گروه اخبار /
امروزه یکی از شاخصهای اثرگذار بر کیفیت آموزشی، شمار دانشآموزان هر کلاس است. پرشماری دانشآموزان هر کلاس افزونبر پایین آوردن کیفیت آموزشی، زمینهساز دشواریهای اخلاقی و روحی و روانی برای دانشآموزان و آموزگارهایشان میشود. جای آن است که این عامل کارآمد در کیفیت آموزشی از زاویههای گوناگون مورد کاوش قرار گیرد اما نگاه دو سویه آموزش یعنی معلم و دانشآموز در این میان میتواند بسیار راهگشا و آموزنده باشد. «جهانصنعت» گزارشی از گفتوگویی که میان چند آموزگار درباره گرفتاریهای برآمده از شلوغی کلاس برگزار شده میدهد. در این گفتمان ابراز امیدواری شده که دستاندکاران آموزشی در یک روند گام به گام در اندیشه کاهش تراکم کلاس به عنوان یکی از بزرگترین سدها در برابر کیفیت آموزشی باشند.
در این گفتوگو تعدادی از معلمان و کارشناسان صنفی این حوزه به صورت میزگرد به ابراز نظر درخصوص تعداد بالای دانشآموزان و تعداد پایین معلمان پرداختند.
جلیل وند: تجربه شخصی من این بوده که در کلاسهای شلوغ بیشتر انرژی ام صرف کنترل کلاس میشود. بیش از کلاسهای خلوت، عصبانی شدهام، کمتر تمرکز داشتهام، اصلا فرصت پرسش نداشتهام، قادر به بررسی تکالیف نبودهام. تراکم در یک کلاس، باعث آسیب زدن به کلاسهای دیگرم هم شده و حتی روزم را خراب کرده است و بیش از آن هفتهام را خراب کرده و شاید کلا آن سال را برایم سخت کرده است.
مهاجر: کلاسهاس شلوغ مبصر بودن و دور شدن از روابط عاطفی را در بر دارد. معلم فرصت نمیکند تا سرفصل ارایه شده را پیش ببرد. چه برسد به ارتباط عاطفی که باید جزوء لاینفک آموزش باشد.
ابراهیمی: یکی از موثرترین روشهای تاثیرگذاری در آموزش کنش رخ در رخ یا استفاده از چینش میز و صندلی در کلاس به صورت خاص مثلا حلقوی است. در کلاسهای شلوغ به شدت این تکنیکها به حاشیه میروند.
جلیل وند: به گفته اطرافیانم، معلم مقتدری هستم. ولی همه اقتدار من نتوانسته است کمک کند که به طور اصولی تدریس کنم. همکاری داشتهام که صدای دانشآموزانش در طول یک کلاس حدودا دو ساعته در مدرسه میپیچیده است.
نیکسیرت: معایب کلاسهای پرجمعیت :
1- بینظمی و عدم کنترل لازم توسط دبیر 2- فرار دانشآموزان از پرسش شفاهی 3- دانشآموزان ضعیف، دیر شناخته میشوند 4- فرصت آشنایی و صمیمیت بین معلم و دانشآموز بسیار کم میشود 5- روش تدریس به شیوه پرسش و پاسخ یا بحث و گفتوگو کارایی چندانی ندارد زیرا فقط تعداد کمی در کلاس فعال خواهند بود و اکثریت از قلم میافتند. 6- آزمونهای کتبی به دلیل تعداد زیاد خستهکننده شده و در نتیجه دبیر مجبور میشود تعداد آزمون را کاهش دهد. 7- پرسش شفاهی که برای از بین بردن استرس دانشآموزان موثر است، کارایی ندارد. 8- بچههای مشکلدار به راحتی در انبوه دانشآموزان گم میشوند و از چشم دبیر دور میمانند.
وفایی: کلاسهای شلوغ، هدف تدریس را از کارایی خود دور میکند و حداقلها هم صورت نمیگیرد. به همین دلیل معلم را مجبور میکند که برخلاف خواستهاش از دو روش ناکارآمد انتقال سریع مطالب و شیوههای استبدادی کنترل کلاس استفاده کند که باعث تنش کلاسی خواهد شد. با همه این مسایل به خاطر پراکندگی جمعیتی که در این سرزمین وجود دارد، بحث تراکم در بعضی مناطق بسیار حاد و در مناطقی دیگر بسیار ایدهآل است. به همین دلیل باید تعریفهای جدا صورت میگرفت که متاسفانه با نگاه کمی که در وزارتخانه وجود دارد، دمدستیترین راهحل برای این مشکل را در نظر گرفتهاند. البته نباید از مساله کمبود بودجه هم غافل بود.
