صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مرتضی پرورش / دبیر آموزش‌ و پرورش

شأن کتمان‌ شده‌ی معلم

سرباز معلم

یک. تاریخ و اتیمولوژیِ واژه
  یک. یک: در معیشت:
دکتر «یاکوب ادوارد پولاک» اتریشی، معلم طبّ و سرپرست نخستین آموزگاران «دارالفنون»، در خاطراتش نوشته است: «ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم. پذیراییِ سردی از ما نمودند. کسی به پیشواز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این میانه اوضاع دگرگون شده است و چند روز پیش از ورود ما، در پیِ کارشکنی‌های درباریان و به‌ویژه دسیسه‌های مادر شاه، که از دشمنان سرسخت امیرنظام بود، میرزاتقی‌خان از کار برکنار شده بود. اما همین‌که امیر از ورود ما آگاه شد، به میرزا داوودخان گفته بود این نمساوی‌۱های بیچاره را من به ایران آورده‌ام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آن‌ها را فراهم می‌کردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان روبه‌راه شود.»۲
گویا واژه‌ی school از ریشه‌ی لاتینِ schola (اوقات فراغت برای یادگیری) و، در همان مسیر، از یونانیِ skhole (فراغت و تفریح) آب خورده است.
بدین ترتیب، تفریح و خوش‌گذرانی معلمان ریشه در تاریخ و اتیمولوژیِ واژه دارد و شاید از همین رهگذر است که وقتی امیرنظام، فقط چند روز قبل از عزلش، ورود اولین گروه از معلمان دارالفنون را از اتریش به ایران ترتیب می‌داد، به هیچ چیز جز تفریح و آرامش ایشان نمی‌توانست بیندیشد و از ژان داوودخان مسیحی، مترجم اول دولت علیّه‌ی ایران و نماینده‌ی ویژه‌اش در این طرح ملی، خواسته بود پیش از هر چیز نگرانی او را در مورد آسایش خاطر معلمان برطرف کند.


یک. دو: در سیاست:
امیرنظام با انتخاب معلمان اتریشی، هدف دیگری را نیز دنبال می‌کرد: اتریش در امور ایران مداخله نداشت و به این ترتیب امر آموزش از بازی‌های سیاسی در امان می‌ماند. عمد امیرنظام بدین مهم آن‌جا معلوم می‌شود که بعدها سفیر انگلستان به اتریشی‌بودن معلمان اعتراض کرد و استادانی از فرانسه، آلمان و ایتالیا نیز به استخدام دارالفنون درآمدند، وقتی که دیگر بوی خون امیر هم از تنبوشه‌های حمام فین محو شده بود؛ البته نه از دِماغ تاریخیِ ما.
حفظ سنت البته ویژگیِ آدمِ ایرانی است و سنت‌های بازمانده از دارالفنون چه خوب در سلوک آموزش و پرورش ایران به جا مانده است؛ عرض می‌کنم:
کاری با اگر و مگر امیرکبیر نداریم. انگلستان هم با گماردن مأمورانی از دول درازدست به تدریس در مدرسه، مطمئناً هدفی جز متنوع کردن رنگ مو و چشم و شاید لهجه‌ی معلمان در چشم و گوش دانش‌آموزان دارالفنون نداشته است. اگر معیشت معلمان دارالفنون بعد از قتل امیر به خطر افتاده بود یا اگر دامن آموزش عمومی به گند سیاست آلوده گشته بود، الان هم، بنا بر اصلِ حفظ سنت‌‌ها، باید وضع معیشت معلمان خراب می‌بود و آموزش و پرورش هم بازیچه‌ی عزل‌ونصب‌های سیاسی؛ می‌بینید که نیست و گل و بلبل است.
آه از اشک‌های امیر در آن روزهای آخر.


