ایران یک درصد جمعیت جهان را دارد؛ ولی سهمی یک درصدی از اقتصاد دنیا را به خود اختصاص نداده است .کشوری که تقریبا همپای کشورهای توسعه یافته سودای توسعه یافتگی و صنعتی شدن را داشت و دومین کشور آسیایی که صدای صنعت و مدرنیته و تکنولوژی را شنیده بود و پس از روسیه عزم خود را به سمت صنعتی شدن و توسعه یافتگی جزم نموده بود تا وارد دنیای نوین و جهان صنعت به قصد اقتصاد بهتر و برتر شود اما واقعیت این است که پس از 150 سال هنوز در ابتدای مسیر است و هیچ حرکتی به سمت جلو نداشته است و هنوز در جرگه ی کشورهای در حال توسعه یا عقب مانده قرار دارد و کشورهایی که ده ها سال بعد صدای صنعت را شنیدند ؛ توانستند سوار قطار توسعه شوند و در جرگه کشورهای پیشرفته قرار گیرند. کره جنوبی ،ترکیه ؛مالزی ؛هندوستان ؛برزیل ؛سنگاپور؛چین و هندوستان از جمله این کشورها هستند که با مدل و استراتژی خاص خود به جایگاه مناسبی در عرصه اقتصاد جهان دست یافتند .
در این مقاله ابتدا از کره جنوبی آغاز می کنم. این کشور فرآیند توسعه را دیرتر از ایران شروع کرد و توانست این فرآیند را به انجام برساند . استراتژی توسعه صنعتی کره جنوبی بیشتر در چارچوب " کوچک سازی دولت ، جلب سرمایه گذاری خارجی ، خلق مزیت و نهادینه شدن رفتارهای اقتصادی " بوده است.
موقعیت امروز کره جنوبی علیرغم کمبود منابع طبیعی و دارا بودن کمترین مساحت ، یکی از اقتصادهای مطرح در جهان است . صنایع فولاد ، پتروشیمی ، خودروسازی ، کشتی سازی و الکترونیک جز صنایع استراتژیک کره جنوبی به شمار می روند.
جالب است که بدانیم که سرمایه توسعه ایران با کره جنوبی به هیچ وجه قابل مقایسه نیست . سرمایه های توسعه طبیعی کره جنوبی بیش از یک درصد می باشد ؛ درصورتی که سرمایه های توسعه ایران نزدیک به 30 درصد ارزیابی شده است.
ایران با دارا بودن مزیت نسبی در تولید فولاد و داشتن مواد اولیه تولید فولاد اعم از سنگ آهن ، زغال سنگ ، گاز طبیعی ، و سایر مواد معدنی ، رتبه پانزدهم تولید فولاد در سال 2013 میلادی را به خود اختصاص داده است ؛ در صورتی که کره جنوبی رتبه ششم و بیش از 70 میلیون تن فولاد تولید می کند و مزیت خاصی هم ندارد . کره جنوبی سومین صادر کننده فولاد است و بیش از 28 میلیون تن از فولاد تولیدی خود را صادر می کند . کره جنوبی از نظر منابع معدنی بسیار فقیر است.
کشور دیگری که تنها از سی سال پیش صدای صنعت را شنید و اکنون صاحب مدل و سبک توسعه یافتگی می باشد؛ کشور مالزی است. ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی در کمتر از یک دهه این کشور را به سمت کشورهای پیشرفته هدایت نمود. ماهاتیر محمد بعدها پس از صدارت خویش می گوید: ما دو راه بیشتر نداشتیم و اول آنکه بگذاریم خارجی ها کشور را صنعتی کنند یا اینکه خودمان توسعه پیدا کنیم. از آن جایی گزینه دوم 34 سالی طول می کشید،ما گزینه ی اول را انتخاب کردیم و اجازه داریم شرکت های خارجی،تکنولوژی بیاورند و کارهایی انجام بدهند که ما نمی توانستیم انجام بدهیم.
فلذا درهای مملکت خویش را به روی سرمایه گذاران و تجارت خارجی باز کرده و با ایجاد محیط امن و اعطای امتیازات معافیّت مالیاتی و واگذاری زمین رایگان و غیره موجب گردید تا شرکت های خارجی در مالزی، به راحتی سرمایه گذاری کنند... ». این خلاقیّت مهاتیر محمّد، نه تنها موجب گردید که میزان سرمایه گذاری از مبلغ 3 میلیارد دلار در سال 1980به بیش از 100 میلیارد دلار در حال حاضر برسد و حدود 50 میلیارد دلار نیز سرمایه بخش خصوصی را فقط در سال گذشته جذب نماید، بلکه بزرگ ترین مراکز تجاری دنیا را در خود جای دهد و به عنوان چهارمین قدرت اقتصادی آسیا بعد از چین، ژاپن و کره شناخته شود.
مهاتیر محمد به صنعت گردشگری نیز توجه ویژه داشته و در این راستا تنها از صنعت گردشگری 34میلیارد دلار سالانه درآمد ارزی کسب می نماید. ضمن آنکه آموزش همگانی- اعطای بیشتر اعتبار و بودجه برای دانشگاه ها و مراکز پژوهشی- تخصیص بودجه ویژه برای آموزش زبان انگلیسی و بورسیه های دانشجوئی و تغییردادن زبان اصلی دانشگاه ها و مراکز علمی به زبان انگلیسی و ایجاد معتبرترین دانشگاه ها، از جمله ابتکارات زیبای آقای مهاتیر محمّد می باشد.
