گروه اخبار /
تصور اینکه بین این همه خبر و مسئله ملی و میهنی و منطقهای و بینالمللی کسی بیاید از پیچوخم و سختی ثبتنام فرزندش در مدرسه سخن بگوید، کمی تا قسمتی احتمالا خنک و بیمسما به نظر میرسد. عموما هم تصور بر این است که شکایت از روند ثبتنام باید به گرفتن وجه از اولیا هنگام و وقت ثبتنام برگردد؛ اما موضوع این نیست که ایکاش مسئله، گرفتن وجه بود. کمی راحت و غیرمرسومتر از نوشتههای مطبوعاتی با این نوشته همراه شوید. این یک تجربه شخصی است که متأسفانه دامنه شمول آن بالاست و کسان و خانوادههای بسیاری را درگیر کرده است. اما کمتر در موردش شنیدهایم.
در فاصله تیر و مردادماه بیشترین نقلوانتقال مستأجرها به منازل تازه اجارهکرده رقم میخورد. یکی هم ما البته. آنها که محصل در خانه دارند، اولین و مهمترین دغدغهشان بعد از کیفیت و قیمت خانه، نزدیکی و کیفیت مدارس محله و منطقه جدید است. وقتی شما از یک منطقه آموزش و پرورش به یک منطقه دیگر میروید، گویی از یک سرزمین به سرزمین دیگر کوچ کردهاید. هر منطقه برای خود سلوک و مراتب خاصی برای ثبتنام فرزندان شما در مدارسش دارد.
مثلا در برخی مناطق یک مدرسه که در منطقه معروفتر است، ستاد ثبتنام میشود. پدر و مادرها برای ثبتنام در مدارس موردنظر خودشان باید به آن مدرسه ستادشده تشریف ببرند، بعد آن مدرسه فهرست و اسامی و مدرسه موردنظر اولیا را برای تأیید میفرستد منطقه. منطقه همان ادارات آموزش و پرورش است. بعد منطقه که تأیید کرد، مدارک را میفرستند به آن مدرسه موردنظر شما و از مدرسه با شما تماس میگیرند که تشریف بیاورید برای تکمیل روند ثبتنام؛ و اگر با شما تماسی گرفته نشد، شما باید خودتان حدس بزنید که حتما مشکلی بوده است و اول به ستاد و بعد به طور طبیعی به منطقه رجوع فرمایید. ما هم همین روند را رفتیم و مدرسه موردنظرمان در انتهای خیابانی است که ما در آن سکونت داریم اما با ما تماسی گرفته نشد. رجوع کردیم به ستاد. ستاد گفت منطقه. منطقه گفت تماس میگیریم. تماس گرفتند و گفتند تشریف ببرید مدرسه موردنظر برای ثبتنام. ما نیز چنین کردیم (بماند که واقعا هنوز روشن نیست و نشد چرا پرونده ما مشکل داشته است و دارد). به مدیر مدرسه رجوع کردیم. مسئول منطقه با ایشان حرف زده بود. مدیر با روی باز پذیرفت اما به همکارش ارجاع داد که نقشهخوان مدرسه است. هر مدرسهای بهتازگی یک نفر در این خصوص استخدام کرده است. کار نقشهخوان تطبیق موقعیت منزل شما با محدوده و قلمرو مدرسه است.
بنا به تجربه این چندساله به شما میگویم که اغلب اوقات جواب نقشهخوان منفی است مگر عکسش ثابت شود. مثلا اگر شما در خیابان شانزدهم غربی باشید، موقعیتیاب به شما میگوید محدوده مدرسه تا شانزدهم شرقی است و اگر شرقی باشید به شما میگویند تا غربی است. در واقع مدیر به شما «نه» نمیگوید و این موقعیتیاب است که شما را مأیوس میکند از ثبتنام فرزندتان. چرا؟ این یک سیکل مخفی و غیررسمی است چون کارنامه و نمره فرزند شما متوسط است و خیلی ممتاز نیست. این سؤال که مگر مدرسه دولتی نیست و دولت موظف به ارائه خدمات آموزشی نیست؟ بیوجه است.
این حرف و سخنها به درد همین روزنامه و تریبونهای عمومی برای سخنرانی میخورند، آنچه جاری و ساری است سوای این است. رزومه درخشان خانم یا آقای مدیر برای ارتقای اداری چه میشود؟ و مگر حقوق اساسی فرزند شما برای تحصیل به رزومه کاری ایشان کمکی میکند؟ درواقع نمرات متوسط فرزند شما چونان آفت برای رزومه و ارتقای مدیریت محترم است. اینها را رسما به پدر و مادرها میگویند و تحقیر و سرخوردگیای که برای فرزند هرکسی در این شرایط به وجود میآید هم اصلا موضوع مهمی نیست.
