یکی از ثمرات انقلاب اسلامی خشکاندن و میراندن آبهای کشور به طور همه جانبه بود. یکی از جاهایی که در ایرانِ پس از انقلاب نابود شد، دریاچه ارومیه (رضائیه) بود. نقشه بعدی نابودگران پهنههای آبی کشور، دریاچه خزر (کاسپین بود و هست)، که با مقاومتهای علمی و اجتماعی مردمی تاکنون موفق به این کار نشدند و نخواهند شد. چرا که ارومیه آئینه عبرت تمامنماییست که در جلوی مردم قرار دارد و مردم اجازه چنین تعرضی را به دولتهای بیفکر کشور نخواهند داد.
در گزارش ها آمده است که پس از انقلاب اسلامی حدود ۱۰۰ سد در بالادست دریاچه ارومیه زده شد. این رودها رگِ آبرسان این دریاچه بودند که کمکم به کمک وزارت نیرو این رگها بسته شدند.
هزاران چاه غیر مجاز نیز پس از سال هشتاد و چهار در اطراف دریاچه ارومیه حفر شد. این چاهها برای آبدهی زمینهای کشاورزی حفر شدند. با تغییر الگوی کشت از حالت دیم به آبی و از کمآببر به پرآببر ( تبدیل زمینهای گندم و جو به باغات سیب و انگور) نیازهای آبی بیشتری طلبید و بدین ترتیب حفر چاهها تا زیر پلهی خانههای مردم راه یافت. این هم هدیه وزارت کشاورزی بود که به دریاچه ارومیه داد شد!
احداث پل سراسری در دریاچه ارومیه که در دولت نهم ( احمدینژاد) افتتاح شد، با بدترین توجیه ( کاهش فاصله بین تهران و تبریز و ارومیه و تبریز و کاهش مصرف بنزین)، از دلایل دیگر خشک شدن این دریاچه است. این هم هدیه وزارت راه به دریاچه ارومیه بود!
حالا دریاچه ارومیه که کمتر از ده سال به حالت نیمهجان درآمده بود، در حال کشیدن نفسهای آخر خود است. شاید هنوز هم راه نجاتی برای دریاچه ارومیه وجود داشته باشد.
اگر قرار است دریاچه ارومیه به حالت اولیه بازگردد باید به طور ضربتی تمامی سدهای بالادست ارومیه باز شوند تا آب به سمت دریاچه سرازیر شود. در مرحله بعد همه چاههایی که برای کشاورزی حفر شدهاند، پر شوند، تا سیستمهای زیرزمینی (آبی) این دریاچه فعال شوند تا آبهای رها شده از سدها صرف پرشدن حفرههای زیر زمینی نشود.
آزادراه شهید کلانتری (میان گذر) دریاچه ارومیه هر چه سریعتر برچیده و تمام مصالح آن خارج، تا آب وارد شده بتواند چرخش پیدا کند. چنانچه دولت فخیمه جمهوری اسلامی در پی زنده کردن دریاچه ارومیه است، باید دست از شعارگرایی مبنی فلان مقدار بودجه برای احیاء دریاچه در نظر گرفته شده است و ...) بردارد و این سه پیشنهاد مهم را فورا عملیاتی سازد. تعلل دولت در اجرای این پیشنهادها خطرات زیستمحیطی، اجتماعی و سیاسی_ امنیتی بزرگی در پی خواهد شد که بعدا به آن خواهیم پرداخت.
( کانال نویسنده )
نظرات بینندگان
فقط ۱۵درصد فاضلاب شهری ایران در پروسه باز چرخانی تصفیه میشود.
علیرضا ازبری در اطلاعات نوشت:
لازم است اینها را بدانیم و رفتار خود را اصلاح کنیم؛ چرا که:
* هنوز کشاورزی ما غرقابی و بسیار پر مصرف و کم بازده است.
* هنوز و هنوز بی حساب و کتاب و در همه جا چاه حفر می شود.
* در سد سازی ها و نیز توسعه کشاورزی، حق آبه محیط زیست در نظر گرفته نمی شود.
*رودخانه ها هنوز معدن شن و ماسه دیده میشوند.
*صنایع پر آب در مناطق خشک و کم آب هستند.
* دریاچه ارومیه علیرغم تبلیغات دولت ها احیاء نشده است.
* خطر نابودی و خشکیده شدن مرداب انزلی را تهدید می کند.
* هنوز در نگرش مدیران کشور پتروشیمی از حفظ میانکاله مهم تر است.
* هنوز قدرت تصمیم گیران و منفعت طلبان بر محیط دوستان می چربد.
* بحران آب جدی ،مهم اما مورد توجه قاطبه مردم و مسئولان نیست.
* راه حل بلند مدت و علمی دارد، اما کوتاه مدت و مسّکن وار مدیریت می شود.
فقط ۳۰ درصد از تغیرات اقلیمی بر خشکی دریاچه ارومیه تأثیر گذاشته و ۶۹ درصد علت این خشکی، تقصیر وزارت نیرو است.