سخن من دو چیز است:
سخن اول:
احقاق حقوق معیشتی، احقاق حقوق مالی و مادی، نه برای معلم بلکه برای هر صنف دیگری از اصناف، برای صاحبان هر حرفه و شغل دیگری لازم است و ضرور. هر کسی باید از حقوق خودش دفاع بکند، حتا اگر معلمی میلیاردر هم باشد. فقط نباید کسانی که فقیرند چون نان شب شان را ندارند، بروند حق شان را بگیرند، نه شما اگر نان شب تان را داشته باشید، پنجاه برابر نان شب تان را هم داشته باشید، ولی جایی حق تان را می خورند، باید بروید حق تان را بگیرید. بنابراین یک معلم بسیار مرفه هم حق دارد که برود حق خودش را بگیرد و فقط این فقرا نیستند که باید حق شان را بگیرند. اگر شما به پول معلمی تان هم نیازی نداشته باشید ولی آموزش و پرورش حق تان را می خورد باید بروید حق تان را بگیرید، وقتی گرفتید حال اختیار با خودتان است و می توانید آن را به هر کسی که دل تان می خواهد ببخشید.
اما باید جای احقاق حق را بدانیم؛ جای احقاق حق سر کلاس نیست ، سر کلاس نیست. تو جای دیگری باید بروی حقوق خودت را بگیری. سر کلاس، تو فقط و فقط باید وظیفه ات را انجام بدهی. بنابراین من معلم به استناد اینکه حقوق من یک سوم اش پرداخت می شود، یا دو سوم حق ام خورده می شود؛ نمی توانم و مجاز نیستم سر کلاس یک سوم تدریس ام را انجام دهم و دوسوم اش را انجام ندهم، نمی توانم، چون کس دیگری حق مرا دارد می خورد، نه دانش آموزان سرکلاس. دانش آموزان سر کلاس که حق من معلم را نمی خورند، بنابراین معلم سر کلاس مطلقا نمی تواند نقطه ای و نکته ای در تدریس کما و کیفا فروگذار کند، نمی تواند.
معلم بایستی برود و حق اش را از همان کسی که حق اش را خورده است بگیرد و نه از دانش آموزان. بنابراین کم کاری استاد و معلم و آموزگار به بهانه ی اینکه حق اش خورده شده، نه فقط به لحاظ اخلاقی، به لحاظ حقوقی هم درست نیست. این حق دانش آموزان است که از معلمی استفاده کنند که نه به لحاظ کمی و نه به لحاظ کیفی در تدریس کم نمی گذارد. و به همین ترتیب حق ندارند وقت کلاس را صرف آه و ناله برای دانش آموزان بکنند، بچه ها نیامده اند آه و ناله بشنوند، بچه ها آمده اند فیزیک یاد بگیرند ، ریاضیات یاد بگیرند ، زبان انگلیسی یاد بگیرند ، تاریخ یاد بگیرند یا هر چیز دیگری.
من خودم هم یک معلم ام. البته یک معلم "بازنشانده"!،
و خود من هم هیچ وقت به خودم اجازه نمی دادم سرکلاس سر سوزنی وقت دانشجو را بگیرم .
پایان پیام/
نظرات بینندگان
ازکی؟؟
از بیمه ازکی؟؟؟!!!!
مگه معلم جرات داره بره از....بگه حقمو بده؟؟؟؟
یکم تجمعات اعتراضات صنفی معلمان شلوغ تر بشه مثل ۳۳پل و...سرکوب میشن
دوما.اعتراضات معلمان ، بزرگترین درس را به دانش آموزان خواهد داد: درس شجاعت و ایستادگی و غرور و گرفتن حق و مبارزه با بی عدالتی و... که جناب فیلسوف محترم، حتما می دانند که این درس ها، کمتر از فیزیک و ریاضی و زبان و... نیست.
سوما. ملاک موثر بودن یک معلم، ساعت و دقیقه نیست، چه بسا شما بطور کامل تدریس کنی و برای فراگیر در حد یک دقیقه هم مفید نبوده باشد، اما یک رفتار یا سخن سنجیده، زندگی یک نفر را دگرگون کند. معلمی تنها شغلی است که واحد کار کردن در آن ساعت نیست!
غصب کردی پس غصب می شوی
به به میبینیم که آموزش و پرورش چه معلمهایی داره
جای انتقاد راه حل ارائه بده. اینکه سر کلاس بریم بعدش آخر هفته بریم جلوی در بسته ادارات تحصن کنیم فقط نشونه بی عقلیه. تنها راه همینه. حکومت ما رو گرو گرفته. ما کلاس پ دانش آموز رو. وقتی قانون انسانی اجرا نشه قانون جنگل حاکم میشه.
چمنتیم
اسم خودشان را گذاشته اند کرامت و عزت نفس
با تقلب حق خودشان را بگیرند و به یکدیگر تقلب برسانند و نامش را بگذارند حقوق دیگران، همان دیگرانی که از خودند
معلم تحقیر تقلب را می پذیرد و برای ورود خودش به حرفه معلمی تقلب را پذیرفته است و سر خم کرده و لیاقت معلمی ندارد
البته غیر از بعضی هاشون تا حدودی
با سلام و احترام.
هر موجودی زندهای برای بقای خویش تلاش میکند. سالهاست که معلمان تمام تلاششان را میکنند تا شاید اوضاع معیشتشان اندکی بهبود یابد. اما برای من اصلاً عجیب نیست که شما این روزها دیدگاهی محافظهکارانه انتخاب کرده و بر علیه اعتصابات معلمان قلم فرسایی میکنید. زیرا بقای سایت صدای معلم شما در انتخاب این نوع تاکتیک است. باز هم تکرار میکنم: هر موجودی زندهای برای بقای خویش تلاش میکند. مثل سایت صدای معلم.
شیر اطمینان از ضروریات است ثانیا
اگر صدا آرام نیاید به یکباره انفجار آید ثالثا
این فرد یک بی سواد حراف هست
و ریشه اش را نگاه کنید یک آخوند هست
۲. توجه داشته باشید که معلمان اهرم فشاری جز عدمحضور در کلاسهای درس ندارند.
۳. صدایمعلم به این مورد توجه نداشته است آنی که هماکنون در مدارس جاری است آموزش نیست بلکه ترویج جهل، منطقگریزی، کتابگریزی، تفکرگریزی و بیارزشی مدارک تحصیلی است و همچنین آنی که هماکنون در مدارس جاری است پرورش نیست بلکه ترویج بیاخلاقی و بیفرهنگی است. برخی تصور میکنند همین هم از هیچ بهتر است ولی به نظرم اشتباه میکنند. خودروی خرابی که دود تولید میکند، صدای بلند تولید میکند، سوخت را هدر میدهد، راننده و سرنشین را آزار میدهد، بهتر است مدتی متوقف شود و پس از اصلاح حرکت کند.
در پاسخ به مصاحبه مصطفی ملکیان با نشریه صدای معلم در اردیبهشت 1394
رضا صالحی نیا
در اردیبهشت سال 1394 و تقریبا همزمان با اعتصاب گسترده معلمان، مصطفی ملکیان با نشریه صدای معلم مصاحبه ای کوتاه انجام داد. این مصاحبه آن زمان تا حدی جنجالی شد و برخی از فعالان حوزه صنفی علیه آقای ملکیان موضع گرفتند. چند روز پیش و همزمان با تجمع های آدز 1400 دوباره متن مصاحبه آقای ملکیان از سوی برخی اشخاص در فضای مجازی منتشر شد. تا زمانی که پاسخی قاطع و منطقی به چنین متن هایی داده نشود، کماکان پتانسیل تخریب فعالیت های صنفی معلمان را خواهند داشت. در این مقاله تلاش می شود با ورود به اتمسفر فکری افرادی چون ملکیان، به نقدها و اتهامات او به صورت منطقی پاسخ داده شود. در ضمن ارجاع به متن آقای ملکیان هم در پایان مقاله ارائه شده است[1].
https://www.nawext.com/fa/post/view/%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%AF
این یک سایت ضد انقلاب است .
معلم کارش آموزش است نه اعتراض .
خب همه اقشار مشکل اقتصادی و حقوقی دارند نه فقط معلمان .