صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

" با خودم می گویم آقای حاجی میرزایی، بین تقدیر الهی و وزیر شدن رابطه ای برقرار نیست. اما بین وجدان و چشیدن و فهمیدن دَردهای دانش آموزان و دَردهای معلمان این سرزمین چرا. برای همین ما را به ما واگذار و خودت را به دبیری هیئت دولت "

نامۀ یک دانش آموز به وزیر منتخب آموزش و پرورش

حسین قربانی/ دکتری برنامه ریزی درسی - معلم ابتدایی

نامۀ یک دانش آموز به وزیر منتخب آموزش و پرورش

در هفت سالگی، هنگامی که نخستین بار به مدرسه رفتم، با روحی سراسر از شادی، قلبی آکنده از بودن و چشمانی پر از معصومیت به هر چیز که در برابرم قرار می گرفت خیره می شدم. با خود می اندیشیدم: مدرسه امتداد صبح است، تازگی در آن جریان دارد، آفتاب بر نیمکت های کلاس می تابد و باد در هر صفحه ای از کتاب می وزد، و آزادی بِه سان اکسیژن در هوایی است که هر لحظه و بی اراده استنشاق می شود، به درون خون و رگ ها راه می یابد، تا سرود زندگی از گلوگاه هرچِلچِله به نغمه درآید. 

برای همین، کودک که باشی، دیگر شادی از تو جدا نیست. همۀ جهان برایت نور است و آویختن به هر چیز، رنگ و بوی سرزمین های ناشناخته را می دهد. بازی های کودکی، همچون فوارۀ چشمه های زلال است که ضمیر درون را به جوشش درمی آورد، تا هر فرصت، آبی روان شود، پای هر سپیدار بپیچد، تَن اطلسی ها را بشُوید و گَلوی قناری ها را تَر کند تا از عشق بخوانند. و چنین است که کودکان به تو می آموزند هُنر زندگی، هُنر بازی کردن است. به تعبیری، هنر حضور کامل داشتن، "در پَس کتاب هایی که در آن باد میآید، واژه هایش همه از جنس بلور است و کتابی که در آن یاخته ها بی بُعدند". بنابراین، چه خوشبختند نگهبانان سرزمین های بازی های کودکان. آنها که هر روز از تازگی و سادگی و بی آلایشی به شِگفت درمی آیند.

 آری، معلم ها را می گویم. 

نامۀ یک دانش آموز به وزیر منتخب آموزش و پرورش

اما در راه مدرسه، بزرگتر که شدم، دیری نپایید که وارث پرسش ها و پاسخ‌های پیشینیان گَشتم. در راه مدرسه و در انتظار مداوم و شیرین آینده، زمان حال، همچون باران، به خاک گذشته فرو می رفت و خوشبختی همچون پرنده ای بود که برشانۀ آنان که به مدرسه می رفتند، نمی نشست. خستگی، ملالت، بی میلی، دل زدگی و فرسودگی، کوله بار مدرسه بود. گویی رشتۀ اسرارآمیز زندگی از هم گسسته بود و طناب دار به گردن هر کودک آویخته می شد. در راه مدرسه، هرآنچه شوق رُستن داشت، ممنوع بود و سال ها گذشت تا من پی ببرم در مدرسه از زندگی امتناع شده ام.

و حالا که بعد از سالیان سال از مدرسه فاصله گرفته ام، از خود می پرسم: چرا چنین است و چرا چنین شد؟ با خود می اندیشم، چه بر سر جهان کودکی من آمد و چرا معلم ها بیشتر از دانش آموزان راغب هستند در مورد انشاء "علم بهتر است یا ثروت"، نه چیزی بگویند و نه چیزی بشنوند؟!

در فرایند دیالوگ با خودم به یک جواب می رسم: «وزیر آموزش و پرورش».

برای همین در این نامه وزیر آموزش و پرورش را مخاطب قرار می دهم تا از ایشان بپرسم: آخرین باری که روی نیمکت های چوبی نشستی،کی بود؟ آخرین باری که از مدرسه ای در یک روستا بازدید کردی، به چه دوره ای بازمی گردد؟ از آنچه در دوران مدرسه آموختی چه چیزهایی را همچنان به یاد داری و کجاها می توانی آنها را به کار ببندی؟ اصلاً در مورد "جهان کودکی"، "جهان مدرسه" و "جهان معلمی" چی میدانی؟

با خودم می گویم آقای حاجی میرزایی، بین تقدیر الهی و وزیر شدن رابطه ای برقرار نیست. اما بین وجدان و چشیدن و فهمیدن دَردهای دانش آموزان و دَردهای معلمان این سرزمین چرا. برای همین ما را به ما واگذار و خودت را به دبیری هیئت دولت. 


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نامۀ یک دانش آموز به وزیر منتخب آموزش و پرورش

پنج شنبه, 07 شهریور 1398 12:36 خوانده شده: 6889 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +1 0 --
دبیر مهربان 1398/06/07 - 14:02
مدرسه و معلم و شاگرد اگه بخوان بانشاط باشند شرط اولش
پرداخت همه مطالبات و بروز سدن پرداختهاست و اونم با برداشت از حساب صندوق ذخیره ارزی و اجازه بزرگان ممکنه
پاسخ + +2 0 --
همشاگردیها 1398/06/07 - 15:50
اگر خاطرات معلمی مون را همانند معلمان و نویسندگان خارجی بدون سانسور بنویسیم تحت پیگرد قرار می گیریم و سنگ‌رو سنگ بند نمی شود. و می گویند تهمت زده اید و باید با مدرک ثابت کنید. هاطرات که مدرک نمی خواهد.
پاسخ + +3 0 --
ناشناس 1398/06/07 - 21:15
آقای دکتر بجای زبان دانش آموز، با زبان دکتری تان
با وزیر احتمالی سخن می گفتید شاید گرهی باز
می شد.
پاسخ + +1 0 --
مهدی 1399/07/08 - 15:01
به سوال های من اهمیت نداده و موقع گفتگو صوتم را قطع می کنند و بیشتر درس را نمی فهمم
مدرسه ی سراج
پاسخ + +3 0 --
محمد متین منظری توکل 1399/11/20 - 23:17
با سلام اینجانب محمد متین منظری توکلی نام پدر احمد پایه چهارم ابتدایی همراه با سه برادر که یک گوشی که از خاله مان هست استفاده می کنیم . پدرم فردی کارگر است و مستاجر هستیم و برادر بزرگم پایه سوم راهنمایی است و از درس هایش خیلی عقب است و مدرسه علامه حلی است.گوشی خاله مان قدیمی است و ما با درس هایمان نمی رسیم و توانایی خرید گوشی یا تبلت را نداریم . و از شما درخواست میکنم به ما کمک کنید .لطفا.خواهش میکنم
پاسخ + +2 0 --
مانلی 1399/12/07 - 13:05
سلام چرا شاد از ساعت 10 شروع میشه 10ونیم خوب بود که

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور