چند روز قبل به لطف و دعوت دوستان خوب یک نهاد مدنی قدیمی وفعال کرج ( جمعیت همیار البرز که افتخار عضویت در آن را دارم)؛ توفیق حضور در همایشی محیط زیستی با عنوان « نقش و حقوق زنان در مدیریت پایدار سرزمین » که با همکاری جمعیت در محل دانشکده کشاورزی کرج برگزار شد را پیدا کردم.
قطع نظر از تعارفات معمول و کلیشه ای بعضی از سخنرانان محترم که گاهی هدف همایش را به حاشیه می راند؛ (چیزی که ظاهرا جزئی از طبیعت برگزاری اغلب همایش ها هست) اما در مجموع به سهم خود از فیض وجود سخنرانان محترم به ویژه استادان فرهیخته دانشکده قدیمی و پرافتخار کشاورزی بهره فراوان برده و به قدر بضاعت خود خوشه چینی کردم .
نکته مهمی که تمام سخنرانان بر آن تاکید داشتند ؛ روند تخریب بی امان محیط زیست در همه زمینه ها بود . از تخریب جنگل ها و مراتع و تشدید بیابان زایی تا کاهش شدید ذخایر آب های زیرزمینی و فرونشست خطرناک زمین در نقاط مختلف کشور که چندین برابر سایر کشور ها برآورد می شد. از تراکم جمعیت چندین برابر ظرفیت طبیعی قابل تحمل زیست بوم در مناطقی از کشور مثل تهران و کرج و مراکز استان ها که خود نتیجه مهاجرت فزاینده از نقاطی از کشور است که دیگر چندان قابل سکونت نیست! (نگاه کنید به وضع فاجعه بار سیستان و بلوچستان و بخش هایی از خراسان جنوبی ، کرمان و...) تا خشکیدن یا فصلی شدن رودخانه های همیشه جاری مثل کارون ( 1 ) و زاینده رود.
از عادی شدن وجود گرد و غبار و ریزگردها تقریبا در تمام نقاط کشور تا پخش و پراکنده شدن هزاران تن آلاینده های فراوان سمی ناشی از مصرف سوخت های کم کیفیت توسط هزاران خودروی پر مصرف و کم کیفیت و همچنین صنایع و نیروگاه ها درآسمان شهرها ...و ده ها آلاینده زیست محیطی دیگر همگی تبدیل به زنجیره ای شده اند که مثل یک اکو سیستم مخرب و خطرناک به جان آب و هوا وزمین و زیر زمین کشور افتاده است.
نکته دیگری که نظر من و احتمالا بسیاری از مدعوین را جلب کرد این بود که متخصصین محترم در سخنرانی های خود عموما همان چیزهایی را می گفتند که در جامعه و رسانه ها همیشه مطرح و نسبت به تداوم آن انتقاد می شود ؛ تنها تفاوت محسوس ذکر مستندات و آمارهای دلهره آور دقیق همراه با عدد و رقم و نمودارهای تهیه شده ای بود که ابعاد وحشتناک فاجعه را عریان تر نمایان می کرد .
« شب تاریک و بیم و موج و گردابی چنین حائل... »
خوب اگر قرار باشد یک همایش مفید و نتیجه بخش باشد حتما باید راه حل هم ارائه و به نهادهای تصمیم گیر منتقل شود که حتما این کار بارها انجام شده است اما اینکه چرا تصمیمات و خروجی این همایش ها کمتر عملیاتی شده و یا در مرحله اجرا با هزاران سد و مانع برخورد کرده است ؛ پرسشی است که هیچ کس پاسخ روشنی برای آن ندارد !
قطعا این نه اولین همایش و نه مهمترین همایش از این دست بود چرا که تاکنون ده ها همایش و سمینار و وبینار پیرامون محیط زیست و زیست بوم کشور و چگونگی جلوگیری از روند تخریب محیط زیست برگزار شده و می شود ولی همان طور که متخصصین در همه جا من جمله در همین همایش اذعان داشتند روند تخریب در بعضی جاها حتی کند هم نشده است .
