* امروز رئیس محترم مرکز سنجش و پایش کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش و همکاران سابق من در آن مرکز و روسای ادارات سنجش ادارات کل آموزش و پرورش استانها در اردوگاه شهید باهنر نشستی داشتند و در بخشی از جلسه نیز با سخنان محبت آمیز و لوح تقدیر از بیش از پنج سال حضور من در آن مرکز از سر لطف خویش تقدیر کردند.
من پنجاه سال سن دارم و سی سال خدمت کرده ام و اکنون در وقت اضافه خدمت می کنم چون زمان رسمی معمول مستخدمان دولت سی سال است و من امسال سی را رد کردم و تا سی و پنج سال هممی توان ماند و من اکنون در پنج سال وقت اضافه هستم.
به نظرم می رسد همه را باید با سی سال خدمت بازنشسته کرد تا جا برای نسل های نو و آدم های جدید و ایده های تازه باز شود.
متاسفانه اکنون در کشور ما این موضوع به مد تبدیل شده است که یا آدم ها به لطایف الحیل بازنشستگی را به تاخیر می اندازند و یا بعد از بازنشستگی به لطایف الحیلی دیگر دوباره به کار برمی گردند.
داستان تاخیر در بازنشستگی پیران که مانع از روی کار آمدن جوان ترها می شود همیشه مرا به یاد سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می اندازد که آن قدر ماند که وقتی پس از پنجاه سال سلطنت به زور اسلحه میرزا رضای کرمانی از پا در آمد ولیعهد منتظر الامارت هم به پیری و فرتوتی و فرسودگی دچار شده بود.
بازنشستگی را در جوامع متمدن دوره طلایی زندگی می دانند چون سال های بازنشستگی سال هایی است که می توانیم در آن از دانش و تجربه و مهارت هایی که به دست آورده ایم در بهبود زندگی خود و دیگران در محیطی آرام و کم دغدغه بهره بگیریم.
دانش های ضمنی حاصل شده را به دانش صریح و مکتوب تبدیل کنیم و این فرصت را به نسل های بعد بدهیم که از تجارب ما بهره بگیرند و برنامه های خود را در آینه عملکرد ما بهتر ببینند و تحلیل کنند.
به نظرم رعایت سقف سی سال خدمت را باید برای همه الزامی کنند و هیچ کس را از این قاعده مستثنی نکنند ، جامعه ای که مملو از جوانان با تحصیلات عالیه است که نباید آدم های بالای شصت سال سن در آن در مصادر امور باشند.
امروز به همکارانم عرض کردم من در طی این سی سال بارها عزل و نصب شده ام و هیچگاه از نصب با شیفتگی استقبال نکرده ام و هیچگاه از عزل بدی ندیده ام هر عزلی به تعبیر مولانا یک مرگ است که گذاری است به حیات بعدی.
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کمشدم
نوبت دیگر بمیرم از بشر
از ملائک پس در آرم بال و پر
بار دیگر از ملک پران شوم
آنچه اندر وهم ناید آن شوم
پس عدمگردم عدم چون ارغنون
گویدم کانا الیه راجعون
هر آمدنی رفتنی دارد و در هر آمدن و رفتنی دو نعمت موجود است و به قول سعدی بر هر نعمتی شکری واجب.
نکته دیگری که در شعر مولاناست این است که فرایند زندگی فرایندی رو به تکامل است و هیچگاه نباید حسرت گذشته را خورد زیرا حال از گذشته و آینده از حال متکامل تر است و ما کلا روی در تکامل داریم و مرگ هم نوعی کمال است . کمال دوره پیری مرگ است و لذا نباید نگران آینده بود وقتی آینده همیشه روی در کمال دارد.
خداوند نیز جهان را رو به کمال آفریده است و انسانمحصول دوران کمال یافتگی جهاناست و این موجود که ادراککلی دارد و می تواند به مفاهیم بلند دست پیدا کند ،عملاجهان را به یک سازمان یاد گیرنده بزرگ بدل کرده است سازمانی که در آن دانش تولید می شود تبدیل می شود ذخیره می شود مورد بهره برداری قرار می گیرد و دوباره دانش جدیدی از آن می زاید و این فرایند تکاملی همچنان ادامه می یابد.
اگر هیچکلاس و مدرسه ای هم نباشد جهان سازمان یاد گیرنده است به دلیل وجود موجود متفکری چون انسان و این که انسان از پیش خودش چیز یاد می گیرد و دانش از درونش می جوشد ، دانش حاصل کارکردهای ذهن و روان او بر روی داده های حس وحواس اوست.
در این جامعه جهانی انسانی متکامل البته نظامات آموزشی رسمی هم ساخته اند که هر چه ایننظامات دقیق تر و فاخر تر باشند فرایند تکامل جهان و تکامل حیات بشری سرعت و استحکام بیشتری پیدا می کند.
از لوازم و الزامات تکامل نظام آموزشی هموجود نظام ارزشیابی مطلوب است و جایگاه سنجش و ارزشیابی از اینمنظر جایگاهی یکتا و منحصر به فرد است.
از لطف همکاران عزیزم در مرکز سنجش و در سنجش استانها تقدیر می کنم.
من در وداعی سخت و جانسوز از همکاران عزیزم در معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش هم جدا شدم و لا یوم کیوم الفراق
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
و گرنه شرح دهم با تو داستان فراق
حافظ
می روم وز سر حسرت به قفا می نگرم
خبرم نیست ز خود تا که زمین می سپرم.
سعدی
کانال هفت جوش
* این مطلب 3 روز پیش به رشته تحریر درآمده است .
نظرات بینندگان
و می بایست بازنشستگی سالخوردگان نامیده
شود. در ضمن سالخوردگی به ۶۵ سال به بالا
اطلاق می گردد .
دو صد گفته چو نيم كردار نيست