خواجه عبدالله انصاری می گوید :
دلی که در آن سوز نیست دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گِل نیست
ما دانش آموزان را با نظام آموزشی خود افسرده ساخته ایم . رأس ساعت معین در مدرسه حضور داشتن یا سرکلاس رفتن ، تدریس معلم را صُم بُکم عُمی شنیدن ، در زنگ سیاحت سه طبقه را پایین رفتن و سپس بالا آمدن در عرض 10 – 15 دقیقه و باز......
ما نشاط و شادی را از دانش آموزان برای راحتی خودمان ، مضایقه کرده ایم. زنگ های تفریح 10 – 15 دقیقه ای ، به کرّات در طی 12 سال تحصیل یادآور سربازخانه بودن مدارس کشورمان هست. دانش آموز در زمان کم چیزی بخورد یا سرویس بهداشتی برود یا محکوم به تداوم حفظیات درس برای تحویل به رأس هرم در زنگ بعدی گردد؟
موسیقی گوش کردن لزوما به معنای مطربی نیست ، هدف بازیابی توان از دست رفته است هر دانش آموز 12 سال از بهترین شرایط سنی خود را در محلی بسر می برد که خاطرات خوشی در آینده برای او در آن رقم نمی خورد. 12 سالی که مساعدترین سن برای یادگیری دانش و مهارت و فنون است اما ما فقط به سوادآموزی بسنده می کنیم.
استفاده از هر دو واژه زنگ سیاحت یا تفریح در کشور ما ناصحیح است ، چون تفریح یعنی:
کاهش فشارعصبی .
حس شادی و بی خیالی.
به مسئولیت ها نیندیشیدن.
اختصاص زمانی برای خود.
انجام فعالیت های مسرت بخش.
و
سیاحت یعنی سیر و سفر و گردش .
حال به نظر شما معلم یا دانش آموز کدام یک از این فعالیت ها را برای رفع خستگی و تجدید قوای ذهنی و جسمی خود انجام می دهد؟ ما در زمان 10 – 15 دقیقه بین دو کلاس ، به کدام یک از این معانی سیاحت یا تفریح نائل می گردیم؟
چرا جای بازی و هنر و موسیقی در مدارس ما خالی است؟ چرا بهایی برای این بُعد فرهنگی در مدارس ما جهت ترویج و فراگیری و اثرگذاری آن داده نمی شود ؟
با توجه به افزایش مدارس یک شیفته می توان جذابیت برنامه ها را در مدارس طوری برنامه ریزی نمود که معلم و دانش آموز برای شنیدن صدای زنگ آخر و رفتن به منزل به کرّات ساعت خود را نگاه نکنند یا هنگام شنیدن صدای آن از مدرسه به بیرون خیز برندارند و یکدیگر را برای سبقت در بیرون رفتن از مدرسه هول ندهند.
شما دست اندرکاران امر آموزش کشور به چرایی این فرار از کلاس و مدرسه هیچ می اندیشید؟ به شادی آنان برای تعطیلی ناشی از بارش برف یا در سه دهه اخیر ناشی از آلودگی هوا؟
پاک کردن صورت مسأله به جای حل آن رویه عادی ما گردیده است. اما این راه کار نیست ، این پنهان کردن صورت زشت و کریه المنظر معضلات آموزشی است. آن دانش آموز نیز یاد می گیرد که ساده ترین و کوتاه ترین مسیر در برخورد با مشکلات ، ندید گرفتن آنهاست و این بدآموزی تبدیل به یک فرهنگ عمومی در لایه های پنهان جامعه می گردد. همان داستان تکراری گذاشتن تخته پاک کن لای دری که مشکل بسته شدن دارد. معلم جامعه ما به دانش آموز یاد می دهد که برای ادامه فعالیت کلاسی لازم است در بسته شود پس با گذاشته شدن پاک کن لای در ، به دانش آموزان یاد می دهد که دردهای بیشمار جامعه ما نیاز به مُسکن دارند نه درمان.
