یکی از موضوعات مهم و راهبردی که البته خیلی مورد توجه اصحاب رسانه و به ویژه تشکل های فرهنگیان و نیز افکار عمومی معلمان نبوده است توازن و مدیریت منابع انسانی در آموزش و پرورش است .
واقعا برای من این پرسش مطرح است که چرا تشکل های معلمان و نیز بسیاری از معلمان که همواره ناله و گلایه آنان از وضعیت معیشتی بلند است در برابر چنین موضوعات مهمی سکوت اختیار کرده اند ؟
قبلا هم گفته ام و تاکید می کنم برای داشتن یک آموزش حرفه ای و به روز باید ورودی های این دستگاه از " بهترین ها " باشند .
شاید حدود 3 دهه پیش اگر این حرف را می زدی با تمسخر و مضحکه خیلی ها رو به رو می شدی !
در اوج فعالیت مراکز تربیت معلم برای جلوگیری از انصراف دانشجو معلمان و مهاجرت آنان به دستگاه ها و ادارات دیگر تعهدات محضری سفت و سختی می گرفتند و با این حال کم نبودند افرادی که عطای آن را به لقایش می بخشیدند !
تقدم و پیشی گرفتن عرضه نیروی انسانی تحصیل کرده و متخصص توسط دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی بر تقاضای جامعه و بازار کار و نیز وضعیت استخدامی موجب شده است تا " آموزش و پرورش " جامعه هدف بسیاری از نیروهای شایسته و کارآمد قرار بگیرد .
در یادداشت پیشین نوشتم ( این جا ) :
" تا زمانی که این وضعیت اصلاح نشود و هر گونه جذب و گزینش نیرو در آموزش و پرورش بر اساس " نیازهای واقعی " این وزارتخانه پردازش نشود هیچ امیدی به سامان دهی معیشت معلمان و اقتصاد آموزش و پرورش نخواهد بود .
تا زمانی که فرمول جذب و گزینش نیرو بر اساس " معادلات سیاسی " صورت گیرد و نماینده مجلس به جای آن که به فکر آینده آموزش و پرورش و مدیریت منطقی چالش های آن باشد صرفا به فکر رای آوری خود و آینده شغلی خویش باشد طبیعی است که وضعیت در این دستگاه بدون برنامه و مدیریت قوی و منسجم دائما رو به افول و تنزل خواهد بود . "
در این بخش قصد دارم به نکاتی اشاره کنم و این که اگر مدیریت آموزش و پرورش نتواند حداقل ظرف 8 سال آینده ( سال 1404 ) برنامه مشخص و مدونی برای جذب درست و منطقی نیروهایش به ویژه " معلمان " داشته باشد آینده این دستگاه محور توسعه رو به وخامت بیشتر خواهد نهاد .
حسینی مدیر کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش می گوید :
" به استناد قانون سند تحول بنیادین ، سخنان رهبری و ماده 63 قانون برنامه ششم،کسانی امکان استخدام در این نهاد را دارند که از دانشگاه های گفته شده ، گذراندن آزمون و مهارت آموزی قبل از شروع تدریس در این نهاد استخدام شوند. "
حسینی قبل از آن تاکید می کند که بهترین راه برای ورود به آموزش و پرورش به کارگیری فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی یا جذب فارغ التحصیلان سایر دانشگاه ها با مدرک مرتبط پس از برگزاری آزمون های استخدامی است و ضروری است این افراد، طبق ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان یک دوره مهارت آموزی یکساله را بگذرانند. "
چهاربند در مرداد ماه سال جاری چنین عنوان می کند :
" در 15 سال اخیر از مجموع 330 هزار نفر جذب شده، 270 هزار نفر بدون هرگونه آزمون و گذراندن دوره تربیت معلم به ویژه در مقطع ابتدایی به استخدام آموزش و پرورش در آمده اند که افت کیفیت تعلیم و تربیت، تضییع حقوق جوانان تحصیل کرده و افزایش هزینه های ناشی از تناسب نداشتن نیروهای جذب شده با نیازهای کمی و کیفی را در پی داشته است. "
حال این پرسش اساسی مطرح است که این " ورودهای غیرقانونی و فله ای " با دستور و اراده چه فرد و یا افرادی صورت گرفته است ؟
واضح ترین و طبیعی ترین نتیجه این گونه تصمیمات شکل گیری 120 هزار نیروی مازاد در آموزش و پرورش است که بنا بر محاسبات رقمی بیش از 3 هزار میلیارد تومان در سال هزینه بر دوش این آموزش و پرورش می گذارد !
