« فریدون هویدا در سال ۱۳۰۳ در دمشق زاده شد: «مادرم نواده عزتالدوله خواهر ناصرالدینشاه بود. پدرم زمان تولد و کودکیام، کنسولگری ایران را در خاور میانه به عهده داشت. چون کنسولگری به بیروت منتقل شد، من در مدرسه فرانسوی آن شهر به دبستان و دبیرستان رفتم و عربی و انگلیسی هم آموختم.»
۲۱ ساله بود که به تهران رفت و در وزارت خارجه نخست مترجم و سپس کارمند بخش روابط عمومی شد.
۲۳ ساله بود که به پاریس رفت و در دانشگاه مشهور سوربن مقطع دکتری را با پایاننامهای درباره "شرایط اقتصادی در کشورهای در حال رشد؛ نمونه ایران" گذراند و همکاری خود را با بخش فرهنگی سازمان نوبنیاد ملل متحد آغاز کرد. او در تهیه پیشنویس اعلامیه جهانی حقوق بشر همکاری فعال داشت.
همزمان به نوشتن فیلمنامه، رمان و داستانبه زبانهای فرانسوی و انگلیسی پرداخت که شناختهترین آنها "قرنطینه" است. او در این اثر با بیان حالات درونی "سامی سالم" که یک پایش در فرهنگ باختر و با پای دیگرش در فرهنگ خاورزمین گیر کرده، شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشورهای واپسمانده را به تصویر میکشد.
۴۲ ساله بود که نماینده ایران در سازمان ملل شد و دو سال پس از آن توانست میان نمایندگان شوروی، ویتنام و آمریکا برای برقراری صلح در ویتنام میانجیگری کند. هرچند مذاکرات ابتدا به نتیجه نرسید اما سرانجام ویتنامیها از او خواستند که هنگام بستن پیمان صلح، او هم جزو امضاکنندگان باشد:
«بعد از آن ایران در سازمان ملل متحد جزو کشورهای مهم حساب میشد و هرگاه مسئلهای پیش میآمد، از ایران هم نظرخواهی میکردند.
پس از انقلاب و برکناری از مقام دیپلماتیک، همه وقتش را صرف نقاشی، ادبیات و به ویژه پژوهشهای فرهنگی و سیاسی کرد و چند اثر ماندگار مانند "سقوط شاه"، "خطر بنیادگرایان ستیزهجوی اسلامی" و "شاه و آیتالله، اسطورهشناسی ایران و انقلاب اسلامی" بر جای گذاشت:
«چالش و پرسش اصلی در جامعه و فرهنگ ما این است که چرا ما وقتی جمشید مغرور میشود به جای او ضحاک را مینشانیم؟ چرا همیشه به دنبال پدر میگردیم و خودمان از پذیرش مسئولیت میگریزیم؟ این حالت طفولیت از کجاست؟ » ( دویچه وله فارسی )
« فریدون هویدا با تأکید بر این که باید رو به آینده داشته باشیم و به پیشرفت دنیای نو توجه کنیم به اساطیر ایرانی ازجمله داستان کیخسرو (در شاهنامه)، و سیمرغ (در منطقالطیر عطار نیشابوری) هم توجه زیادی داشت و معتقد بود باید از کودکی مضمون و جوهر آن را به کودکان خود بیاموزیم. کیخسرو در اوج قدرت خود، از پادشاهی و قدرت با خواست خویش کنار رفت تا به دیگران هم فرصت دهد و خود، اسیر قدرت روزافزون نشود و جامعه به استبداد آلوده نگردد. در داستان سیمرغ، که مرغان در پی مقصود و گمشده خویش میگردند و نمییابند با این سروش به هوش میآیند که سیمرغ (سی مرغ) خود شما هستید و باید به خود تکیه کنید. نیاز به دیگری و دیگران ندارید. ( ویکی پدیا )
فریدون هویدا در ۸۲ سالگی در ایالت ویرجینیای آمریکا درگذشت.
نظرات بینندگان