در این سال هایی که بی گمان ملت ایران در دشوارترین مرحله معیشتی تاریخ به سر می بردند و می برند لایه های ناهمگون و ناهمسان این تنگ دستی و مشکلات را نتوان به سهولت در جامعه مشاهده و بررسی و اوضاع تال و مال آنها را تبیین کرد . با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتن به ناچار تبدیل به فرهنگ شده و روح را از درون مورد ریزش و فرسودگی دچار کرده است. طبقه متوسط در ایران در حال " محو شدن " می شود و بار تامین معاش برای مردم سنگین و سنگین تر شده که هر روزه در بخش های مختلف جامعه هویدا می شود و در تاریخ مسطور . کارمندان دولت هم از این سختی ها در امان نیستند . در میان کارمندان حوزه های مختلف بی گمان کارمندان و فرهنگیان آموزش و پرورش بیش از همه مورد بی مهری و بی حرمتی قرار گرفته که نه تنها گوش شنوایی برای حل مشکلات و سختی های خود نیافتند بل سوژه ای برای جوک های شب جمعه ای دوستان و انضمام به وسیله ی آنها می شوند. با دوستی گفت و گویی داشتم که می گفت یک فرهنگی که 30 سال در آموزش و پرورش خدمت کرد به خانه ام آمد و بعد از صحبت هایی بغضش ترکید و گریه هایی می کرد که شاید اگر در کشور دیگری 30 سال خدمت می کرد این طور مورد بی مهری قرار نمی گرفت و به جای استراحت و تفریح گریه فریاد نمی کرد...
دختری داشت که باید ازدواج کند و در تهیه جهیزیه همراهش باشد که به ناچار سختی زندگی او را به سوی من کشاند. این دوست خواست تا فرهنگیان در تهیه جهیزیه دختر این بازنشسته ای که به واقع از خود ما و خود ماست همت کنند تا شاید بتوان آبروی 30 ساله او را که قطره قطره جمع شد نگهداشت و نخواسته به ناگهان سرازیر نکرد . این متن برای رفع مشکل این بازنشسته نوشته نشده ، این متن تلنگری به خود ماست . از این نوع بازنشسته ها را می توانید به راحتی در دور و اطراف خود پیدا کنید اما به دشواری می توان دل خوش به این سیستم آموزشی به کلاس رفت و بی دغدغه ، آینده این مملکت را ساخت و محصول نیکی را برای این سرزمین به جای گذاشت.
به دشواری می شود بدون امید زندگی کرد و به بازنشستگی دل خوش بود. به دشواری می توان شیرینی بازنشستگی را با دیگرانی که می دانند تازه شروع فصل بدبختی ها و سختی هاست سهیم شد. به دشواری می شود با رفتن یک وزیر امیدوار به شرایطی بهتر شد . به دشواری می شود بازنشسته هایی را که به ناچار مجدداً وارد کلاس شدند را ندید و آنها را متهم به چیزی کرد. به دشواری می شود تصور کرد وضعیت معیشتی فرهنگیان با رفتن و آمدن وزیری حل خواهد شد و با وعده های تلخکان خواب آلود سنگی به جایی خواهد رسید و فجیع تر نخواهد شد ، اما این سختی ها جز با مقاومت و سرسختی خود فرهنگیان دلنشین نخواهد شد.
اما این بار فرهنگیان سوای هر توجه و بی توجهی ممکن به آنها وظایف خود را می بایست به مانند قبل به نیکی ادا و درس انسان دوستی و به یاد دیگران بودن را به جامعه دهند. شروع خیر دیگری که با مشقت های بسیار به مانند پیش منشا آن فرهنگیان خواهند بود. درسی افزون بر درسی که تا به حال می دادند و کسانی آموختند و کسانی نیاموختند و تیری خنجرگونه بر پیکر آنها و تعلیم و تربیت شد.