اگر مبنا قوانین موجود بوده است چگونه 270 هزار نفر بدون هرگونه آزمون و گذراندن دوره تربیت معلم وارد آموزش و پرورش شده اند و جالب آن که تاکنون کسی معترض این رفتار غیرقانونی آن ها نشده است و حتی صلاحیت آنان برای ورود به نهادهای قانونی مانند مجلس مورد تایید قرار می گیرد !
واضح ترین نمونه برای این وضعیت ، حمیدرضا حاجی بابایی است !
پس نقش نهادهای نظارتی مانند مجلس و... در این میان چه بوده است ؟
شاید یکی از دلایلی که وزرای آموزش و پرورش و برخی نهادهای غیرمسئول با شکل گیری و کلیت " سازمان نظام معلمی " مخالف بوده و افرادی چون فرشیدی و حاجی بابایی آن را از سند تحول بنیادین حذف کردند همین دخالت های غیرعلمی و فله ای در ورود و جذب نیروها به آموزش و پرورش بوده است .
نکته قابل توجه دیگری که مدیر کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرروش بر آن دست می گذارد خروج تعداد قابل توجهی از نیروها ظرف 8 سال آینده است .
حسینی می گوید :
" بر اساس آمار مرکز نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش تا سال 1404 حدود 600 هزار نفر از این وزارتخانه خارج میشوند و وزارت آموزش و پرورش تا آن زمان باید سالی 60 هزار نفر ورودی داشته باشد. البته این مرکز تأکید میکند که در برخی از سالها حدود 90 هزار نفر بازنشسته میشوند. "
نقد نخست به مسئولان وزارت آموزش و پرورش وارد است که در این مدت و با وجود اطلاع از چنین وضعیتی چرا تمهیدات لازم را برای عبور منطقی و کم هزینه از " بحران منابع انسانی " در آموزش و پرورش به عمل نیاورده اند ؟
افرادی که حداقل در دو دهه گذشته و در بخش " مرکز برنامهریزی و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش " مشغول به کار برده اند چرا برنامه خاصی برای عبور از این بحران تدوین نکرده اند ؟
زمانی علی اصغر فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش در این مورد گفت :
" قرارداد آموزشدهندگان نهضت، طرح فرد به فرد سوادآموزی است و در این قرارداد هیچ نوع پیشبینی استخدام و جذب انجام نشده است.
واقعا برای من این پرسش مطرح است که چرا تشکل های معلمان و نیز بسیاری از معلمان که همواره ناله و گلایه آنان از وضعیت معیشتی بلند است در برابر چنین موضوعات مهمی سکوت اختیار کرده اند در ماده ۶ اساسنامه نهضت سوادآموزی مصوب سال ۱۳۶۶، استخدام آموزشدهندگان پیشبینی شده بود اما این مصوبه بعدها لغو شد.
وزیر آموزش و پرورش در ادامه در پاسخ به این پرسش که این آموزشدهندگان چرا باید بلاتکلیف و مستاصل باشند و حتی سابقه بیمه هم نداشته باشند، گفت:
آموزش و پرورش برخلاف آنچه عدهای میپندارند بنگاه کاریابی نیست و فقط براساس “نیاز” استخدام میکند."
این جمله فانی را باید با آب طلا بر سر در وزارت آموزش و پرورش و نهاد مجلس و همچنین تمام ادارات آموزش و پرورش کشور حک کرد !
