشنهاد نخستوزیر مخالفت کردند و خواستار تصویب طرح باشگاه مهرگان برای ترمیم حقوق معلمان شدند و اعلام کردند که هیچ کس را به جز محمد درخشش به عنوان وزیر فرهنگ قبول نمیکنند. امینی چارهای جز قبول پیشنهادهای معلمان نداشت. به این ترتیب روز بعد جدول حقوقی جدید معلمان به تصویب هیأت دولت رسید .
▪ کیهان چنین نوشت:
ـ ” حقوق معلمین برابر حقوق مهندسین شد. به احتمال زیاد اعتصاب معلمین پایان می یابد و مدارس تا هفته ی آینده باز می شوند. ”
حداقل حقوق کمک آموزگاران و آموزگاران ۵۰۰ و دبیران ۶۰۰ تومان و حداکثر حقوق از ۱۰۵۰ تومان تا ۲۲۲۰ تومان برای دبیران اعلام شد. و روز ۲۳ اردیبهشت معلمان به اعتصاب طولانی خود پایان دادند.معلمان در اطلاعیه ای پایان اعتصاب خود را اعلام کردند:
ـ “همکاران گرامی، دبیران، آموزگاران و فرهنگیان ایران
شما در مبارزه ی خود برای تامین حقوق صنفی خود پیروز شدید. اکنون نوبت کار و کوشش صمیمانه در راه سعادت دانش آموزان فرا رسیده است…
درود بر روان جاویدان برادر شهید و ناکام ما دکتر خانعلی که با خون خود افتخار جاودانی برای طبقه معلم و جنبش آزادی برای ملت ایران تامین کرد.
درود بر ملت حق شناس و دلاور که مربیان و فرزندان خود را در تنگنای حوادث تنها نگذاشت.
درود بر دانشجویان عزیز که به احترام علم و به خاطر حق و عدالت به یاری مربیان سابق خود شتافتند .
درود بر دانش آموزان حق شناس و مهربان که با پشتیبانی معصومانه خویش پیوند دیرین و جاودانی میان معلم و شاگرد را استوار ساختند…”
▪ اطلاعات ۲۳ اردیبهشت اولین روز آغاز به کار مدارس را چنین توصیف کرد:
ـ ” معلم و شاگرد در آغوش هم اشک ریختند. خانمها با لباس سیاه و آقایان با کراوات سیاه سرکلاسها حاضر شدند. در تمام مدارس به احترام شهادت دکتر خانعلی یک دقیقه سکوت شد. امروز شاگردان معلمین خود را گلباران کردند. … امروز کلیه معلمین در کلاسها برای شاگردان خود اعلام کردند که حاضرند یک یا دو ساعت بعدا از ظهر اضافه بر وقت تدریس کنند تا جبران این مدت که تعطیل بوده است بشود.
ـ ۲۶ اردیبهشت: درخشش وزیر فرهنگ شد.
ـ ۲۸ اردیبهشت: نام دبیرستان جامی به نام دبیرستان دکتر خانعلی تغییر کرد.
در روزهای بعد سخنرانی ها و مصاحبه های آقای درخشش وزیر فرهنگ در روزنامه ها به چاپ می رسد. .ایشان دیگر به سیاستمداری مطرح تبدیل شده بود.اما خبری از دستگیری سرگرد شهرستانی، قاتل دکتر خانعلی نیست.
به نظر می رسد دولت با مسلط شدن بر اوضاع، پس از پایان یافتن اعتصاب معلمان در حال سروسامان دادن قوای خود است.
▪ در خبر کوتاهی در کیهان ۲۲ تیر ماه چنین آمده است:
ـ ” صبح امروز گروهی از معلمین که به قصد دیدن آقای درخشش رفته بودند به تالار کیهان آمدند. آنها موفق به دیدار وی نشده بودند. آنها می گفتند:” ما برای وزارت آقای درخشش مبارزه نکردیم. بلکه مبارزه ما برای احقاق حقوق صنفی خودمان بود. ولی از جریان اعتصاب به نفع خودشان بهره برداری کردند. .. آن وقت هیچ کدام از معلمین حاضر به شکستن اعتصاب نبودند. زیرا اصولا مبارزه مان بدون نتیجه مانده بود. گذشته از این که، طرح باشگاه مهرگان تغیییر کرد. در پایان مواردی در آن گنجانیدند که پرداخت حقوق معلمین را منوط به تصویب نامه ی جدید هیات دولت کرد…”
درخبر دیگری در همین شماره روزنامه اظهارات وزارت فرهنگ در مورد این گروه از معلمین نیز آمده است:
ـ ” صبح امروز عده ای حدود ۲۰ نفر که اخیرا از مشاغل فرهنگی برکنار شدند و…. آنها به قصد اخلال به وزرات فرهنگ رفته اند….”
