گروه اخبار/
کافی است پای درد دل بازنشستهها بنشینید تا متوجه شوید استرس ناشی از نداشتن حقوق کافی، گرانی خدمات بهداشتی و درمانی، ناکارآمدی بیمههای درمانی و گرانی روزانه مواد غذایی و کالاهای اساسی چه بر سر پدران و مادران این سرزمین میآورد. وضعیت نامطلوب زندگی چنان عرصه را بر این عزیزان تنگ کرده که پس از بازنشستگی و به جای استراحت بعد از ۳۰ سال کار مداوم به دنبال شغل جدید مانند مسافرکشی، فعالیت در آژانسها، دست فروشی، نگهبانی و... بوده تا پیش خانواده شرمنده نشوند. بازنشستهها در تمام طول سالهای کاری، حق بیمه خود را برای داشتن زندگی بهتر پس از اتمام مدت خدمت، پرداخت میکنند، اما نمیدانند که حقوق در نظر گرفته شده برای آنها به عنوان مستمری بازنشستگی هیچ تناسبی با هزینههای جاری زندگی ندارد و گویا مسئولان و تصمیمگیران تا به حال اطلاعی از هزینههای واقعی، تورم، گرانی و... نداشته اند که چنین ارقامی را مصوب و برای پرداخت ابلاغ میکنند.
وضعیت تاسفبار کیفیت زندگی بازنشستهها آنچنان وخیم است که در خرداد۹۵، علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بیان کرد؛ با شکاف ۶۷ درصدی مزد تا تورم طی ۸ سال گذشته هنوز نتوانستهایم یک زندگی با کرامت برای بازنشستگان ایجاد کنیم. به گفته او، الگوی افزایش پلکانی حقوق بازنشستگان پس از بررسیها و قراردادن الگوهای مختلف به تصویب دولت رسید که این افزایش حقوقها، باید به جبران عقب افتادگی حقوق از نرخ تورم سال گذشته، از رتبههای پایین شروع شود. البته با وجود گذشت بیش از ۸ ماه از این سخنان هنوز هیچ اتفاق مثبتی برای افزایش کرامت بازنشستگان نیافته و مشکلات به قوت خود باقی است.
شروع بازنشستگی برای من شروع مسافرکشی بود
«حقوقم کفاف زندگیام را نمیدهد. اجاره مسکن، هزینه دانشگاه فرزندان، هزینههای دارو و درمان، هزینههای خورد و خوراک و هزینههای دیگر. با این حقوق البته دیگر جایی برای هزینههای دیگر باقی نمیماند. از قدیم نگران دوران بازنشستگی بودم.» اینها بخشی از صحبتهای محمود ۷۰ ساله است. بازنشستهای با دلی پر از بازنشستگی. او را در پارک میبینم. درحالیکه در زیر سایه درختی بر نیمکتی تکیه زده است از مشکلاتش برای ما میگوید: مشکلات ما زیاد است و حقوق ما کم. به عبارتی همان حقوق معروف بخور و نمیر را میگیریم. وقتی بازنشسته میشویم خرجمان زیادتر هم میشود. باید برای دید و بازدیدهای آخر هفته کلی هزینه کنیم و برای نوه و نتیجههایمان هم هدیهای آماده داشته باشیم، اما چیزی برای پسانداز باقی نمیماند که هیچ، برای خرج ماهانه هم کم میآوریم.
او ادامه میدهد: همیشه نگران این دوران بودم؛ هرچند که به این دوران، دورانی طلایی میگویند، اما این دوران طلایی بدون آرامش خیال، آسایش خاطر و با نگرانی و استرس رنگ خود را باخته و به دورانی تلخ تبدیل شده است. دورانی که برای گذران آن مجبور هستیم در گرما و سرما به مسافرکشی رویآوریم. این دیگر دوران طلایی نام ندارد؛ اما مشکل اصلی ما این است که حقوق ما از تورم جامانده است. تورم به پیش میرود و حقوق ما توان رساندن خود را به آن ندارد. سر میچرخانم و اسماعیل را پیدا میکنم. او هم درد دل زیاد دارد. اسماعیل که ۶۵ ساله و بازنشسته آموزش و پرورش است، از حقوق کم بازنشستگی مینالد. او میگوید: به نظر من بازنشستگی یعنی فراغت از غم و کار و استرس. وقتی بازنشسته میشوید دیگر نباید نگران هیچچیزی باشید. یعنی میتوانید به علایق خود بپردازید، میتوانید هر زمان که خواستید بخوابید و هرزمان که خواستید بیدار شوید. هر زمان که خواستید با دوستان خود قرار ملاقات بگذارید و هر زمان خواستید با خانواده خود به مسافرت بروید، اما واقعیت این نیست. در کشور ما بازنشستگی یعنی شروع مشکلات و دغدغهها به همراه ناتوانیهای کهولت سن. من نیز همانند بسیاری از بازنشستگان نه از بازنشستگی خوشحال شدم و نه بعد از بازنشستگی بیکار. در هر حال زندگی خرج دارد و وظیفه تامین مخارج زندگی به عهده من است. شروع بازنشستگی برای من شروع مسافرکشی بود. ماشینی تهیه کردم و به مسافرکشی مشغول شدم چراکه حقوق بازنشستگی کفاف مخارج ده روز را میدهد و بس.