حال پرسش این است که چرا سایر وزرای آموزش و پرورش حداقل مانند فانی که خیلی از همین معلمان او را " ناتوان و بی عرضه " مورد خطاب قرار می دادند از صراحت لازم و شفافیت کافی برخوردار نبوده اند ؟
در در حال حاضر و در همین وزارت بطحایی نیز " صدای واحدی " در این زمینه شنیده نمی شود .
در حالی که " رئیس مرکز برنامهریزی و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش " و " رئیس و اعضای شورای عالی آموزش و پرورش " (این جا ) مخالف صریح استخدام این گونه معلمان هستند ؛ سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش نسبت به " استخدام همکاران حق التدریس " ابراز امیدواری می کند ! ( این جا )
جالب است که دولت نیز با این طرح مخالف است اما بطحایی پس از مدت ها سکوت ترجیح به صورت مبهم و چند لایه در این مورد صحبت کند !
پیش تر ؛ بطحایی در کسوت معاون پشتیبانی فانی در گفت و گو با صدای معلم چنین می گوید : ( این جا )
" در بین دستگاه های اجرایی یعنی وزارت خانه ها مثل آموزش و پرورش ، جهاد ، وزارت دفاع ، دستگاه های اجرایی که در قالب و ساختار وزارتخانه هستند ،تقریبا شرایط کارکنان مثل همدیگر است .البته نمی گویم دقیقا ، اما تقریبا شبیه هم است .اما شرکت های وابسته به دولت ، شرکت هایی که دارای درآمدهای اختصاصی هستند چون بنا بر ساختار بودجه کشور ، بخشی از درآمدهای اختصاصی را شرکت ها می توانند برای حقوق و مزایا و پرداخت های پرسنلی به کار بگیرند ، یک تفاوت هایی همان گونه که اشاره کردید بین دستگاه ها وجود دارد .
اجازه بدهید آخرین جمله ای که در پاسخ پرسش قبلی شما عرض کردم را به مطالب جدیدم الصاق کنم .
ما در وزارت آموزش و پرورش از یک طرف سهم پرسنلی مان در ساختار بودجه خیلی بالاست .از طرف دیگر ، درآمدهای اختصاصی نداریم .آموزش و پرورش به علت ماموریت و نوع کاری که دارد ، اصلا درآمد اختصاصی ندارد و یا بسیار کم است و نزدیک به صفر است .
از طرف دیگر در مقابل ، گزاره ی دیگری داریم ؛ این که دولت با توجه به مشکلات اقتصادی که اکنون در کشور حاکم است ، خیلی توان افزایش بودجه آموزش و پرورش را ندارد .ما وقتی این گزاره ها را کنار هم می گذاریم ،به این نتیجه می رسیم که ابتدا باید ساختار نیروی انسانی مان را اصلاح کنیم تا بتوانیم هزینه های پرسنلی مان را کاهش دهیم .
اگر آموزش و پرورش بتواند درصدی از سهم هزینه های پرسنلی خود را کاهش بدهد ،به این معناست که امکان استفاده از همین منابع دولتی را برای سایر بخش ها مانند هزینه های رفاهی ، افزایش انگیزه و مسائل این چنینی را برای کارکنان داشته باشد .
از چند ماه پیش به دنبال آن بودیم و به این باور رسیدیم که ساختار نیروی انسانی ما باید اصلاح شود .اصلاح ساختار به این معنا نیست که ما نیروی انسانی خود را از سیستم خارج کنیم بلکه به این معناست که به تدریج با بازنشسته شدن همکاران طی سال های آینده ، تمام تلاش خود را انجام بدهیم که ساختار نیروی انسانی به نحوی بهینه شود که بخش هزینه های پرسنلی ما کاهش پیدا کند .
