هرچه شنیدن خبر خودکشی دردناک و تلخ است، شنیدن سرایت این پدیده به طیف کم سالان، تلخی ماجرا را فزونی میبخشد؛ آن قدر که جا دارد از مسئولان بخواهیم اقدامی عاجل صورت دهند، بلکه دیگر شاهد توقف مرگ در ایستگاه نونهالی در کشورمان نباشیم.
در میان آمار و ارقام اتفاقات شومی که در جامعه رخ میدهد و هر چند سال یک بار مجال رسانهای شدن مییابند، میزان شیوع خودکشی میان ایرانیان، آمار ناخوشایندی است که به ندرت منتشر میشود و خیلی کم مورد توجه قرار میگیرد، چون درباره رویدادی است که به شدت مذموم است.
به نوعی قبح این ماجرا موجب شده که کمتر کسی رغبت داشته باشد در این باره سخن بگوید یا شیوع این پدیده را مورد کنکاش قرار دهد؛ بنابراین، جای تعجب ندارد که ببینم آخرین آمار منتشره در این باره هم قدیمی هستند و هم در صحت و سقم شان محل تردید است؛ آماری که از گره خوردن روزانه 11 خودکشی در کشورمان به مرگ خبر میدهند و به مانند برخی آمار دردناک دیگر، هرگز از این اعداد و ارقام فراتر نمیروند و واکنشی به همراه ندارند.
اما هرچه همگی با این موضوع تلخ به نوعی کنار آمدهایم، باز شنیدن خبر خودکشی، به ویژه در طیف کم سالان برایمان هضم شدنی به نظر نمیرسد و به شدت دردناک است؛ خبری که در روزهای گذشته دو نمونه از آن روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت و آن قدر دردناک است که نمیشود از کنارشان به سادگی گذشت.
نخستین خبر را روزنامه اعتماد از غرب کشورمان مخابره کرد؛ خبر خودکشی « هاوری » کودک یازده ساله اهل اشنویه ( آذربایجان غربی ) که ظاهرا علت وقوع آن ریشه در درخواست مدرسه از این دانش آموز کلاس ششم ابتدایی داشته است.
آن گونه که در شرح این خبر آمده، پیکر بی جان این دانش آموز هنگامی توسط والدینش کشف شده که از کارگری در باغهای سیب حومه شهر به منزل بازگشته بودند؛ زمانی که برای نجات جان پسر حلق آویز شده شان بسیار دیر بود و فرزند ارشدشان از این جهان رخت بربسته و به ابدیت پیوند خورده بود.
اهالي محله تاجالدين که در دو ماه، شاهد دومین خودکشی کم سالان بودهاند، درباره علت خودکشی هاوری میگویند که مادر داغ دار وی در مراسم تشییع فرزندش میگفته «صبح روز حادثه، هاوري به او و پدرش گفته بود كه مدرسه براي خريد تجهيزات از همه دانشآموزان پول خواسته و اگر آنها اين پول را ندهند، او خودش را خواهد كشت.» تا این حدس و گمان به وجود آید که این درخواست برای پدر و مادر کارگر این دانش آموز سنگین بوده و در نتیجه آنچه نباید، روی داده است.
البته مسئولان آموزش و پرورش اشنویه هنوز در این باره اظهار نظری مبنی بر تأیید یا تکذیب نداشتهاند و تنها به این حد بسنده کردهاند که برای بررسی ارتباط خودکشی این دانش آموز با « هدیه به مدرسه » یک تیم تحقیقاتی تشکیل دادهاند و به محض رسیدن به نتیجه، اطلاع رسانی خواهند کرد.
از رسانهای شدن این خبر ساعاتی نگذشته بود که خبر رسید اتفاقی مشابه در تهران روی داده و پسر بچه دبستانی دیگری (که ده ساله و دانش آموز کلاس پنجم دبستان بوده) با حلق آویز کردن خود با روسری از میل بارفیکس، بدرود حیات گفته است؛ اتفاقی که در محله خلیج فارس رخ داده و علت وقوع آن توسط نیروی انتظامی در دست بررسیست.
توالی این اخبار شوم و دقت در این نکته مهم که هر دو پسربچه دانش آموز مقطع ابتدایی بودهاند که ساعات زیادی از روزشان در مدرسه و با گروه همسالانشان سپری میشود، نگرانی ها در این باره را افزایش میدهد؛ آن قدر که جا دارد از مسئولان آموزش و پرورش بپرسیم برای پیگیری این حوادث چه کردهاند و چه خواهند کرد و برنامه شان برای مقابله با اثرات شوم این اتفاق در مدارس این دانش آموزان چیست؟
آیا خودکشی دو دانش آموز ابتدایی به فاصله چند روز از آن دست اتفاقاتی نیست که میبایست درباره آن کنکاش کرد، نگران آثار شومش بود و در راستای مراقبت از دانش آموزان هم که شده، تیم های ویژه تحقیق و تفحص تشکیل داد و تلاش داشت با به کار گیری نظریات کارشناسان و حتی استخدام روان شناسان، به مقابله با شیوع این حوادث تلخ همت گمارد ؟!
تابناک
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
نظرات بینندگان
خسته نباشید
همه ساله در رثای حسین گریه و نالی می کنند و از مظلومیتش می گویند اما خبر ندارند که حسین خود برای معلمان و کارگران ایران می گرید که زندگیشان زیر بار خط فقر کج و معوج گشته و شرمنده خانواده هایشان شده اند حال حسین می گوید من مظلوم بودم و رفتم اما اگر واقعا می خواهید به من خدمت کنید پس مظلومان را دریابید مظلومان امروز ایران زمین معلمان و کارگران هستند که شرمنده خانواده هایشان هستند خدای حسین بانیانش را نابود نماید دیگر بر من نوه پیامبر گریه نکنید بر معلمان و کارگران گریه کنید بر فرزندان ملت ایران گریه کنید که دولتمردان با ظلم بر معلمان و مربیانشان آنهارا از ریشه نابود می کنند ببینید هر روز سخن از اختلاس و دزدی و خیانت و جنایت است آنهم در کجا در ایرانی که از همه بیشتر برای من اشک می ریزند هر سال محرم و صفر را غنیمت شمارید و ببینید به چه کسانی در مملکت ظلم می شود سعی کنید تا محرم و صفر بعدی ریشه های آن ظلم را بخشکانید و باز دنبال مظلومی بگردیدتا داد او را هم بستانید عزاداریهای باشکوه برای من که نوه پیامبرم در صورتی با ارزش خواهد بود که به داد مظلومان برسید
این روزها همه بر حسین گریه می کنند اما حسین بر معلمان گریه می کند که پیش خانواده های خود شرمنده شده اند و زیر خط فقر زندگی می کنند خواهشمند است پیام مظلومیت معلمان را به گوش مسئولان برسانید و مهمتر از همه از مقام معظم رهبری درخواست نمایید تا حکم حکومتی صادر نموده و به دولتمردان امر فرمایند تا حقوق معلمان را بالاتر از خط فقر قرار دهد
با سپاس فراوان
دهقان مصیبت زده راخواب گرفته
بگذارکودکان کشورمان هم خودکشی کنند مگرمسئله مهمیه