علت چیست؟
همه سخنرانان محترم به درستی به تعدد مراکز تصمیم گیری ، عدم ثبات در مدیریت ، حفر هزاران حلقه چاه عمیق در نبود نظارت جدی نهادهای مسئول و مکش آخرین قطرات آب مانده در سفره های زیرزمینی ، جدی نگرفتن هشدارهای دلسوزانه محیط زیستی کارشناسان در ساختن و جانمایی سدها و آزادراه ها از طرف برخی ارگانهای قدرتمند دولتی و نیمه دولتی ، کمبود منابع مالی و...اشاره داشتند که همه وهمه دست به دست هم داده و عامل بی اثر شدن هزاران ساعت کار کارشناسی و سایر اقدامات مفید شده و می شود اما هیچ کس نمی گفت که چه باید کرد و یا چه می توان کردا؟
آیا فقط با ذکر مصیبت روند فاجعه متوقف می شود؟ قطعا خیر.
اجازه بدهید وضعیت محیط زیست کشور را در یک مثال خلاصه کنم.
محیط زیست کشور در حال حاضر به کودک نحیف و بیماری می ماند که مادر ندارد.هر چند ده ها دایه دلسوز سعی در بهبودی او دارند اما به دلایل فوق نه تنها کاری از دستشان برنمی آید بلکه در کشاکش بوروکراسی دست و پاگیر نظام اداری کشور و در رقابت و یا موازی کاری با هم گاهی بیماری او را تشدید هم می کنند.
این نقیصه فقط با وجودیک ارگان قدرتمند محیط زیستی با پشتوانه قوی قانونی که حرفش فصل الخطاب با شد (مادر دلسوز) برطرف می شود .
( 1 ) تا چند دهه قبل کارون و زاینده رود از رودهای پرآب و همیشه جاری کشور بود. در کتاب جغرافیای ابتدایی آن سالها از کارون به عنوان تنها رودی که قابل کشتی رانی هست نام برده می شد.( با وضعیت اسف بارامروز کارون مقایسه کنید)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چرا مادرش دولت است. بدین نحو که به نام حمایت از درخت و محیط زیست، قبوض را الکترونیکی کردند و ملت را خام امیال خود کردند.
چه کسانی به محتوای قبوض آب، برق، گاز و تلفن و موبایل خود دقت نظر دارند؟
امروز صورت حساب همراه اول نظرم را جلب کرد و ناتوانی خود را به عنوان یک شهروند بیشتر حس کردم.
آبونمان ۶۳۰۰
مالیات و عوارض ۷۵۲۲
درآمد دولت ۱۵۹۰۰
سئوال: مگر مالیات غیر از درآمد دولت است؟
حال حذف قبوض کاغذی، برای حمایت از درختان بوده یا بیشتر خواب نمودن ملت.
اگر به قبوض دیگر دسترسی داشتم
یقین ریز آنها را نیز قید می کردم.
مثلا مبلغ ۱۵ هزار تومان قبوض تلفن ثابت برای تامین مخارج مخابرات.
محیط زیست ملعبه آمال تامین درآمد گردیده است. در چند کشور
دیگر، نمی دانم.
کاملا صحیح میفرمایید.من در دوران خدمت سربازی وبعد تر دوران دانشجویی بین تهران وشهرمان سبزوار دائما در حال تردد بودم شبها در حد فاصل سبزوار وشاهرود معمولا گله های ۱۰ تا۱۵ تایی آهو در جاده زیر نور چراغ اتوبوس دیده میشدند که در حال دویدن بودند .صمنا باز هم بیاد میآورم کهدر دهه ۴۰ دولت وقت نهال های تاغ را از صحرای مراکش وارد کرده بود در منطقه جنوب سبزوار در سطحی بسیار وسیع کاشته بود وبا مرارت زیاد در نبود آب با شیوه مخصوص این نهادها را آبیاری کردند تا پا بگیرند ودر عرض چند سال ارتفاع بعضی از این درختان کویری تا دومتر هم میرسید ونقش بزرگی در جلوگیری حرکت ریزگردها داشت.اوایل انقلاب ودر زمانی که نفت کوپنی وشد متاسفانه روستائیان بسیاری از این درختچه ها را تبدیل به ذغال کردند
یک قلاده خرس قهوهای بر اثر برخورد با خودرو در سهراهی روستای مینجاب هوراند، تلف شد.