بنابراین اولین راه کاری که در پاسخ به سوال شما می توانم عرض کنم این است که در هممین مهر ماه سال تحصیلی جدید هم به لطف خدا و همت همکاران در استان ها و مناطق نشانه های خوبی را در زمینه اصلاح ساختار نیروی انسانی به دست آوردیم .20 هزار نیروی انسانی ما بازنشسته شدند آیا پس از ورود فله ای این نیروها در حالی که اکثرا سنخیتی با نیازهای واقعی آموزش و پرورش ندارند ، کاسه چه کنم ؛ چه کنم به دست گرفته و معلمان هم هر از گاهی و به خاطر وضعیت معیشت شان در خیابان ها " سفره " پهن کنند و یا " تابوت " بگردانندو هیچ ورودی هم به این سیستم نداشتیم اما با روش های مختلف توانستیم بدون ورود حتی یک نفر نیروی جدید ، سال تحصیلی جدید را به لطف خدا مدیریت کنیم .
این نشان می دهد که آموزش و پرورش امکان این را دارد که با اصلاح ساختار نیروی انسانی و سامان دهی آن بخشی از اعتباراتی که الان مصروف نیروی انسانی می شود را صرفه جویی کند و این اعتبارات را به افزایش مزایا و عوامل انگیزشی ، کیفیت بخشی اختصاص بدهد ... "
بطحایی در این مصاحبه بارها از " اصلاح ساختار نیروی انسانی " سخن به میان می آورد ؛ اکنون پرسش من از بطحایی وزیر این است که آیا فرمول ها و شرایط تغییر کرده اند ؟
آیا قرار است با 120 هزار نیروی مازاد که بودجه آموزش و پرورش را می بلعند و با 121 هزار نیرویی که قرار است با مصوبه مجلس وارد آموزش و پرورش شوند و به گفته رئیس مرکز برنامهریزی و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش ، 80 درصد معلمان حق التدریس به لحاظ منطقه جغرافیایی، دوره تحصیلی و جنسیت با نیاز آموزش و پرورش تناسبی ندارند و ۹۲-۹۳ درصد معلمانِ حق التدریس را خانم ها تشکیل می دهند در حالی که ۵۵ تا ۶۰ درصد نیروهای مورد نیاز آموزش و پرورش مرد هستند ؛ ساختار نیروی انسانی اصلاح شده و در ریل و مسیر صحیح خود قرار بگیرد ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش سخنان و گفته های قبلی خویش را به فراموشی سپرده است ؟
آیا پس از ورود فله ای این نیروها در حالی که اکثرا سنخیتی با نیازهای واقعی آموزش و پرورش ندارند ، کاسه چه کنم ؛ چه کنم به دست گرفته و معلمان هم هر از گاهی و به خاطر وضعیت معیشت شان در خیابان ها " سفره " پهن کنند و یا " تابوت " بگردانند ؟!
این وضعیت فشل و ناکارآمد و دور باطل تا کی باید ادامه پیدا کند ؟
فرضیه ای که در این باره می توان مطرح کرد و قرائن می توانند مهر تاییدی بر صحت آن باشد همانا ترس وزیر آموزش و پرورش از تبعات احتمالی تجمعات زنجیره ای و مکرر معلمانی است که چند صباحی در آموزش و پرورش کار کرده و برای خویش حق آب و گل قائل شده اند !
شاید این اعتراضات زمینه ای باشد برای فشار و یا استیضاح احتمالی وزیر و این مساله ای است که باید به نحوی مدیریت شود !
کم نیستند مدیرانی در سطوح مختلف وزارت آموزش و پرورش که به منظور آرام نشان دادن اوضاع تحت مدیریت خود و پر کردن کلاس های خالی وعده های آن چنانی و سرخرمن به جوانان می دهند و این که در آینده استخدام خواهید شد !
و اما سخن آخر با افرادی است که به عنوان زبان ملت و گوش و چشم آنان در " خانه ملت " مستقر شده اند .
زمانی که منطق و علم و استدلال با چنین وضعیتی مخالفت می ورزد چگونه دو سوم نمایندگان مجلس به این طرح رای می دهند ؟
آیا رای کمیسیون تخصصی آموزش برای آنان جایگاهی دارد ؟
تجربه من در این مدت گواهی می دهد که بسیاری از نمایندگان محلس به آموزش و پرورش به دیده " ابزار " می نگرند .