دولت و مجلس
«شریف امامی با تمام اقدامات خود برای آرام کردن اوضاع نابه سامان مملکت و تعیین سه وزیر فرهنگ، نتوانست به خواسته‌ی معلمان کشور جامه‌ی عمل بپوشاند. طی اعتراضات معلمین و اعتصاب آنان در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰، یکی از معلمین، به نام «دکتر [ابوالحسن] خانعلی» و دانش‌آموزی به نام «کلهر» کشته شدند. دولت شریف امامی مورد انتقاد و اعتراض شدید نمایندگان مجلس واقع شد.»۳
۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰، نخستین تجمع اعتراض‌آمیز فرهنگیان برای بهبود وضع معیشت‌شان شکل گرفت. کشته شدن دکتر خانعلی، دبیر فلسفه و عربیِ دبیرستان جامی تهران، که هنوز به سی‌سالگی نرسیده بود، به همراه دانش‌آموزی به نام کلهر۴، به دست نیروهای شهربانی، باعث شد فرهنگیان در بیانیه‌ای روز ۱۲ اردیبهشت را روز معلم بنامند. هجده سال بعد، در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، مرتضی مطهری، نظریه‌پرداز انقلاب اسلامی و استاد دانشکده‌ی الهیات نیز به ضرب گلوله‌ی اعضای گروه فرقان ترور شد. نزدیکیِ تاریخ این دو واقعه، «روز معلم» را در تقویم رسمیِ جمهوری اسلامی ایران تثبیت کرد.
«روز بعد شریف امامی در مجلس حاضر شد و طی آن خطاب به «جعفری»، یکی از نمایندگان معترض و عصبانی، گفت: شما خودتان وزیر فرهنگ بودید، چه می‌کردید؟ «سردار حکمت»، رئیس مجلس، نیز در جواب او گفت: تو حق سؤال کردن از نمایندگان را نداری. شریف امامی نیز مجلس را ترک کرد و استعفای خود را به شاه تسلیم نمود و کشور را با مشکلاتی که ظرف ۸ ماه نخست‌وزیری حل نکرده بود رها کرد و موقتاً از صحنه‌ی سیاسی کشور بیرون رفت.»۵
 