اسامی ۱۶ نفر که” به قصد اخلال نظم در صحن وزارتخانه اجتماع نموده اند و منتظر خدمت شدند” در انتهای خبر آمده است.
به نظر می رسد وزیر شدن آقای درخشش به دور شدن او از معلمان کمک بسیار کرد.
در کیهان سال ۴۱ اردیبهشت ماه در آستانه ی بزرگداشت روز معلم اطلاعیه ای کوتاه جلب نظر می کند:
ـ “قابل توجه فرهنگیان کشور، چون به خواسته های معلمین سراسر کشور ترتیب اثر داده نمی شود، این جانب لازم دانستم استعفای خود را از باشگاه مهرگان اعلام دارم. محمد جدی، مسئول شهرستانها”
آقای درخشش در نطق خود به مناسبت روز معلم به برخورد با جناح چپ معلمان اشاره می کند:
ـ “…متاسفانه در مبارزاتی که در پیش گرفته ایم ، همیشه دو جناح با ما مبارزه کردند. اول جناج چپ نما و مخرب که برای این مبارزه ستیزه می کنند که نتوانستند اعتصاب طبقه معلم را با هدف پوچ خودشان آلوده کنند… ما دکانهای آنها راتخته کردیم… جناح دوم دست راستی های گردن کلفت….”
به نظر می رسد روند حرکت صنفی معلمان پس از این پیروزی بزرگ ،در سالهای بعد تا آستانه ی انقلاب به تدریج دچار رکود شده است که نیاز به بررسی و تحلیل دقیق تردارد. با توجه به کمبود منابع در دسترس، آن را به مقاله های دیگر موکول میکنیم .
اما از سال ۵۶ معلمان بار دیگر وارد صحنه شدند. در این سالها کانونهای مستقل معلمان شکل گرفت. حتی باشگاه مهرگان بار دیگر فعالیتهای خود را از سرگرفت .اما شعارهای صنفی تحتالشعاع شعار سرنگونی شاه قرار گرفت.»
منابع :
( 1 ) ویکی پدیا
( 2 ) روز
( 3 ) سرای تاریخ
نظرات بینندگان
حجت الاسلام محمدتقى فلسفى واعظ، ضمن بیانات مفصلى از اوضاع فرهنگ شدیداً انتقاد کرد و گفت: “اگر مرا که یک نفر واعظ هستم براى جراحى قلب دعوت کنند و بپذیرم، شخصى احمق هستم. حال اگر یک نفر قابله که تخصص او در قابلگى است، تربیت روح و فکر یک جامعه اى به عهده وى واگذار شود، چه محصولى از اینکار به دست میآید؟” کنایه او به وزارت دکتر جهانشاه صالح بود!
و با پاسداشت یاد و خاطره تمامی آنانی که عزت معلم را با خون خود
نگاشته اند. روحشان شاد.
و با یاد و خاطره معلمانی که امروز در بند یا تبعید هستند و خانواده های محترم آنان که با مشکلات غیرقابل توصیفی مواجه هستند.
از مدیر محترم صدای معلم که با زنده
نگه داشتن تاریخ معلمی، هر یک از ما را به تفکر و تامل وا می دارند نیز سپاسگزارم.
هر روزی که در آن اثری از جهل و نادانی نباشد، روز معلم خواهد بود. فعلا تا آن روز راه طولانی در پیش داریم. برای نیل به این امید، ابتدا خود من باید دانا و خردمند باشم. هنوز دیو بیسوادی از جامعه ما رخت برنکَنده و متاسفانه در حال زیاد شدن است. آنها را دریابیم تا دانایی جوانه زند.
با آرزوی سلامتی و عزت برای تمام معلمان بزرگوار کشورم.
خانم مینو امامی
سپاس از شما و مطالبی که مرقوم می فرمایید .
روز معلم بر شما و خانواده محترم خجسته و همایون باد .
پایدار باشید .
می داری؟
پاسخ داد: پدرم مرا از بهشت به زمین آورد اما معلمم مرا از زمین به سوی بهشت رهنمون می سازد.