زالبیگی: تراکم دانشآموز به ویژه در دوره ابتدایی شرایط بسیار بدی را حاکم خواهد کرد. از جمله عدم توانایی در برقراری رابطه با تکتک دانشآموزان کلاس، که مانعی در ایجاد روابط عاطفی مثبت با دانشآموزان خواهد بود.
جلیل وند: حتما باید این مشکلات به تصمیمسازان منتقل شود و احتمالا اگر محدودیتهای بودجهای اجازه دهد، موثر هم خواهد بود.
امامی: کلاسهای شلوغ نهتنها بار علمی و کیفیت بسیار پایینی دارد بلکه بینظمیهای به وجود آمده در کلاس باعث میشود فرصت نکنیم همه مطالب آماده شده را طبق بودجهبندی جلو ببریم. همچنین نمیتوانیم ارزشیابی درستی از دانشآموزان به عمل بیاوریم و همین تعداد زیاد شاگردان باعث میشود نتوانیم آنها را گروهبندی کنیم و آنها قادر به حل مسایل به اتفاق و همفکری هم نیستند. کلاس خلوت باعث میشود آنها را خوب بشناسیم و با دانشآموزان ارتباط عاطفی برقرار کنیم.
حسینی: به مشکلات تراکم کلاسها، گرمای هوای برخی استانها و نبود وسایل سردکننده و مشکلات ناشی از آن را هم اضافه کنید. نخستین مشکل ناشی از عدم وسایل سردکننده، بوی نامطبوع تعریق و تنفس افراد حاضر در کلاس و تهویه نامناسب است که فضای بسیار آزاردهنده و طاقتفرسایی را به وجود میآورد و بسیار سخت است.
زالبیگی: تعداد زیاد دانشآموزان فرصت ارزشیابی صحیح دانشآموزان را از معلم خواهد گرفت و امکان رسیدگی کامل به مشکلات دانشآموزان را از بین میبرد.
وفایی: برای کلاسهای شلوغ، آزمون کتبی پاسخگو است. اما از جهت دیگر تصحیح اوراق و انتقال نمره بسیار وقتگیر است.
میرزا سیدی: بدون شک علاوه بر مواردی که همکاران گفتند، کلاسهای شلوغ موجب بیانگیزگی حتی در مورد دانشآموزان درسخوان و باهوش نیز میشود. از طرفی زمینهساز خلاف در کلاس بین آن دسته بیانگیزه نیز خواهد شد.
آلبویه: تراکم زیاد باعث میشود معلم نتواند ارتباط عاطفی لازم را به دست بیاورد. مثلا من عادت دارم که وقتی وارد کلاس میشوم بعد از سلام، با رفتن به هر نیمکتی از تکتک بچهها حالشان را میپرسم. از این کار دو هدف دارم، یکی ارتباط با دانشآموزان به شکل فردی، دیگر به حالاتشان، گاهی ناراحتی، شادی و سایر حالات عاطفی بچهها پی میبرم. در واقع تراکم زیاد دانشآموزان اولین ضربه را به ارتباط بین معلم و دانشآموز میزند.
میرزا سیدی: در کلاسهای پرجمعیت گاهی اوقات معلم ناخواسته ناچار به برخورد کلامی با یکی از عوامل اصلی بینظمی در کلاس میشود که این به نوبه خود دانشآموز مخاطب را به جبههگیری و در نهایت تحریک دوستان او وادار میکند که کار در چنین کلاسی برای معلم مشکلتر میشود.
ابراهیمی: کلاس استاندارد و ایمن برای معلم و دانشآموز باید به یک مطالبه جدی تبدیل شود. بحث بر سر نبود بودجه نیست، بحث بر سر نحوه هزینه بودجه است. دولت روحانی مانند دولت قبل، کاهش بودجه را در بخش خدماتی مانند بهداشت و آموزش دنبال میکند. این رویکرد متاسفانه رویکرد غالب در بین صاحبان قدرت است.