دو. توهّم توطئه
چند خاطره از دوران خودمان
امروزه‌روز، معلمان ایران توهّم توطئه دارند. آن‌ها خیال می‌کنند جریانی در کشور، با اراده‌ی حساب‌شده و برنامه‌دار، در پی کتمان شأن و منزلت معلمان است. البته که این توهّم، ریشه در حسِ ناامنیِ روانی دارد و باید با مراجعه به روان‌کاو درمان شود؛ گیرم که این بیماری همگانی باشد و ناگهان جمیعِ «تحصیل‌کرده‌ترین قشر کارمندان دولت» را دچار کرده باشد.
از دلایل بروز این بیماری این روزها بسیار شنیده‌ایم. معلمان و تحلیل‌گران و کارشناسان آموزش و پرورش آن قدر این روزها با عدد و رقم و ماده‌قانون و مصوبه و نتایج آمار و… مشکلات را تبیین کرده‌اند که وقتی هنوز هم بعضی از مسئولان به نمایندگان صنفی معلمان می‌گویند: «خُب بیایید توی جلسه مشکلات را عنوان کنید»، دیگر همه با هم خنده‌شان می‌گیرد. اما بعضی رفتارهای دولت‌مردان و مجلس‌نشینان دیگر از محدوده‌های بحث منطقی و اختلاف نظر در تفسیر قانون فراتر رفته. یادآوری مواردی چند، فقط محض نمونه، مسائل ذکرشده در بالا را شیرین‌تر از قند می‌کند:
-‌ فیش حقوقی معلمان در اردیبهشت هشتاد و هفت، بندی داشت با عنوانِ «هدیه‌ی روز معلم». مقابل این بند عدد ۲۷۰۰۰ ریال درج شده بود. اشتباه تایپی متداول است، اما منظور سازمان دقیقاً دوهزار و هفتصد تومان بود. اصل این کادوی معنوی ۳۰۰۰۰ ریال بود و ۱۰ درصد مالیات را البته کم کرده بودند که در حلال‌بودن هدیه شک نکنیم.
-‌ سال هشتاد و نه بود به گمانم، که معلمان در دوره‌ی ضمن‌خدمتی شرکت کرده بودند. استاد مدعوّ، که به خاطر حساسیت شغلی بالایی که داشت، احتمال می‌رفت بعد از دوره‌ی دیپلم فرصت سرخاراندن  و ادامه‌ی تحصیل نداشته، داشت به معلمان لیسانس، فوق‌لیسانس و چندتایی دکترا مطلبی را تفهیم می‌کرد. نهایتاً به این جا رسید: «می‌دانید اگر حقوقی که شما می‌گیرید، تبدیل به سکه‌های ۲۰ ریالی (دو تومنی) شود، چند تُن می‌شود؟ آیا این حقوق در سه ماه تعطیلی تابستان حلال است؟» سکه‌های دو تومنی که یادتان هست؟ از سکه‌های دیگر بزرگ‌تر بود.
-‌ افزایش سرانه‌ی وزارت آموزش و پرورش در بودجه‌ی نود و چهار، ۱۴ درصد اعلام شد و این افزایش مستقیماً در حقوق معلمان دیده شد. گفتیم چرا بعضی ارگان‌ها افزایش ۷۰ و ۸۰ درصدی دارند؟ گفتند: معلم‌ها زیادند (یا شاید زیادی‌اند! تلویزیون ما خَش داشت، خبر را درست منتقل نمی‌کرد). بهانه‌ی خوبی است و واقعیت دارد. معلمان یک‌هفتم حقوق‌بگیران دولت را تشکیل می‌دهند. جالب این‌جا است دریافتیِ ماهانه‌ی آن شش‌هفتم، که طبق محاسبات آقایان از این یک‌هفتم کمتر هستند، تقریباً دوبرابر معلمان است.
-‌ ۱۴ درصد به حقوق ماهانه‌ی معلمان افزودند. مقرری ماه اول (فروردین نود و چهار) طبق ماده‌ی ۱۰۰ قانون استخدام کشوری به صندوق بازنشستگی واریز می‌شود! یعنی عملاً افزایش ۱۴ درصدی تبدیل به ۱۱-۱۲ درصد شد. اما پرداختی فروردین‌ماه حتی از پرداختی اسفند‌ماه سال گذشته هم کم‌تر بود. در فیش‌ها دقت کردیم؛ ۱۰ درصد مالیات کذایی را هم کم کرده بودند. یعنی مقداری پول از این جیب ما برای خودشان برداشته بودند، کمی مالیات هم از آن جیب من‌باب مالیات جیب قبلی که خالی شده بود. این جریان برای شما جُک است، اما برای ما معلمان خاطره‌ی هرساله. حالا متوجه شده‌ایم کسرِ مقرریِ ماه اول هم یک خاطره‌ی دیگر است و چنین قانونی وجود ندارد.
…باقی بماند.
من هنوز معتقدم همکارانم توهّم توطئه دارند. اما راستش با این اوضاعی که شاهدش هستیم، گاهی آرزو می‌کنم کاش به راستی توطئه‌ای در کار باشد. کاش برنامه‌ای حساب‌شده برای به‌تمسخرگرفتن و کتمان شأن معلمان طراحی شده باشد. کاش کارگروه‌هایی تشکیل شده باشد با موضوع: «چگونه می‌توان در مدت ۱۵ الی ۲۰ سال منزلت اجتماعی معلمان را از بین بُرد؟» می‌دانید چرا؟ برای این که می‌خواهم اگر کسی فرداروز از من پرسید: چرا چنین بود؟ جوابی منطقی داشته باشم. آخر واقعاً چه توجیهی برای این لطیفه‌های شیرین که در بالا تعریف کردم، می‌توانم به حضرتش ارائه دهم؟
 
   سه. جمع‌بندیِ پاره‌های نامربوط
جنبش صنفی معلمان در ماه‌های اخیر، که به جرأت از مدنی‌ترین حرکت‌های اجتماعی ایران بعد از انقلاب مشروطه به حسابش می‌توان آورد، سنجه‌ای است تاریخی در مقابل قوای سه‌گانه که می‌توانند عیار خود را در نوع برخورد با این جنبش بسنجند. هرچند معلمان به دنبال نقش‌بازیِ تاریخی نیستند و چیزی جز بهبود وضع معیشت و ساماندهیِ منطقیِ فضای آموزشی نمی‌خواهند و در این مسیر از مدیران کشور می‌خواهند که ایشان را در تحصیل منافع سیاسی خویش به بازی نگیرند و دامن پاک فرهنگ را از غبار سیاست حفظ کنند، همان‌گونه که امیرکبیر بُن دارالفنون را بر این ملات سرشته بود. مگر در بده‌بستان هسته‌ای تا آن‌جا پیش نرفتند که چیزی نمانده است نم‌نمک امیرکبیر زمان لقب بگیرند یا نامشان را در کنار مصدق ثبت کنند؟ چرا بنا بر اصل حفظ سنت‌ها، سننِ حسنه را حفظ، یا بهتر است بگوییم، احیا نمی‌کنند؟ حالا که به یُمن نزدیکی انتخابات مجلس و وجود شش میلیون رأی حاضر و آماده (معلمان و شاگردان ایشان) مجلسیان هر روز در نطق‌های پیش از دستور سنگ فرهنگ به سینه می‌زنند (همان مجلسی که به وزیر مورد اجماع معلمان رأی اعتماد نداد) ؛ چرا دولت و وزارت آموزش و پرورش از این گردش به چپ ناگهانی مجلس در راستای شعارهای معهود خود در انتخابات سال ۹۲ بهره نمی‌گیرد و اعتماد یک میلیون و دویست هزار معلم و متعاقب آن چهارده میلیون دانش‌آموز آینده‌ساز کشور را به نفع خود جلب نمی‌کند؟