برای آنان مدیریت مدارس و مناطق از خود آموزش و پرورش و مشکلات چندبعدی آنان مهم تر است .
آنان به این می اندیشند چه کنند تا دور بعدی هم به صندلی های سبر مجلس تکیه بزنند .
بنده به عنوان یک " معلم " عاجزانه و ملتسمانه از این نمایندگان می خواهم که :
" اگر « یار شاطر » آموزش و پرورش و معلمان نیستند حداقل « بار خاطر » آنان نباشند .
نظرات بینندگان
جناب بطحایی تا کی توقف در دوران فانی و قبلیها؟؟!!
اولین کار تغییر معاونان کم اثر و چندین ساله وزارت مثل آقایان ادهم و محمدیان با نیروهای جوانتر و باانگیزه تر
دوم توجه به مطالبات معلمان و حق التدریس دبیران و سوم توجه به رتبه بندی عادلانه برا97 و تاسیس سازمان نظام معلمی و...
ننگ
همکار محترم فرهنگی از سمنان
از محبت شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
کمبود نیرو تو آ.پ نیست بلکه عرضه سازماندهی نیرو نیست،که اینم نتیجه همون استخدام های فله ای و بی حساب و کتابه!!!
آقای پورسلیمان پیشنهاد می کنم بخشنامه اداره کل آپ در رابطه با مدارک تحصیلی مربیان پیش دبستانی برای ورود به شغل آموزگاری را در یک مقاله دیگر در سایت بگذارید تا عمق فاجعه برای همگان مشخص شود .
یکی از دلایل افت تحصیلی در دوره ابتدایی که به دوره های دیگر تیز منتقل می شود ، غیر مرتبط بودن تحصیلات آموزگاران با تدریس آن ها می باشد . بررسی شود ، تقریبا تمامی مربیان پیش دبستانی و مربیان نهضت سواد آموزی تحصیلات غیر مرتبط با آموزگاری دارند .
همکار محترم
آقا / خانم معلم
ضمن تشکر از نظر شما .
دعوت می کنم نتیجه بررسی های خود و نیز تحلیل خود را در مورد این پروسه برای صدای معلم ارسال کنید .
این باید جربانی عمومی و یک گفتمان غالب و تاثیرگذار در آموزش و پرورش و نیز بیرون از آن شود .
پایدار باشید .
چون امروزه این قبیل مراکز به جز مصرف بودجه لاغر آموزش و پرورش کارکرد دیگری نداشته، در حالیکه خیل میلیونی فارغ التحصیلان از مقاطع فوق دیپلم تا دکتری داوطلب شغل هستند!؟
البته افرادی که حیات خلوت آنان...
گشتیم نبود..! نگرد نیست..!
...
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
آقای حسین
ممنونم .
از شما و همه همکاران برای مشارکت د راین بحث مهم دعوت می کنم .
باید جلوی یک اقدام اشتباه توسط مجلس که آینده همگان را تحت تاثیر قرار می دهد را بگیریم .
پایدار باشید .
غباری که هست و سواری که نیست
به دنبال این ردّ خون آمدم
پی دانه های اناری که نیست
مگردید بیهوده ای همرهان
به دنبال آیینه داری که نیست
به کف سنگ دارم ولی می دوم
پی شیشه های قطاری که نیست
تهمتن منم تیر گز می زنم
به چشمان اسفندیاری که نیست
دو فصل است تقویم دلتنگی ام
خزانی که هست و بهاری که نیست ...
دوست عزیز شهروند
این نتایج یک شبه حاصل نشده است .
بخش اعظم آن محصول سکوت و بی تفاوتی معلمان بوده است .
نباید آموزش و پرورش را فقط از دریچه مطالبات شخصی خود نگاه کنیم .
همه سرنشینان یک " کشتی " هستیم .
پایدار باشید .
دولت دروغگو و حامی سرمایه دار ... فقط ظاهر نمایی می کند
....
همکار محترم
سپاسگزارم .
انتقاد و کنش گری ارجح بر بی تفاوتی است .
پایدار باشید .
آقای شهاب
ممنونم .
با بخش نخست گفتار شما در مورد اصلاح ساختار نیروی انسانی موافقم .
معنقدم باید قاطعیت وجود داشته باشد اما اصلاح و ارتقای فرهنگ سازمانی و جامعه با بگیر و ببند و اعدام و... انجام نمی شود .
اصلاح فرهنگ نیاز به روش های فرهنگی دارد .
پایدار باشید .
استاد بزرگوار جناب آقاي پور سليمان پرداختن به جفاي بزرگ ِ اکثريت نمايندگان محترم مجلس به آموزش و پرورش از زواياي مختلف وظيفه همه قلم بدستان و تحليل گران ، نهاد هاي مدني و ... است .
آمار تکان دهنده چهار بند :
" در 15 سال اخیر از مجموع 330 هزار نفر جذب شده، 270 هزار نفر بدون هرگونه آزمون و گذراندن دوره تربیت معلم به ویژه در مقطع ابتدایی به استخدام آموزش و پرورش در آمده اند که افت کیفیت تعلیم و تربیت، تضییع حقوق جوانان تحصیل کرده و افزایش هزینه های ناشی از تناسب نداشتن نیروهای جذب شده با نیازهای کمی و کیفی را در پی داشته است. "
موضوعي است که بايد بطور جداگانه مورد نقد و بررسي قرار گيرد. اميد است نهاد هاي مدني و تحليل گران و اصحاب رسانه به اين موضوع به اندازه اهميتش بپردازند !
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
آقای شهسوارزاده
دوست و همکار تلاشگر
دقیقا همین گونه است .
باید فرهنگ " نق زدن " را تبدیل به " فرهنگ نقد " کنیم .
پایدار باشید .
بله درست است و دقیق.
آیا فرزندان فرهنگیان نمیتوانند درصدی و شاید درصد زیادی از بهترینهای آماده ورود به آ.پ باشند؟؟؟!!! اگر مسئولین با تفکر تصمیم گیری کنند؟؟؟
دوست عزیز
در یک سیستم توسعه یافته ، قانون مند و رو به جلو ، سهمیه بندی جایگاهی ندارد .
این هم یک جور " رانت طلبی " است .
باید " سیستم " تعریف شود و امور بر اساس قانون تعریف و پی گیری شوند .
پایدار باشید .
اما الان که با بازنشستگی نیروها میشه ساختار رو هم بهینه و تصحیح کرد چرا انجام نمیدن
جناب اقای اذری مدیر کل محترم فارس بخشنامه جدیدی در تاریخ 94/7/25به سراسر استان فرستاد که علاوه برانکه در بند5 قید شده بود به امضا مدیر اکتفا نشود ولی برخلاف بخشنامه خدا شاهده تنها به امضا مدیر اکتفا کردند وتنها سند مربیان همان امضا مدیر وبعدهم تاییدیه کارگروه منطقه بودوخروار خروار نیرو به اسم پیش دبستانی وارد ا پ کردند خودتان تا اخر ماجرا را میدانید اگر کمی تامل کنید وقتی هیچ مدرکی جز امضا نخواهند
اگر پرونده مربیان پیش را بررسی کنید متوجه میشود که کارگروه مهر تائیدش را فقط وفقط براساس امضا مدیر پیش دبستانی زده است
احتمالا استانهای دیگر هم دست کمی نداشته اند واین سریال ادامه دار همچنان ادامه دارد
عزیزان ب جای سیاه نمایی وتخریب دیگران ،بیاییم راهکار ارایه دهیم.
پل صراط را دریابیم و کمتر با نقاب ونام مستعار دیگران را تخریب کنیم.
صدای معلم ازجڌابیت افتاده ،حیفه
برو بابا پل صراط را خراب کردند شما در چه فکری هستید