باید با وجود شرایط سخت معیشتی به جامعه نوع دوستی را آموخت. ویژگی بارز معلمی و معلمان و فرهنگیان درس دادن و درس پس دادن در همه ی مراحل زندگیست که در اقشار دیگر به این نابی و خالصی به دشواری توان دید.
نمی توان جز این الگویی برای جامعه شد و به پرورش فرزندان مملکت آرمانی این سرزمین همت گماشت. باید الگو بود تا تربیت شوندگان الگو و نمونه ای داشت و به آینده مطمئن بود.
امام خمینی رحمة الله علیه فرمود : در مـمـلكـت مـا ، آن مقدار كه از دست آموزش و آموزش خواهان و آنهائى كه آموزش شان زياد بـوده اسـت صدمه ديده اند ملت ما، از دست ديگران نديده اند براى اينكه اين متفكران و اين دانشمندان بوده اند كه طرح هاى تخريبى را، طرح هاى فنا كننده ملت را مى ريختند براى ايـنـكـه آمـوزش داشتند لكن آموزش در كنار پرورش نبود. شماها كه مربى هستيد يا خواهيد تـربـيـت بكنيد فرزندان خودتان را يا جامعه را، بايد توجه به اين آيه شريفه داشته بـاشـيـد كـه (اقراء بسم ربك) مى خواهيد آموزش بدهيد و مى خواهيد آموزش پيدا كنيد، قـرائت كـنـيـد، با اسم رب باشد، با توجه به خدا باشد، با تربيت الهى باشد. اگر يك انسانى ، هم علم داشت و هم تربيت الهى داشت اين مفيد خواهد شد براى مملكت خـودش و هـرگـز يك مملكتى از دست آن كه آموزش و پرورش دارد صدمه نمى بيند. صدمه هـائى كـه وارد مـى شـود بـر مـمـلكـت غالبا از اين متفكرين بى پرورش ، آموزش هاى بى پـرورش واقـع مـى شـود، علم را تحصيل مى كنند لكن تقوى ندارند، لكن پرورش باطنى ندارند، از اين جهت اعمال خارجى مى شوند، از اين جهت نقشه ها را براى فناى مملكت خودشان مى كشند .
نظرات بینندگان
آیا همه این مشکلات ناشی از مدیرانی نیست که خیلی خودشون رو اهل دینداری می دانستند و سر سفره هاشون جای ولی عصر رو خالی می گذاشتند ؟
این بازنشستگان آموزش و پرورش آیینه سالیان نه چندان دور شاغلان هستند.
البته امید خیلی بهتر است ولی 35 سال وقت کمی برای دولت مداران نبوده تا این مشکلات را برطرف کنند!
البته خوششان می آید معلمان دیروز شون را به خاطر پرسش هایی که از آن ها کرده اند بچزونند.
پس برای ما کاری نخواهند کرد.
از کمیته امداد هم باید مدد گرفت.
اولا تا دو سال پيش از اين بشكه ايي نفت 140 دلار به فروش رفته بود و ما هيچ خيري نديديم.
حالا كه چند ماهي هست نفت به قيمت 50 دلار رسيده همه كاسه كوزه ي تبعيضها و نارسايي ها به فرهنگ و آموزش را مي خواهيم با اين ترفند رفوكاري كنيم.
درضمن چرا براي خيلي ها علاوه بر حقوق و مزاياي ثابت خيلي از انعام ها و انفال هاي غير ثابت را هم مي پردازند. ولي به ما كه ميرسه آسمان هم فرو مي ره. خب مگه فرهنگيان عزيز چه ميخواهند:آياخواسته هايشان غير واقعي است ؟ متاسفانه براي مسئولين محترم تا بوده در بر روي يك پاشنه مي چرخه.فرهنگيان زيادي هستند .مازاد مي باشند.مگه شير نفت به دستشون هست و................مثنوي هفتاد من كاغذ ميشه.به موقعش هم هندونه كاغذي زير بغل مي زارند كه نگو.حال و روز الان بازنشستگان عزير ناگواري آينده ي ما را نشان ميده.