«اخبار خوش برای فرهنگیان در هفته‌ی معلم» اگر طرح نیم‌بند «رتبه‌بندی» و اصلاحات نیم‌بند «فوق‌العاده شغل» است، بهتر است به دولت بگوییم لطفاً در جراید و رسانه‌ی ملی بالون هوا نکنید و مدعی نشوید که مطالبات ریشه‌ای فرهنگیان را در عرض سه ماه حل کردید. دست‌کم شاگردان دارالفنون در پایان یک دوره‌ی تحصیلی واقعاً دو بالون ساختند و با تهیه‌ی گاز هیدروژنِ به‌دست‌آمده در آزمایشگاه شیمیِ مدرسه، آن‌ها را هوا کردند. بالون‌هواکردن باید طوری باشد که هم در زمان حال «تماشا» داشته باشد و هم بتوانید در دفترهای خاطراتتان با افتخار برای آیندگان بنویسید:
«روز شنبه (۸ ربیع‌الاول ۱۲۹۴/۱۸۷۷م)، پنج ساعت به غروب مانده، دو بالن از جلوخانِ مدرسه‌ی معلم‌خانه آسمان رفت. ما، بعد از صحبت با وزراء در باغ، رفتیم بالای شمس‌العماره؛ حرم هم پشت‌بامِ اندرون‌ها بودند. کلّ تهران هم از زن و مرد روی بام‌ها و کوچه‌ها و غیره بودند. بالن اولی قرمز رنگ بود؛ هوا رفت، اما کم‌کم افتاد در باغ سپهسالار مرحوم، مردم هم رفتند. ما بودیم در بالای شمس‌العماره… بعد بالن سفیدِ بزرگِ برش‌فرنگی باد شد، باز همه‌ی مردم دوباره جمع شدند در بام‌ها و غیره، این دفعه بالن بسیار خوب هوا رفت، نیم ساعت درست روی آسمان شهر ایستاده بود، دوهزار ذرع هم بلکه بیشتر هوا رفت. خیلی خیلی تماشا داد دو نفر با هم با این بالن بالا رفتند. بالأخره در باغ نظامیه یا باغ سپهسالار حالیه افتاد، بالن هم پاره شد. خلاصه خیلی خیلی تماشا داد. هیچ وقت همچه تماشا مردم نکرده بودند.»۶
 *عکس تزئینی است .
 
پی‌نوشت:
۱- اهل نمسه (اتریش).
 ۲ – http://darolfonoon.oerp.ir/content/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87
3 – عاقلی، باقر (۱۳۷۴) روز شمار تاریخ ایران. تهران: انتشارات جاویدان، ص۸۹٫
۴ – به روایتی دیگر: «در این زمان، سرگرد شهرستانی، رییس کلانتری میدان بهارستان، به روی اعتصاب‌کنندگان آتش گشود که منجر به مرگ یک دبیر به نام «ابوالحسن خانعلی» دبیر دبیرستان جامی و دانشجوی دکترای رشته‌ی فلسفه و مجروح شدن ۲ معلم به نام‌های «شرق» و «احدیان» و دانش‌آموزی به نام «سیاوش باباوندی» گردید.» (روزنامه‌ی اطلاعات، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۴۰، ص ۲)
۵ – عاقلی، باقر، همان.
۶-  دست‌نویس خاطرات روزانه‌ی ناصرالدین شاه، با کمی تلخیص و سجاوندی.