سالمندان قصد ترک شغل ندارند
بررسی نتایج آخرین بررسیهای میدانی وضعیت شاغلان ۱۰ ساله و بیشتر بر حسب مدت اشتغال در شغل اصلی سال ۱۳۹۳ نشان میدهد از ۳/۲۱ میلیون نفر شاغل در کشور طول مدت اشتغال در شغل اصلی برای بالغ بر ۸/۱۱ میلیون نفر از شاغلان کشور ۱/۵۵ درصد در دهه اول اشتغال است. همچنین طول مدت اشتغال در شغل اصلی برای حدود ۵ میلیون نفر از شاغلان کشور ۵/۲۳ درصد در دهه دوم اشتغال است. به بیان ساده تر، در حال حاضر ۵ میلیون نفر از نیروی شاغل در بازار کار ایران بیش از ۱۰ سال سابقه کار دارند. از سویی، طول مدت اشتغال در شغل اصلی برای حدود ۹/۲ میلیون نفر از شاغلان کشور ۷/۱۳ درصد در دهه سوم اشتغال است. طول مدت اشتغال در شغل اصلی برای حدود ۶/۱ میلیون نفر ۷/۷ درصد در دهه چهارم اشتغال است؛ به این معنی که بازار کار سالمندان همچنان در ایران میلیونی است و آنها قصد ترک موقعیت شغلی خود را ندارند.
دوئل بر سر نان
همانطور که گفته شد، بسیاری از مسافرکشان به دلیل اینکه حقوق بازنشستگی، کفاف زندگیشان را نمیدهد، به سمت مسافرکشی میروند. مسافرکشی نه تنها برای بازنشستگان، بلکه برای جمعیت بیکاری که راهی جز این ندارند، به خانه آخر کسب درآمد تبدیل شده است. چند سالی است دعوای مسافربرهای شخصی با رانندگان تاکسی به یک موضوع مهم تبدیل شده است؛ درگیریهایی که به چاقوکشی و قمهکشی نیز ختم میشود و بعضا عاقبت هولناکی را رقم میزند. از آنجا که مردم برای رسیدن به مقصد در کوتاه ترین زمان ممکن به استفاده از مسافربرهای شخصی روی میآورند، همین امر باعث اعتراض رانندگان تاکسی میشود که تنها منبع درآمدشان از این راه است. دعوای مسافربرهای شخصی به معضلی تبدیل شده که انگار پلیس هم توان مقابله با آن را ندارد و بارها این مسافربرهای شخصی به تاکسیرانان حملهور شدهاند. نمونهای از این درگیریها را سال گذشته در پایانه قلهک مشاهده کردیم که طی آن تعدادی مسافرکش شخصی با چوب و چماغ به جان تاکسیرانان افتادند و آنها را مجروح کردند، البته پلیس پس از مدتی عاملان درگیری را شناسایی و دستگیر کرد. هر از چند گاهی از این دست خبرهای درگیری مسافربرهای شخصی به گوش میرسد که در آخرین نزاع شاهد دعوای مسافربرشخصی با پلیس و سپس ضرب و شتم راننده تاکسی با چاقو بودیم. اردیبهشت امسال در شمال غرب تهران در منطقه ۲ یک مسافربر شخصی به پلیس راهور و راننده تاکسی حمله ور شد و روی راننده تاکسی چاقو کشید. اسماعیل بیگی معاون سازمان تاکسیرانی تهران در این زمینه گفت: با پلیس امنیت مکاتبهای داشتهایم و قرار شد به شکایت سازمان تاکسیرانی رسیدگی ویژه شود.
روزنامه آرمان
نظرات بینندگان