شهین دخت میان دشتی *
اين جمله كه «نيمي از عمر در آرزوي نيم ديگر و نيمي از آن هم در حسرت نيم نخست سپري ميشود» از زبان كساني كه در يك سوم آخر عمر خويش هستند زياد شنيده ميشود؛ جملهيي كه آدمي را بسيار متاثر و متاسف ميسازد. چرا بايد يك عمر فقط با «آرزو و حسرت» بگذرد؟
اگر تمام عمر را به سه بخش تقسيم كنيم، يك سوم نخست عمر به يادگيري و كسب دانش و مهارت سپري ميشود و سپس در يك سوم بعد يا همان ثلث دوم عمر، به پشتوانه دانش و مهارتي كه حاصل شده است افراد به ارايه خدمات ميپردازند تا هم خود و هم ديگران را بهرهمند سازند. يك سوم آخر كه آغاز دوران بازنشستگي است متاثر از دو دوره پيش به گونههاي متفاوتي سپري ميشود.
بازنشستگان در واقع سرمايههاي ارزشمند هر جامعه هستند و در توسعه نقش مهمي را ايفا ميكنند. يكي از متغيرهاي قابل توجهي كه كشورهاي در حال توسعه يا عقبمانده را با كشورهاي توسعهيافته متمايز ميكند، شرايط زندگي بازنشستگان و نحوه بهرهبرداري از دانش و تجربه آنهاست.
گفته ميشود كشور سوئد پس از استراليا بهترين سيستم بازنشستگي را دارد و در اين كشورها بازنشستگان از جايگاه ويژهيي برخوردارند و نقش موثري را در توسعه كشور ايفا ميكنند. بازنشستگي پايان كار آنها نيست بلكه آغاز يك مرحله مهم و اساسي است، لذا ضمن برخورداري از امكانات رفاهي، به دليل نقشآفريني در چرخه كار و توليد احساس مفيد بودن، به آنها نشاط و شادي ميدهد و از افسردگيهاي دوران پيري و كهن سالي كمتر خبري است.
در ميان بازنشستگان، فرهنگيان از جايگاه ويژهيي برخوردارند. كساني كه سه دهه از عمر خويش را صرف تربيت كودكان و نوجوانان كردهاند ميتوانند پشتوانه قابل اتكايي براي بازخواني و بهبود نگرشها، رويكردها و روشها باشند. آنها بهترين منبع و معتبرترين مرجع براي شناخت مسائل و مشكلات آموزش و پرورش و تحليل و تغيير واقعي آن در جهت دست يابي به راهحلهاي ممكن و مطلوب هستند. معلمان بازنشسته متاسفانه پس از بازنشستگي از چرخه نظام آموزشي خارج ميشوند و به مشاغل غيرمرتبط با دانش و تجربه خويش ميپردازند. شايد همان مشاغل دوم و سومي كه در طول خدمت خويش نيز در كنار شغل معلمي به آن اشتغال داشتهاند؛ واقعيتي كه تاسفبار و نگرانكننده است.
جامعه معلمان بازنشسته چه بانوان و چه آقايان ميتوانند با نشاط، پويا و موثر در چرخه نظام آموزش و پرورش بمانند و به عنوان مشاوران و محققان، با انتقال دانش و تجربه گران قيمت خود به تعالي و بالندگي و تحول در جهت مثبت اين سيستم ياري رسانند. ٧٠٠هزار معلم بازنشسته گنجينه بزرگي است كه متاسفانه آغاز بازنشستگي براي شان شروع مشكلات متاثر از نامناسب بودن شرايط اقتصادي است. تازه بايد از پس مخارج تحصيل، اشتغال و ازدواج فرزندان برآيند؛ مخارجي كه براي يك معلم كمرشكن و غيرقابل تحمل است.
خوشبختانه آمارها نشان ميدهد فرزندان فرهنگيان از لحاظ تحصيل از سطح مناسبي برخوردارند و موفقيتهاي چشم گيري را به دست ميآورند اما به دليل عدم برخورداري از منابع مالي امكان اشتغال مناسب برايشان فراهم نيست. تنها اميد آنها به كارمندي است؛ اميدي كه چندان هم محقق نميشود. توجه به مسائل و مشكلات معلمان بازنشسته علاوه بر اينكه يك وظيفه اخلاقي است، يك ضرورت مديريتي معطوف به ارزشمندي منابع انساني نيز هست. دولت موظف است نهادها و سازمانهاي مربوطه را مامور كند تا براي بهرهمندي از توان معلمان بازنشسته و بهبود شرايط زندگي آنان تدابيري بينديشد. مديريت منابع انساني ايجاب ميكند كه نسبت به اين سرمايه بيتفاوت نباشيم. جامعه معلمان بهطور عام و جامعه بازنشستگان فرهنگي بهطور خاص لازم است در قالب تشكلهاي صنفي و مدني به همراه كارشناسان و صاحبنظران راهكارهايي مناسب براي اين منظور يافته و بر اين مطالبه بر حق معلمان بازنشسته اصرار ورزند.
ترديدي نيست توجه به بازنشستگان تاثير مثبت را بر شاغلان هم خواهد گذاشت و احساس تكريم و انگيزه كاري و اميد به آينده را در آنها افزايش خواهد داد.
٭ مسوول گروه مدرسه
نظرات بینندگان
جناب بطحایی که از مسئولان ارشد آموزش وپرورش است چنین متفکرانه واندیشمندانه وجوانمردانه فرمودند :
(درخصوص رتبه بندی معلمان برای بازنشستگان برنامه ای نداریم )
واقعا ممنونیم -لطف کردید !
به کجا میرویم ...
ما به تدبیر وکلید دکتر روحانی دلخوشیم و
ان شا الله صادق باشد .