شبکه آفتاب

جمعه, 18 ارديبهشت 1394 22:10 خوانده شده: 4631 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +22 0 --
شهرکی - زابل 1394/02/19 - 03:58
با سلام تحلیل بسیار جالبی بود. یاد مناظره های انتخابات ریاست جمهوری افتادم که یکی از کاندیداها در پایان که وقتش تمام میشد و مطالبش باقی مانده بود میگفت" مادام که دست دولت در جیب ملت است اقتصاد این مملکت درست نمیشود" راستی چقدر خوب ميگفتند. حالا حس میکنیم دستان دولت مدام در جيبمان است بلکه بر اثر تیزی چنگال دولت آستری جیب هم از بین رفته وچندرغاز قوت لا یموت یک ماه شش سر عایله یک شبه ناپدید میشود دلم به حال دولت میسوزد که یک ماه آذگار صبر کند تا از این جیب پاره چیزی عایدش شود ...
پاسخ + 0 0 --
فرخنده قرباني 1394/02/19 - 16:45
آفرين.....شيرين وگزنده!..
پاسخ + +16 0 --
معلم 1394/02/19 - 10:48
توطئه توهم نیست.
با این رفتارهایی که دیده نشدن معلم و حرکت هایش از مسئولان سر می زند باید چنین انگاشت که این واقعیت است زیرا با اهرم کنترل معلمان قدرتمداران هر روز بر اریکه قدرت تکیه خواهند زد و داد معلم را با الحانی از هیمنه رضاخانی پاسخ خواهند داد.
هنوز در این مملکت حکومت اسلامی مقایسه می شود با رفتار رضاخانی.
این که دیگر توهم نیست.
پاسخ + +20 -1 --
محمد رضا خورشیدی 1394/02/19 - 11:23
درود عالی بود تحلیل شما واقعا اون دانش اموزان چه سعادتی دارند که شما معلمشان هستی حیف حیف اموزش و پرورش معلمانی اینچنین تحلیلگر با سواد دارد و از این همه پتانسیل استفاده نمی کند بعد یک اقایی مثلا علی احمدی . حاج بابایی. بطحایی و.... میشوند سردمدار ما حیف حیف
پاسخ + +11 -1 --
بهلول 1394/02/19 - 14:06
متاسفانه بدلايل معلوم يا نامعلوم ، گروه و جرياناتى سعى در قراردادن معلمين روبروى مردم و اقشار ديگر جامعه و حتى قرار دادن بخشى از جامعه فرهنگى مقابل بخش ديگر دارند و براساس " تفرقه بيانداز و حكومت كن " سعى دارند با ايجاد تفرقه ميان معلمين و اقشار جامعه و گاهى مسولين در اسرع وقت به اهداف خويش برسند و با قرار دادن معلمين در مقاطعى كه بحثهاى اجبارى و غير منطقى اقتصادى و يا بعبارتى " پول زور" گرفتن مطرح است معلمين و فرهنگيان را پيشتاز مى كنند ... ادامه دارد
پاسخ + +9 -1 --
بهلول 1394/02/19 - 14:16
ادامه نظر :
در ذيل به ماردى از اين متقابل قرار دادن مردم و فرهنگيان و استفاده از آب گل آلود اشاره مى شود :
١-دريافت شهريه و وجوهات غير قانونى در مدارس از طريق فرهنگيان و ايجاد بى اعتمادى و حقارت اقتصادى و گرفتن پول زور
٢-بجاى دادن عيدى و پاداش و اضافه كارى روشى براى اخذ پول از اوليا در روزهاى معلم ، اعياد و مناسبتها و يا حتى براى مخارج مدرسه با نام كمكهاى مردمى امازورى به مدارس تحميل و شان معلمين و مدارس را زير سوال مى برند
٣- ابتدا گفته مى شود امسال ماليات بر ارزش افزوده اضافه نمى شود اما بعد يك درصد به آن اضافه مى كنند و آنرا در بوق و كرنا بعنوان هزينه در آموزش و پرورش (البته فقط در تبليغات) اعلام و مردم را مقابل فرهنگيان قرار مى دهند...ادامه دارد
پاسخ + +11 -1 --
بهلول 1394/02/19 - 14:27
ادامه نظر :
