1 ) سخنِ معلم، به آستانه ی یک سالگی خود رسیده است و در این میان، آنچه که موافقان و منتقدان را به تحسین واداشته، تلاش و کوششِ یک معلم است که یک تنه و با هزینه ی شخصی و بدون استفاده از کمک های دولتی، به تاسیسِ چنین تارنمایی دست زده است و الحق، آن را سخنِ معلمان قرار داده است. در این ایام ،که مشکلات معیشتی گریبان معلمان را گرفته و عرضه را بر آنان تنگ کرده، انجام کار فرهنگی با حقوق معلمی، کاری بس در خور و قابل احترام است.وقتی را که مدیرِ تارنمایِ سخن معلم برای این تارنما می گذارد می توانست در جاهای دیگر و برای کسب درآمد بیشتر صرف نماید؛کاری که متاسفانه اکثر معلمان ،به دلیل مضایق و تنگناهای مالی، گرفتار آن هستند.
این کار بدون تردید، نشان از عزم و همتِ مدیر این تارنما دارد؛ معلمی که به حق، از جنسِ معلمان است ؛ بر سر کلاسِ دولتی می رود و مشکلات آموزش و پرورش ، معلمان و دانش آموزان را، نه بر روی کاعذ و پشت میز، که به طور ملموس و عینی مشاهده می کند؛ بر خلاف کسانی که خود را ازجنس معلمان می دانند و سابقه ی کلاس رفتن شان بیش از 2 سال نمی شود. اینان کجا می توانند کلاس های 40 نفری و حال معلم و دانش آموز را درک نمایند.به همین علت است که بی محابا سخن از تعدیل نیرو می کنند و بنا بر محاسبات روی کاغذشان، که علی الاغلب نادرست است، قصد دارند نسبت معلم به دانش آموز را یک به پانزده نمایند!
پورسلیمان از جنسِ معلمان است؛ اما باید توجه داشت که معلمان خود انواعی دارند .مهم این است که به کدام نوع از معلمان تعلق داشته باشیم و گرنه، صرفِ از جنس معلمان بودن سبب فخر و بزرگی نیست.
حداقل می توان معلمان را در سه دسته جای داد:
معلمان قوی که محبوب دانش آموزان و اولیا هستند و از هیچ تلاشی برای موفقیت شاگردان شان دریغ نمی کند، معلمان خنثی که تنها بر اساس وظیفه مجبورند بر سر کلاس حاضر شوند و رضایت اولیا و دانش آموزان چندان برایشان مهم نیست و معلمان ضعیف که همه از دست شان فراری و شاکی اند؛ از دانش آموزان گرفته تا معلمان و اولیا و مسولان مدرسه.گاهی خانواده ی اینان نیز از ناتوانی شان به زحمت و تعب می افتند.
به داوری من، پورسلیمان از جنس معلمان نوع اول است.محمود فرشیدی از نوع سوم معلمان بوده است؛ مردی از جنس معلمان، که از هیچ ظلم و ستمی بر همکاران خود دریغ نکرد.این که علی اصغر فانی در کدام دسته قرار می گیرد پرسشی است که جمهور ِمعلمان باید به آن پاسخ گویند.
2) عده ای از منتقدان، قصد دارند فعالیت های سخن معلم را در تقابل با شعارها و برنامه های رییس جمهور محترم قرار دهند.استدلال آنان این است که خبرگزاری های مخالف دولت به نقد آمورش و پرورش دست می زنند؛ به این نیت که بتوانند دولت و رییس جمهور را تضعیف کنند.لذا هر کس از آموزش و پرورش و مسولان انتقاد کند لاجرم در عِداد مخالفان دولت جای می گیرد.استدلال این منتقدان را می توان به صورت قیاس اقترانیِ شکلِ دوم صورت بندی کرد. می دانیم که در این قیاس حد وسط محمول قرار می گیرد.
الف) مخالفان دولت از آموزش و پرورش انتقاد می کنند.
ب) سخن معلم از آموزش و پرورش انتقاد می کند.
نتیجه : سخن معلم از مخالفان دولت است.
قائلان به چنین استدلالی، آشکارا مغالطه می کنند.همان طور که می دانیم یکی از شرایط منتج بودن قیاس اقترانیِ شکل دوم، سالبه یا موجبه بودن یکی از مقدمات قیاس است.در واقع، در این قیاس، هر دو مقدمه نمی توانند موجبه باشند و یا سالبه.برای منتج بودن، لازم است یکی از مقدمات موجبه و دیگری سالبه باشد و حال آن که استدلال این منتقدان، فاقد این ویژگی است.در واقع استدلال آنها عقیم است و منتج به نتیجه نیست.
بر مدعیان عقلانیت است که دست از چنین مغالطاتی بردارند و چراغ عقل و اندیشه را،به خاطر مصالح و منافع شخصی و حب و بغض ها خاموش نگذارند که این خلاف اصلاح طلبی و تدبیر و عقلانیت است.
بدون شک، ضعفِ آموزش و پرورش سبب تضعیف دولت خواهد شد و بر مشفقان و دوستداران دولت است که این ضعف ها را نشان دهند و از دولت بخواهند که در رفع آنها کوشا باشد.
به اعتقاد نگارنده،یکی از عواملی که سبب شد بعد از 8 سال دولتِ اصلاحات نوبت به دولت ِ احمدی نژاد برسد عملکرد بد وزیر وقت ِ آموزش و پرورش اصلاحات و تیمش بود که بر معلمان تاثیر فراوان گذاشت و آنان را به دولت وقت بدبین کرد.و تعجب آور این که بعضی از تشکل های معلمان در اسامی پیشنهادی شان به حسن روحانی بعد از نام دکتر نجفی، نام مرتضی حاجی را گنجانده بودند!
3)یکی از محاسن و ویژگی های سخن معلم این است که نسبت به تارنماهای مشابه خود، از خوانندگان بیشتری برخوردار است.هم معلمان این سایت را می خوانند و هم مسولان آموزش و پرورش و این امتیاز کمی نیست.پاسخ های روابط عمومی آموزش و پرورش، موید خوبی بر این مطلب است.اگرجه انتظار خوانندگان از روابط عمومی بیشتر است اما همین که آنها سخن معلم را به رسمیت شناخته اند و خود را موظف به پاسخ گویی می بینند جای تقدیر و تشکر دارد. کمترین حسن ِ علی اصغرفانی و روابط عمومی اش، ارتباط آنها با تشکل ها و رسانه های منتقد بوده است.
سخنِ معلم رسانه ی خوبی است برای انعکاس صدای معلمانی که دچار مشکل شده اند و یا مورد ظلم قرار گرفته اند و فرصت خوبی است برای مسئولان، که به طور مستقیم صدای همکاران شان را بشنوند و در رفع مشکلات شان کوشا باشند و دغدغه های آنها را دریابند.اما باید توجه داشت که «سخن معلم» تنها، منعکس کننده ی مشکلات و سخنان معلمان است. قرار نیست سخن معلم منجی باشد.به این معنا که انتظار داشته باشیم این رسانه نقش مسئولان را بازی کند و مسولیت های آنها را بر عهده گیرد.سخن معلم تنها یک رسانه است وبس. انتظارات بیش از حد را بر شانه های آن گذاشتن خلاف انصاف و مروت است.این که هراز گاهی بعضی از دوستان می گویند سخن معلم به جه درد می خورد و چه مشکلی از مشکلات ما حل کرده است نگاهی طلبکارانه و از روی رعونت و سستی است.افرادی که تنبلی ،بی حالی و بی عملی خود را با تحقیر و کوچک شماردن دیگران جبران می کنند.اگر حاضر نیستیم از خودمان هزینه کنیم لااقل زحمت و کوشش دوستانی را که در این سال ها،در راه منافع صنفی، هزینه های گزاف دادند را ناسپاسانه ،کوچک نشماریم.
4) بدون تردید مطالبِ منعکس شده در« سخن معلم» خواب عده ای از مسئولان را که پست و موقعیت شغلی خود را در خطر دیده اند ،آشفته ساخته است.پس آنان، که فی قلوبهم مرض است ، نیز از هیج تلاشی برای خاموشی این صدا فروگذار نمی کنند و به انحاء مختلف، از تهدید و ارعاب گرفته تا گذاشتن پیام های سخیف و غیر اخلاقی ،در صدد خاموش کردن سخن معلم هستند اما چه باک که گفته اند :
چراغی را که ایزد برفروزد / هر آن کس پف کند ریشش بسوزد
مکر و حیله ی این مریض دلان به خودشان باز خواهد گشت که : « وَمَكَرُواْ وَ مَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ »
امید دارم که طعن طاعنان و حسدِ حسودان،پورسلیمان و شورای نویسندگانش را از راهی که در پیش گرفته اند نا امید نسازد که به قول حافظ : " اعتبار سخن عام چه خواهد بودن ؟ "
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.