در کشور همسایه ترکیّه از حدود دو دهه قبل، فرماندهی و سکّان داری اصلاحات اقتصادی بر عهده چهره سرشناس و برجسته اقتصادی از بانک جهانی و رییس برنامه توسعه سازمان ملل متحد و وزیر اقتصاد و نماینده پارلمان ترکیّه به نام دکتر کمال درویش سپرده شد که وی نیز با توان فکری، خلّاقیّت، نوآوری و ابتکار و مدیریّت شفّاف و همچنین تأسّی به مدل عقلائی در سیاست خارجی، توانست کشور همسایه ترکیّه را از شرّ تورّم 90 درصدی خانمان سوز رهانیده و آن را به تورّم مطلوب تک رقمی و برقراری انضباط مالی و تراز بازرگانی مثبت و مازاد تبدیل نموده و با حذف 6 صفراز پول رایج، ارزش پول ملّی را تقویت نماید و مالاً بالندگی و پویایی اقتصاد و رفاه و آسایش را برای مردم ترکیّه به ارمغان آورد به طوری که امروزه این کشور با تبیین برنامه های مدوّن و دراز مدّت، به رده کشورهای موفّق و درحال توسعه و ثروتمند جهان جهش یافته است.
البته این کشور گردشگری را مد نظر قرار داده و در چند سال اخیر با ورود به صنعت فیلم و سینما هم درآمد اقتصادی کسب می نماید و هم به تبلیغ فرهنگی دست می زند و با این توضیح که این کشور از منابع معدنی و طبیعی سرشار برخوردار نیست .
به راستی چرا ایران با توجه به دارا بودن منابع عظیم انرژی و تنوع مواد معدنی و موقعیت ژئوپلیتیکی در منطقه و مزیت های موجود نتوانست به عنوان کشوری توسعه یافته مطرح گردد؟
با مروری به داستان تاریخ توسعه و علل عدم توسعه یافتگی ایران می توان گفت:
دلیل عمده ای که ایران نتوانست در عرصه صنعتی ، همانند کره جنوبی ؛ترکیه ؛مالزی ؛برزیل ؛سنگاپور و هندوستان صنعتی شود ، فرو رفتن در کام " اقتصاد نفتی " و تامین بودجه دولت از طریق درآمدهای نفتی بوده است .نفت و اقتصاد نفتی ؛ اقتصاد ایران را به سمت اقتصاد خدماتی و ساختمانی ، واردات کالا ها سوق داد و مزیت نسبی نفت فقط برای تامین بوجه هدایت گردید و سیاست " کاهش وابستگی به نفت فقط در سندهای چشم انداز توسعه لحاظ شد و اجرایی نگردید.
ایران پس از برجام می تواند با الگوبرداری از کشور مسلمان مالزی فاقد نفت در زمینه های اقتصادی، آموزشی و برنامه ریزی ، الگوبرداری از کشور دارای نفت نروژ، الگوبرداری از سنگاپور به عنوان کوچکترین و کمترین و موفق ترین کشور اقتصادی جهان و الگوبرداری از کشورهایی مانند برزیل، چین و به خصوص هند )علی رغم چندگانگی فرهنگ، مذهب و زبان ( و الگوبرداری از کشور همسایه مسلمان ترکیّه و به خصوص استفاده عملی از متخصّصین صاحب نظر، اندیشمند و خلّاق در حوز ه های اقتصادی، ارزی و مدیّریتی و عنایت به استقلال بانک مرکزی و احیای بخش خصوصی و صنعت گردشگری، موجبات تحوّلات مثبتی را در زمینه های اقتصادی در کمترین زمان به ارمغان آورد.
البته این الگو برداری می تواند با شرایط موجود جامعه و واقعیت های علمی کشور لحاظ شود و ایران مدلی توسعه متناسب با خود را به وجود آورد.
این مدل می تواند از یک سو بر اساس رهایی از اقتصاد نفتی و تاکید بر اقتصاد مقاومتی که هسته اصلی آن اقتصاد دانش بنیان است و از سوی دیگر جذب سرمایه گذاری خارجی و ورود به اقتصاد جهانی و نقش آفرینی مثبت در نظام و جامعه جهانی می باشد .
نظرات بینندگان
اینها به درستی درک کرده اند که زیربنای صنعتی شدن هر کشوری، آموزش با کیفیت است
شک نکنید تا زمانی که ما هم آموزش را در اولویت قرار ندهیم به گرد پای کشورهای صنعتی هم نمیرسیم.صد و پنجاه سال که هیچ، هزارسال هم بگذرد فاصله مان نه تنها با کشورهای در حال حاضر پیشرفته بلکه با کشورهای در حال توسعه ی دیگر هم روز به روز افزایش می یابد....
برای توسعه یک کشور ابتدا باید از توسعه فرهنگی شروع کنیم که لازمه آن توجه به آموزش و معلمان است.در کشور هایی که شما نام بردید،همه از توسعه فرهنگی و آموزشی شروع کردند.در کشوری که معلم در پایین ترین وضع اجتماعی قراردارد،جنگ قدرت در آن جریان دارد،فساد فرهنگی،اقتصادی،علمی و آموزشی در آن وجود دارد،همانند یک زمین نامناسب نمی توانید از آن انتظار یک محصول پر بار را داشته باشید.
ما در طول زمان و حتی در حال حاضرعلاوه بر دشمنان خارجی،
از دشمنان داخلی رنج برده و می بریم.از قتل امیرکبیر تا برکناری دکتر مصدق تا امروز ،بسیاری از خدمتگزاران این کشور مورد بی مهری حکومت ها قرا گرفته اند.
در نتیجه راه توسعه از جاده فرهنگ می گذرد.
در نتیجه راه توسعه از جاده فرهنگ می گذرد.
در نتیجه راه توسعه از جاده فرهنگ می گذرد.