٤- بارها اعلام مى كنند بودجه آموزش و پرورش دو برابر شده و هر ريالى كه پرداخت مى كنند بارها از رسانه ها اعلام مى كنند تا مردم فكر كنند در بودجه فلان وزارتخانه اگر يك ريال كم شده مقصر فرهنگيان هستند كه روزى چند ميليارد به جيب آنها مى ريزند
٥- هر تعطيلى برفى يا آلودگى كه مى شود ديگر اقشار جامعه كه داراى ويلاهاى آنچنانى و امكانات مسافرت هستند جلوتر از همه ادارات را تعطيل مى كنند اما آنقدر در رسانه نام مدارس و مناطق مى آيد كه انگار فقط معلمين تعطيلند گر چه تعطيلى بدون پول و برنامه براى فرهنگى ماتم است
٦-كليه كارمندان علاوه بر تعطيلات استحقاقى و استعلاجى ، اضافه كار بدون كار و دو ماه پاداش ساليانه و.... دارند اما دو ماه تعطيلى معلمين كه در حقيقت مرخصى استحقاقى استفاده نشده ساليانه آنان مى باشددر بوق و كرنا مى شود....ادامه دارد
پاسخ + +10 -1 --
بهلول 1394/02/19 - 14:38
ادامه نظر :
٧- با توجه به اينكه مدارس ما امكانات حرارت و برودت درستى ندارند يكى از دلايل تعطيلات تابستان نداشتن امكانات مدارس است ونه امتيازى براى معلم و لى سعى مى شود كه مردم فكر كنند معلم در حال استراحت است و بچه هاى آنها در تعطيلات روى دستشان مانده و بايد. عذاب بكشند
و.......بسيارى از ترفندهايى كه هر جا كم مى آورند پاى معلم بيچاره را وسط مى كشند تا خود را عفو نمايند و آخرين آن انتخابات است كه با چندرغاز پولى كه بعد از ماه ها داده مى شود اگر فردى انتخاب و بعدا نااهل از كار در آمد تقصير معلمان است كه سر صندوق درست كار نكردند و بايد آنها را نفرين نمود و اين مو ضوعات ربطى به اين مسول آن مسول ندارد بلكه اصولا خانه از پاى بست ويران است و بايد هر چه سريعتر در نگرش ها و قوانين و نگاهها تجديد نظر كرد تا مشكلات حل شود و با فحاشى به اين و آن مسله حل نمى شود گر چه اين هم يكى از ترفندهاى بى اعتبار كردن فرهنگيان مى تواند باشد كه بجاى منطق ، ادب و قانونگرايى آنها را به هجو گويى و توهين به اين و آن وادار و بهرهبرداى سيلسى و اجتماعى نمايند ...والسلام
پاسخ + +1 0 --
معلم 1394/03/11 - 17:50
دوستان حاکم؛ هیچ اعتقادی به اموزش و پرورش ندارند زیرا کار های مهم تری دارند حالا اگر 4 نفر در المپیادی شرکت می کنند و رتبه می آورند توهم می کنند که تمام مدارس ایران این چنین است در بازدید ها که از ده روز قبل همه چیز آماده و دانش آموزان توجیه می شوند عمق نابهنجاری و مشکلات تربیتی اکثر مدارس مشخص نیست اگر چه مسئولین همه چیز را می دانند اما خود را به خواب خرگوشی زده اند آموزش و پرورش را از دست رفته به حساب آورید به قول خودتان از کفار یاد بگیرید پول این ملت را برای خودشان خرج کنید والا با فرهنگ خدا حافظی کنید آمریکای جهان خوار شما ، انگلیس پلید و استعمار گر ،اروپائیان ملحد هم این قدر درایت دارند که آموزش و پرورش نهاد حاکمیتی است و نمی توان به شرکت ایرانسل و همراه اول آن را سپرد بلکه همه چیز کشور ها است 1404 چه اتفاقی باید بیفتد با این اوصاف در منطقه
اخر نشویم هنر کرده ایم متن زیاد بود نتوانستم همه را بفرستم برخی جاها حذف شد
پاسخ + +3 0 --
ناشناس 1394/03/15 - 15:41
همکاران عزیز گول بازیهای سیاسی این نمایندگانرا نخورید وجهت احقاق حق خود حاضر باشید نمایندهای که دریافتی یک ماهش حداقل 36 ماه یک دبیر 30 سال خدمت است

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور