تو رو خدا منتشر کنید حرفم رو !

سلام خواهشا اگر رسانه مردمید اگر به خدا باور دارید اگر دین و انسانیت و اخلاق براتون مهمه حرف منو منتشر کنید .
ارشد مدیریت صنعتی دارم و چون بیکارم دارم برای دکترا می خونم.31سالمه .
نه شغلی دارم نه پس اندازی نه خونه ای نه ماشینی .
هیچی.پدرم یک معلم سادست.مادرم خونه دار .
دوتا خواهر شاغل دارم با حقوق کارگری 900تومن .
جنوب تهران ساکنیم.
شما بگید این کجاش اقتصاد اسلامیه؟
این اصلا اقتصاده؟ این کجاش حکومت دینیه که برخی میلیون و میلیارد میخورن و من جوون نصف عمرم رفته و در ارزوی یک همسر و ارامش باید بسوزم؟
دغدغه های شما خیلی ارزشمنده.اجرتون با امام حسین
همین که ساکت نمی نشینید و با قلم و تخصصتون درد کشور رو میگید این یک دنیا شرف داره به مردم و جماعتی که فقط ساکتند و ظلم و منکر رو تایید میکنن.
مادرم کارش هر روز غصه هست .
فامیل و دوست میگن چرا پسرت رو زن نمیدی.عرضه نداری؟ پسرتون مشکل داره زنش نمی دید؟
چه شب هایی که مادرم بی تابی نمی کنه و پدرم باید آرومش کنه و بعدش تو تنهایی خودش اشک بریزه و هی فکر کنه و من نگران که نکنه فردا پدرم خدای نکرده سکته کنه یا...زبونم لال .
دلم خیلی پره به خدا .
از این کشور.از این حکومتی که اصلا به فکر کردم نیست .
ما شهید دادیم تو دفاع مقدس که این بشه؟ 38سال گذشت از انقلاب پس چرا حال مستضعفان خوب نشد؟
چرا فقر و فاصله طبقاتی زیاد شد؟
چرا ثروتمندان پولدارتر شدن؟
این کجاش شرافت انسانی و اسلامیه که پایه حقوق 800تومن رو برای کارگر نه..همه شاغل های بخش خصوصی از زیر دیپلم بگیر تا دکترا می زنن؟
این کجاش حکومت دینیه که تو جای دولتی و خصوصیش رابطه و پارتی بازی حرف اوله نه تخصص؟
دردمان را تا کی باید تو خودمون بریزیم و بعدش ام اس و مریضی های دیگه بگیریم؟
کامنتم رو سانسور نکنید. حذف نکنید. تو رو به امام زمانی که بهش اعتقاد داریم حرفام رو بذارید بمونه که اگر فردای روزی از این استرس و ناراحتی افتادم مردم سرم جلوی خدام بلند باشه تا جایی که می تونستم دادم رو زدم .
شما مدیریت خوندی.اقتصاد خوندی.سلسله نیازهای آدم ها رو خوندید حتما تو درسایتتون.
وقتی نیاز مسکن و غذا و جنسی ادم تامین نشه چطور باید به مسائل بالاتر فکر کنه؟
ما کشور فقیری هستیم؟ ما روی دریای نفت و گاز خوابیدیم. آن قدر معدن و منابع داریم .
پس چرا هر روز داریم بدبخت تر میشیم.چرا حقوق های خوب کارهای دولتی مال یه آدم های خاصه؟ماها آدم نیستیم؟مادر و پدر من آرزو ندارن؟ چرا باید غصه بخورن؟چرا پدر من باید شرمنده باشه و جلوی چشمم آب بشه؟
اون آدم هایی که حرف مفت میزنن جوونا انتظارتشون رفته بالا و کار پشت میزنشینی میخوان چرا نباید بخوان؟
خودشون عرضه دارن دوتا سیب زمینی تو بازار بفروشن؟ هر کی آدم و آشنای دوروبر خودشونه کردن تو سیستم و جاهای دولتی و بقیه مردم رسما باید برن بمیرن.
این کجاش مدیریته؟ این کجاش اقتصاد اسلامیه؟مردم رو از دین و نماز و روزه زده کردند . مسجد کسی نمیره .روزه دیگه کی می گیره؟
نمیدونم از چی دیگه بگم .
از کجا باید بنویسم .
فقط اینو می دونم این طوری مینویسم ، یه کم دلم آروم بشه.یک کم شب ها آروم تر اشک بریزم که چرا نباید منم زن داشته باشه و از بودن کنارش سکینه و آرامش بگیرم.لعنت خدا و رسول اکرم به افرادی که این بساط رو برای مردم درست کردن.چه داخلی چه خارجی.لعنت به مردم و جماعتی که میبینن جوونا دارن آب میشن و پرپر میشن و بی تفاوتن.آۀب ارومیه خشک شد.زاینده رود نابودشد. آب و هوای ما مسموم و سرطان زا.غبار مرگ کشور رو گرفته.چه امیدی باید داشت؟ اگر من درست نمیگم شما یک دلیل بیارید.به چی باید امید داشت؟
تو کشوری که آدم حساب نمیشی و نخبه ها مهاجرت نه! فرار میکنن واقعا باید امید داشت؟
حسین شاه کرمی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم
گروه تلگرامی صدای معلم

ارسال مطلب برای صدای معلم