زنگ سیاحت برای رفع خستگی و تجدید قواست نه برای افزایش استرس و برخورد معاون و معلم با دانش آموز یا بُدو بُدو کردن دانش آموز جهت انجام کارهایش . قبلا در نوشته ای در مورد نقش ورزش در مدارس ، از شهرداران تقاضا کرده بودم تا بخشی از وسایل ورزشی کم خطر پارک ها را به مدارس بیاورند و با نصب آنها در حیاط مدارس، کودکان و نوجوانان را به تحرک بیشتر وادارند تا هم سلامتی روحی – روانی آنان تضمین گردد و هم با تضاعف انرژی، امر آموزش تقویت گردد. چرا جای بازی و هنر و موسیقی در مدارس ما خالی است؟
با افزایش زنگ سیاحت و با پخش موسیقی و فراهم سازی امکان تفریح و بازی کودکان و نوجوانان در مدارس ، رغبت آنان را برای حضور در مدارس بیفزاییم. موسیقی گوش کردن لزوما به معنای مطربی نیست ، هدف بازیابی توان از دست رفته است. لوازم ورزشی را فقط در زنگ ورزش در اختیار دانش آموزان قرار ندهیم ، اجازه تحرک و فعالیت به آنان بدهیم ، یا اگر هزینه نگه داری وسایل ورزشی برای تربیت بدنی گران تمام می شود حداقل اجازه دهیم خود دانش آموزان وسایل ورزشی بیاورند.
علاوه بر توجه به اهمیت این مسأله باید به امر تغذیه دانش آموزان و معلمین خصوصا در مناطق محروم نیز اندیشید. ما در توزیع شیر مدارس توفیق چشمگیری نداشتیم. دانش آموزان برخی از مناطق کشور از سوء تغذیه شدید رنج می برند.
از آنجایی که امر تغذیه در ساعات آموزشی برای بازیابی توانایی یادگیری دانش آموزان خیلی مهم است می توان بخشی از یارانه را برای مدارس محروم مناطق شهری و روستایی اختصاص داده و مواد غذایی مفید و مقوی مؤثر در بازیابی نیروی فکری و جسمی دانش آموزان تقدیم نمود تا شدت اثر سوء تغذیه ناشی از ناتوانی اقتصادی آنان را بدین طریق جبران کنیم.
خیلی از دانش آموزان عادت به صرف صبحانه ندارند یا برای به موقع رسیدن به مدرسه مجبور به حذف این وعده غذایی مهم می باشند. بدین طریق مشمولین هر سه علت یعنی فقر ، عادت به نخوردن صبحانه و وقت نکردن جهت میل آن ، پوشش داده می شوند. نیک می دانید که اثرات گرسنگی یا تغذیه نامناسب فقط بر سلامتی یا کوتاهی قد کودکان نیست بر کارآیی مغز آنان نیز اثرات منفی دارد. وظیفه اصلی مسئولین باید تغذیه روح و جسم کودکان در مدارس باشد.
در کشور ژاپن در مدارس تمام مقاطع تحصیلی ، برای اطمینان از غذای سالم و متعادل دانش آموزان طبق یک منوی استاندارد که نه تنها توسط سرآشپزهای واجد شرایط بلکه توسط متخصصان مراقبتهای بهداشتی نیز طراحی شده است ، برای وعده ناهار غذا پخته میشود. همه دانشآموزان همراه معلم در کلاس درس و روی میزهای استانداردی که با توجه به قد و قامت آنها طراحی شده ، ناهار میخورند . هدف از این اقدام ایجاد روابط مثبت میان معلم و دانشآموز است.
دانشآموزان ژاپنی 8 ساعت در مدرسه حضور دارند ، اما جدا از آن حتی در تعطیلات آخر هفته یا تعطیلات اعیاد ملی و مذهبی ، مطالعه سر جای خود قرار دارد و آنها بر اساس برنامه آموزشی تدوین شده پیش می روند.
دانش آموزان در کشور ژاپن با آموزش هنرهای سنتی که نیازمند دانش زبانی است ، ارزش و احترام زیادی برای هنرهای فرهنگی خود قائل می شوند. بودجههای هنگفتی صرف تجهیز مدارس به کتابخانه، آزمایشگاه، زمین بازی، وسایل ورزشی، استخر شنا، سالن نمایش، وسایل سمعی و بصیری و حتی گلخانه میشود. ***
و ما برعکس تمامی کشورها طی طریق کرده و به تقابل نقش معلم و دانش آموز با هر ابزار فیزیکی و غیر فیزیکی دامن می زنیم و همین فاصله بین آن دو را روز به روز بیشتر و بیشتر می کند.
مدرسه مکانی برای شکنجه دانش آموزان یا معلمان نیست.
مدرسه مکان خشم و غضب و اِعمال قدرت نیست.
مدرسه مکان خاطرات تلخ زندگی کودکان نیست.
مدرسه مکان ترویج اندوه و یأس و نومیدی نیست.
مدرسه دارالتأدیب نیست.
مدرسه مکانی مقدس است که وظیفه آن تعلیم و تربیت نیروهای جوان برای جایگزینی نیروهای سالخورده و از کار افتاده است. مدارس کشور را دریابیم.
همه این موارد فقط در صورت تدوین برنامه ای نو و هدفمند در بطن نظام آموزشی ممکن می گردد و ضرورت اولیه این کار افزایش زنگ های سیاحت از 10– 15 دقیقه به حداقل 30 دقیقه می باشد. معلم و دانش آموز برای حضور منضبط در رأس ساعت معین در کلاس درس ، نیازمند بازیابی توان خویش هستند. مَخلص کلام آن که روند حاکم در مدارس به نفع آینده هیچ بخش کشور نیست. به خود آئیم و قدری تفکر کنیم.
وظیفه اصلی مسئولین باید تغذیه روح و جسم کودکان در مدارس باشد نظم و وقت شناسی برای حضور در کلاس درس و مدرسه هم برای دانش آموز و هم معلم ، وقتی ممکن می گردد که جذابیت های ساختار آموزشی ما کشش و گیرایی داشته باشد.
این نوشته ، هیچ نوع تناقضی با ضرورت تنظیم دقیق ساعت آموزشی از سوی مسئولین و حضور به موقع معلم در کلاس درس ندارد. بلکه در راستای اجرای درست همان هدف نگاشته شده است. ما دو اصل را باید رعایت کنیم:
1 - ساعت آموزشی ما بایستی واقعی باشد نه مجازی. دو ساعت آموزش مساوی است با دو ساعت آموزش نه 75 تا 85 دقیقه.
2 - آغاز حقیقی درس در رأس ساعت معین با حضور به موقع دانش آموز و معلم در کلاس ممکن می گردد.
نظیری قرنها پیش بیت زیر را سروده و به یادگار گذاشته است . زمانی که چوب فلک بود و جهل استاد برای تربیت. امروز معلم دیوان محبت هم بسراید چون شرایط دیگر فراهم نیست ، تلاش فردی او بی اثر یا کم اثر است. تحول اصلی باید در تارو پود مدارس کشور صورت بگیرد، امروز چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید .
در شعر زیر اگر اجازه داشتم که یقین ندارم ، به جای معلم ، مدرسه جایگزین می کردم ، چون بیشتر منظور نظرم در این نوشته ، مدرسه است.
محمد حسین نظیری نیشابوری می گوید:
درس معلم ار بود زمزمۀ محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
**آشنایی با آموزش و پرورش ژاپن ،کد خبر: ۱۳۲۶۴۹ - 96/10/20
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
واقعا چرا دانش اموزان و معلمان ذر زنگ اخر هنگام شنیدن صدای زنگ با عجله مدرسه را ترک میکنند و یا از تعطیلی مدارس خوشحال؟؟؟؟؟!!!!
مدرسه نشاط و شادابی ندارد و معلم و دانش اموز بی انگیزه و...
همکار محترم ، به امید تحول همه جانبه در
مدارس کشورمان. شرایطی که معلمان و
دانش آموزان در کمال آرامش و نشاط عمر
خویش سپری سازندو خاطرات خوشی
برای تمامی عوامل یک مدرسه رقم بخورد.
ممنونم.
همکار ناشناس محترم،
ما ایرانی ها به خیلی از مسایل دور و
بر خود عادت بیمارگونه ای کرده ایم تا
حدی که گاه حتی متوجه غیراستاندارد
یا آزاردهندگی آنها نیستیم.
اگر دقت کنیم خیلی از موارد ساده و
بی اهمیت ساختار آموزشی ما ماهیت
انسانی یا علمی ندارد و با قدری تأمل
یا جابجایی می توان آنها را اصلاح یا
بهبود بخشید. تشکر
جناب آقای حقی،
ما فرهنگیان این تاوان را بیش
از نیم قرن است که پس داده ایم
و به علت قصور ساختاری همچنان
می دهیم.
سیستم و ساختار آموزشی ما
سالهاست که بیمار است و باید
درمان شود.
منتهی با اصلاحات موضعی
شدنی نیست. تشکر
جناب آقای مرشد ،
در مورد بازدید مسولین و سرگروههای آموزشی
قبلا مطلب نوشته ام. چشم .
تشکر از لطف تان
البته چشم می گویم ولی بد قول نشوم. چون
چیزی را می نویسم که بدان اعتقاد و باور دارم
یا آن را لمس می کنم یا مشاهده می کنم و....
لذا شرمنده نباشم. اما موضوع را یادداشت کردم.
معلم خود به همراه دانش آموز در بطن آموزش
با کاستی های موجود افسرده گردیده است.
تا جایی که متن را در خاطر دارم به این نکته
اشاره کرده ام نه معلم. تشکر
شما فکر می کنید ایا معلمان و عوامل مدرسه این چیز ها را نمی دانند خیر بهتر از شما هم می دانند امابا دست خالی همین وضع موجود هم صلوات
امید که روزی ما هم نیازهای انسانی را بفهمیم.