زالبیگی: افزایش تعداد دانشآموز در کلاس فقط در مدارس عادی نیست. پای این قضیه حتی به مدارس استثنایی هم کشیده شده و همه را نیز به کمبود نیرو در دوره ابتدایی به ویژه در گروههای استثنایی مرتبط کردهاند. همین امر باعث شده فشار زیادی به معلمان شاغل در مدارس استثنایی وارد شود.
زینالزاده: در سالهای اولیه دهه 60 تجربه کلاسهای ادغامی تا 80 نفر را داشتهام که به علت جوانی بسیار بااقتدار در کلاس رفتار میکردم که از پس بچهها بربیایم و در عین حال برنامه سنگین درس ریاضی و فیزیک را به انجام برسانم. حالا متوجه شدم که نیمساعت نخست را هم خودم میفهمیدم چه میگویم هم بچهها، اما نیمساعت دوم فقط خودم میفهمیدم چه چیزی درس میدهم و بچهها واقعا متوجه نمیشدند و نیمساعت آخر نه خودم میفهمیدم چه میگویم و نه بچهها! طفلک بچهها و بیچاره خودم که وقتی از کلاس بیرون میآمدم، انگار از میدان جنگ خارج شدهام.
رمضانزاده: رویکرد صرفهجویی در هزینه و اداره مدارس و پسانداز از بودجه ناکافی آموزشوپرورش باعث شده بازدهی کلاسها را بالا ببرند و بعضا به بالای 40 نفر برسانند. البته در استان ما هنوز کلاس خالی وجود دارد و حاضر نیستند در مقطع ابتدایی و متوسطه نخست، ساعات زمین مانده بیدبیر را به صورت اضافه کار به همکاران بدهند. تا جایی هم که امکان دارد این ساعات را به دوش کادر مدیریتی و اجرایی مدارس گذاشتهاند. حتی مواردی با بیش از 20 ساعت تدریس موظف در کنار پست اجرایی مدرسه داریم! نیروهای قراردادی ارزان و غیرمتخصص و... بماند. تمام این رویکردها با عملکرد صرفهجویی و ذخیره منابع برای تامین بودجه طرحهایی مثل رتبهبندی و... است. کاش قدری بیندیشند که چاره، جلوگیری از سوءاستفادههاست نه صرفهجوییها.
اولیایی: طبق بخشنامه ساماندهی نیروی انسانی، تراکم دانشآموزان در نقاط شهری و در سه ساله نخست دوره ابتدایی حداکثر ۳۲ نفر و در سه ساله دوم حداکثر ۳۵ نفر است همچنین در دوره متوسطه اول و دوم تراکم دانشآموزان در کلاس درس حداکثر ۳۶ نفر است. با اضافه شدن پایه ششم به دوره ابتدایی، آموزشوپرورش با کمبود معلم در این دوره مواجه شد و به دلیل عدم جذب نیروی جدید و بازنشستگی تعدادی از نیروها در هر سال، کمبود معلم در این دوره به شدت احساس میشود و میبینیم تعداد دانشآموز گاهی به 40 نفر هم میرسد.
نهضت: معاون یکی از مدارس اطرافم عنوان کرده کلاس اول مدرسهشان 38 نفره است. به واقع جای تاسف دارد.
قرهباغی: کلاسهای شلوغ، کلاس را دارالتادیب، معلم را مبصر و دانشآموز را از علم متنفر میکند.
بهشتینیا: ما در منطقه شهریار و اندیشه، کلاس50 نفره داریم و جالبتر اینکه مدیر مدرسه به اولیا گفته است دو دانشآموز پیدا کنند و بیاورند تا کلاس 50 نفره را به دو کلاس تبدیل کنند! با این اوصاف ، وزیر از عدالت آموزشی صحبت میکند.
نیکنژاد: رویکرد دولتها و کاربهدستان آموزشی دستکم بهترین و دمدستترین بهانه برای کمبود و جبران بودجه تعدیل نیرو و البته کاهش آن است. تیم وزارتی کنونی برای تعدیل نیرو دورخیز کرده است. این تیم نسبت بودجه و هزینهها را کسری میداند که صورت آن بودجه است و مخرجش شمار معلمان. برای افزایش حاصل این تقسیم، به دنبال کاهش مخرج است. در حالی که در کشورهای پیشرو در آموزش، نخستین گام افزایش صورت کسر، سپس آموزش و آمادگی معلم برای به کلاس رفتن، آن هم کلاسهایی با تعداد دانشآموزان 15 تا 25 نفره است. با توجه به تجربه کشورهای پیشرو در آموزش، فرادستان کشور باید به دنبال افزایش صورت کسر مورد اشاره باشند و به بهانههای مختلف از آن فرار نکنند. گرچه به باور من در این میانه و البته تخصیص بودجه درخور، باید مدیریت منابع و نیروی انسانی بهگونهای اعمال شود که هیچ کودک و نوجوانی از آموزش بازنماند.
اولیایی: موفقیت تحصیلی در کلاسهای درس با تراکم پایین بیشتر است، البته نسبت دانشآموز به معلم در کشورهای مختلف یکسان نیست. استانداردهای برتر جهانی نسبت دانشآموز به معلم را در مقطع ابتدایی ۲۲ نفر اعلام کرده است. نسبت معلم به دانشآموز در دوره ابتدایی در برخی از کشورها به این ترتیب است: کانادا یک به ۱۷، آلمان یک به ۱۸، فرانسه یک به ۱۹، انگلیس یک به ۲۰، ژاپن یک به ۲۲ . ادغام کلاسهای درس و تراکم بالای دانشآموزان را نمیتوان به منزله صرفهجویی محسوب کرد چراکه تراکم بالا بر کیفیت آموزش تاثیرگذار است و دود این موضوع به چشم دانشآموزان میرود.
نیکنژاد: البته نسبت کل حقوقبگیران آموزشوپرورش به دانشآموزان، یک به 12 و نسبت معلمان به دانشآموزان یک به 18 است اما با احتساب 70 درصد شهرنشین در ایران این نسبت در شهرها به یک به بالای 30 خواهد رسید. مسوولان آموزشوپرورش در تحلیلهایشان، به همان آمار یک به 12 بسنده میکنند و در پی افزایش دانشآموزان نسبت به معلمند. این در حالی است که در بسیاری از مدرسههای ما به شدت کمبود نیروهای ستادی مانند معاون، مشاور، مربی بهداشت، روان شناس و... هم احساس میشود.
یاری: در رابطه با بحث، اینجانب بازنشسته ابتدایی هستم. به خاطر میآورم در زمان جنگ و بعد از آن چون کلاسها بزرگ بود، تعداد دانشآموزان بین ۵۰ تا ۶۵ بود، البته آن موقع معلم بین بچهها و اولیا احترام داشت و شاگردان آن زمان با اکنون قابل مقایسه نبودند، چون تکنولوژی رشد نکرده بود، شاگردان خیلی درسخوان بودند، ولی در حال حاضر با این تراکم دانشآموزان، به نظر میرسد معلم بیشتر نقش مبصر را بازی میکند.
بیطرف: تراکم یا تراخم ؟ از نظر من که تدریس علوم پایه میکنم، تراکم دانشآموزان در کلاسها بیشتر به تراخم یا همان زخم درچشم شباهت دارد. همانگونه که تراخم باعث کاهش دید و آسیب چشم میشود، تراکم در کلاس درس نیز باعث کاهش یادگیری و بینتیجه ماندن آموزش میشود. همان طور که میدانید در کلاسهای با تراکم بالای 30 نفر معلم فقط باید کلاس را اداره کند و نظم و انضباط ایجاد کند. معلم بیشتر وقت خود را صرف تکرار مطالب میکند زیرا با افزایش تعداد دانشآموزان و شلوغی حاصل از این امر یادگیری دچار اشکالات عمده میشود و تکرار چندین باره را میطلبد. دراین کلاسها مشکلات اخلاقی و درسی دانشآموزان تصاعدی افزایش مییابد. آنچه دراین افزایش تراکم مورد توجه قرار نمیگیرد، کاهش یادگیری است. اگر سیستم معیوب آموزش و پرورش به این روش ادامه دهد تا چندسال آینده باید منتظر این عواقب باشد:
1- افت تحصیلی دانشآموزان که سالهاست رخ داده و یکی از دلایل مهم آن همین تراکم کلاسهاست2- کاهش کیفیت آموزش درمدارس دولتی وهدایت دانشآموزان به مدارس بی کیفیت خصوصی 3- گسترش شیوهای نامناسب کلاسداری ازجمله معلم محوری 4- عدم تربیت مورد انتظار در زمانهای مقرر سنی بهخصوص دوره ابتدایی که دوره تادیب وتربیت است. 5- فرسایش نیروی انسانی یا همان معلم که بیشتر نیروی خود را دراین کلاسها صرف مبصری میکند. معلمان با آسیبهای جسمی و روحی بالایی مواجه میشوند. 6- از بین رفتن منابع مالی و مادی مدارس به دلیل عدم کنترل کافی روی دانشآموزان. حال نمیدانم چرا کاربدستان آ وپ به این موارد بیتوجهی میکنند و همچنان تراکم را روی 35 به بالا در نظر میگیرند؟ به نظر میرسد صرفهجویی وزارتخانه جای همه این توضیحات را پر میکند.
نیکنژاد: بحث کیفیت آموزشی و البته روح و روان و عمر و توان و انرژی معلم و دانشآموزانی است که فدای کمبود بودجه و مدیریت ناکارآمد شدهاند. سیاست راهبردی دولتها کاهش نیروی آموزشوپرورش است. در واقع باید گفت مسوولان آموزشوپرورش به دنبال استخدامهای تازه نیستند.
پاکضمیر: یکی از همکاران که در یکی از روستاهای سیستانوبلوچستان تدریس میکند، میگفت شهریورماه برای انجام برخی از کارها به سمت روستای محل کارش میرفت، در راه و در کنار انبوهی زباله یک دختر بچه را دیده که بین آشغالها میچرخید. ایستاد و دید آن دختر شاگرد سال قبل خودش است که چون مدرسه معلم زن و پایه ششم نداشته است خانوادهاش نگذاشته اند درس بخواند و از سر فقر به این روزافتاده بود. آن همکار با پیگیری و حمایت مادی و معنوی خود توانست آن دختر بچه را به چرخه آموزش و تحصیل بازگرداند. ولی چند نفر از کودکان بازمانده از تحصیل چنین شانسی دارند؟
رمضانزاده: وزیر آموزشوپرورش میگوید تازمانی که جمعیت یک میلیونی داشته باشیم انتظار معجزه نداشته باشید. باید این جمعیت را به 700 هزار نفر برسانیم. کارشناسان وزارت بدون در نظر گرفتن کیفیت و افزایش جمعیت در آینده سیاستها را پیاده میکنند. در ضمن تراکم نیروهای پشتیبانی معضلی است بر گرده فضای آموزشی. نسبت یک به دو نیروی پشتیبانی به آموزشی که با میانگین جهانی بسیار فاصله دارد.
قرهباغی: در شهرستانهای استان تهران ساماندهی همکاران وضعیت بسیار عجیبی پیدا کرده است. چون در روستاها تراکم کلاسها خیلی پایین است، در شهر کلاسها خیلی شلوغ شده است و عملا جور مدارس خلوت روستایی را باید همکاران شاغل در شهر بکشند. مسوولان تاکید میکنند میانگین کلاسها در منطقه باید به 33 برسد. به قول سعدی:
گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری.
با این تفاسیر باید دید برای این میزان مشکلات تراکم دانشآموز و کمبود معلم و آزارهایی که هم دانشآموز و هم والدین و هم معلمان میبینند، چه سیاستهایی از سوی آموزشوپرورش در نظر گرفته خواهد شد.
آیا اهمیتی به صدمه غیر قابل جبرانی که بهخصوص دانشآموزان میبینند، خواهد داد و این روش را تغییر میدهد و برای بهبود کیفیت آموزشی معلمان بیشتری را به کار خواهد گرفت یا نه؟
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
نظرات بینندگان
جمعا 160 برگه تصحیح کردم. 160 نمره وارد دفتر کلاسی.
تازه انتظار دارن به جای نمره, اهداف درسی را پایین هر برگه بنویسم و برای هر دانش آموز رهنود خاصی ارایه بدهم, اسم این کار بازخورد هست!
ارزشیابی توصیفی!
واقعا من چطور وقت کنم پای 160 برگه داستان بنویسم!
متاسفانه اونهایی که خودخواهانه ارزشیابی توصیفی رو علم کردند, نه اهمیتی برای دانش آموزو نه معلم قایل نیستند.