باز شما به منطقه ارجاع داده میشوید که برایتان مدرسهای درخور و اندازه و شکل شما یافت شود. مسئول محترم قبول نمیکند و باز به شما میگوید به همان مدرسه رجوع کنید چراکه زمان ثبتنام تمام شده است و فهرست دیگر مدارس پر شده است. شما باز به مدرسه میروید و باز همین مطلب و باز منطقه و باز تلفن. باز شخص موقعیتیاب با نقشهای که در دست دارد به شما « ن ه» میگوید. مسئله و مشکل دیگری هم که وجود دارد این است که اگر شما در مناطق یک تا پنج تهران ساکن باشید، باید به یک سؤال مهم که با زبان نه بلکه با نگاه پرسیده میشود جواب دهید و آن اینکه « چرا بچهتان را در مدرسه غیرانتفاعی نمیگذارید؟ »
این سؤالات این حس را به شما میدهد که گویی صاحبان این نگاهها سهامداران همان مدارسند و این صندلی و پست در واقع یک نوع پوشش است. البته تأکید دارم که این یک حس است که در پدیدآمدن این حس، گرمای تهران و آلودگی و عدمپرداخت بهموقع یارانه و قیمت پایین نفت، پخش مستقیم جلسات کمیسیون برجام از صداوسیما تأثیرات عمیقی دارند. درواقع مدرسه دولتی گویی «جوجهاردک زشت» ماجراست و هرکس که دنبال و پیاش باشد، حتما باید توضیحات دقیق و روشنی بدهد، چرا؟
در این روند برای این نوع مدیران و همکاران موقعیتیاب و نقشهخوانشان، اصلا مهم نیست که شهریور به پایان رسیده و محصلی در همسایگی مدرسه هنوز تعیینتکلیف نشده است که سال پیشرو را کجا درس بخواند. استرس و نگرانیای که هم به خانواده تحمیل میشود واقعا نکته مهمی نیست!! القصه خیلی از خانوادهها به گواه مشاهده شخصیام، هنوز تکلیف مدرسه فرزندشان روشن نیست و هفته سوم شهریور هم امروز شروع شده است. حق تحصیل با امکانات دولتی، حق هر محصل ایرانی است.
سؤال مهمی که در این رفتوآمدهای مکرر به آموزشوپرورش به ذهنم رسید این بود که در تهران و در مناطق اتفاقا یک تا پنج وقتی وضعیت اینگونه است و بیتفاوتی نسبت به سرنوشت محصلان، رویه جاری است، در مناطق محرومتر، وضع چگونه است و چهکسی صدای آنها را به گوش صاحبکار و مقام مسئول میرساند؟
این یادداشت اصلا در پی زیرسؤالبردن زحمت قشر شریف معلمی و آموزگاری نبود و نیست که معلمان عزیز نیز خود در این سیستم کند و بیتفاوت رنجها میبرند. فقط بدانید و آگاه باشید که محصلان بسیاری هستند که در همین شهرهای بزرگ ثبتنام نشدهاند و پدر و مادرشان حداقل بیست وچندباری مسیر اداره و مدرسه را رفتهاند و نقشهخوان گفته است: «نه در محدوده ما نیستید ».
راستی اول مهر چندروز دیگر است !
روزنامه شرق
نظرات بینندگان
مدارس هم میراث پدری مدیران است
مدیر تصمیم میگیرد در این ارثیه پدری برای کدام معلم ابلاغ بگیرد، چه کسی را معاون خود کند،
و مدیر است که تصمیم میگیرد چه کسی را ثبت نام کند...
البته خواست ثبت نام دان شآموز رابطه مستقیمی با جیب اولیا دارد!
درواقع موقعیت یاب همان ذهن خلاقه مدیران مدارس است که خوب موقعیت سنجی میکنند..
مثلا از سر و وضع اولیا و دانش آموز متوجه میشوند متعلق به نواحیه شمالیه یا جنوبی!
کارمند در میز خود دو کشو دارند اگر قرار باشد کاری انجام نشود از یک کشو انواع و اقسام قانون روی میز میگذارند و هر وقت بخواهند کاری را انجام بدهند از کشوی دیگر قوانین کار راه بنداز روی میز گذاشته و مشکل حل میشود !!
مدارس هم میراث پدری مدیران است.
مدیر تصمیم میگیرد در این ارثیه پدری برای کدام معلم ابلاغ بگیرد، چه کسی را معاون کند،
و تصمیم میگیرد چه کسی را ثبت نام کند...
ثبت نام دانش آموز رابطه مستقیمی با جیب اولیا دارد!
در واقع موقعیت یاب یا نقشه خوان، همان ذهن خلاق مدیران مدارس است که خوب موقعیت سنجی میکنند..
مثلا از سر و وضع اولیا و دانش آموز متوجه میشوند متعلق به نواحیه شمالیه یا جنوبی! باید ثبت شود یا نه!