انتشار دستورالعمل "جذب دانشجو معلمان و شرایط و ضوابط استخدامی از نظر پزشکی و سلامت جسمی، روحی و روانی" توسط خبرگزاری فارس، در فضای مجازی و رسانهها ، موجی منفی علیه آموزش و پرورش ایجاد کرد. پرسشهایی مطرح شد. چرا افراد دارای برخی ناتوانیهای جسمی در آموزش و پرورش استخدام نمیشوند؟ چرا افراد دارای "لهجه غلیظ " از استخدام در این وزارتخانه منع شدهاند؟
انتقادها تا جایی بالا گرفت که شهیندخت مولاوردی، دستیار رییسجمهور ایران در امور شهروندی، این ضوابط را "تبعیض آمیز" دانست و وعده پیگیری و اعلام نتیجه را داد.
اگر معلمی را یک شغل تخصصی بدانیم باید این را هم قبول کنیم که مثل مشاغل تخصصی دیگر، برای معلم شدن، شرایط و ضوابطی متناسب با ویژگیهای این حرفه لازم است. بدیهی است که همه آدمها در همه جای دنیا با شرایط جسمانی و روحی و روانی و تحصیلات و علایق متفاوت، نمیتوانند معلم شوند. "شرایط احراز شغل" در همه مشاغل وجود دارد. حتی اعمال شرایطی مانند داشتن "مدرک تحصیلی لیسانس"، "شرط سنی" و "گذراندن دوره خاص تربیت معلم"، عده زیادی را از معلم شدن باز میدارد، با اینحال معمولا کسی اِعمال این شرایط را تبعیض آمیز نمیداند.
کاربری در تلگرام به طعنه نوشت که اگر شخصی مشابه "اِستیوِن هاوکینگ" دانشمند کیهانشناس بریتانیایی و مدیر تحقیقات مرکز کیهانشناسی نظری در دانشگاه کمبریج که دچار فلج کامل ماهیچهای است و حتی توانایی سخن گفتن را نیز ندارد، برای استخدام به آموزش و پرورش ایران مراجعه کند او را با این بخشنامه رد میکنند. در پاسخ باید گفت معلوم است که "هاوکینگ" انسان بسیار ارزشمندی است و ناتوانی جسمی او چیزی از ارزشهای علمی و انسانی او کم نمیکند، اما هاوکینگ مناسب معلمی در مدرسه نیست.
برای استخدام پلیس، خلبان، مهماندار، آتش نشان، بین نیازهای شغل و ویژگیهای شاغل باید تناسب وجود داشته باشد. در همه جای دنیا از مشاغل ساده تا مشاغل پیچیده این اصل رعایت میشود.
جایی با بخشنامه و جای دیگر بدون بخشنامه و روشهای ظریفتر و پوشیدهتر . رئیس اداره برنامه ریزی سنجش صلاحیتهای حرفهای منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش میگوید : "چرا اهالی رسانه به داشتن دندان خراب یک خلبان که مانع استخدام وی میشود حساسیت نشان نمیدهند،اما برای شرایط و ضوابطی که قرار است در افرادی که تربیت نسلهای آتی این کشور را برعهده بگیرد، واکنش نشان میدهند؟"
فرض کنیم مدیر یک فرودگاه برای جابه جایی بار مسافران (چمدانهای ۲۵ کیلویی ) میخواهد چند نفر را استخدام کند. در این استخدام به کدام ویژگیهای جسمی داوطلب توجه میکند؟ قطعا چهره فرد مهم نیست اما وزن او و عضلات بازوی او از اهمیت زیادی برخوردار است. برعکس اگر یک شبکه تلویزیونی، یک مجری یا گوینده خبر را استخدام کند ترکیب چهره و تناسب اندام او مهمتر از زور بازوی او است. آیا در انتخاب یک بازیگر تاتر یا سینما به ویژگیهای فیزیکی آنها توجه نمیشود ؟ معلمی هم از آن مشاغلی است که ظاهر فرد اهمیت دارد. آن را همه کسانی که دانش آموز بودهاند یا فرزند دانش آموز دارند میدانند.
خصوصیات فیزیکی معلم مانند یک مجری تلویزیون و گوینده خبر و هنرپیشه تئاتر و سینما در معرض قضاوت است، نه از سوی مدیران، بلکه از سوی کودکانی که احساس و عواطف آنها از منطق و استدلالشان قویتر است. البته در این خصوص نباید مبالغه کرد و مثلا برای قد و رنگ پوست و برخی معلولیتهای غیر مرتبط با وظایف سختگیری کرد. اما ناتواناییهایی مانند کمشنوایی ، کمبینایی ، نداشتن دندان کافی برای بیان صحیح آواها، اعتیاد، صرع، آلزایمر ، فقدان انگشتان هردو دست، بیماریهای عفونی، بیاختیاری مدفوع و ادرار و بسیاری از موارد دیگر که در فهرست آمده است، شخص را در انجام وظایف معلمی ناتوان میکند. کودکان مخصوصا در دوره پیش دبستانی و دبستان به ظاهر معلم و برخوردهای او اهمیت میدهند و باید به این جنبه احساسی دانش آموزان حتی الامکان اهمیت داد.
همه ما از دوره دبستان و پیش دبستان خاطراتی در ذهن داریم که ربطی به علم و دانش و نصیحتهای معلم ندارد و خاطرات ما اغلب دارای بار عاطفی و احساسی مثبت و منفی است. وقتی می گوییم یک داوطلب که دارای معلولیتهای معینی است نباید معلم شود، نفی حقوق معلولان نیست. اتفاقا در آموزش و پرورش طرح ادغام کودکان دارای ناتوانی جسمی و ذهنی در مدارس عادی مطرح است و باید از این طرح دفاع کرد. افراد دارای ناتواناییهای جسمی قبلا در آموزش و پرورش به کار گرفته شدهاند و بعد از این هم استخدام میشوند. یک فرد نابینا میتواند برای یک شغل فنی در آموزش و پرورش استخدام شود. اما یک فرد بینا که دچار کوررنگی است و یا فردی که دچار اختلال گفتاری است نمیتواند و نباید معلم کلاس دوره ابتدایی شود.
در فهرست منتشر شدهی بیماریها و عوارض پزشکی، عناوین بیماریها کاملا تخصصی است و دفاع یا رد تک تک آنها بر اساس تاثیر گذاری بر وظایف معلمی، نیاز به اطلاعات پزشکی دارد. اما به طور کلی میتوان گفت که هر معلولیتی که روی انجام وظایف معلمی درکلاس درس تاثیر منفی و بازدارنده داشته باشد باید مانع استخدام داوطلب به عنوان معلم شود. تشخیص این امر را به عهده کارشناسان آموزشی و روانشناسان کودک بگذاریم و به آنها اعتماد کنیم . البته در آموزش و پرورش مشاغل اداری هم داریم که مشمول این محدودیتها نیستند.
نکته دیگری که در این فهرست احتمالا مورد توجه بوده است بیماریهایی است که نیاز به درمان طولانی و هزینه زیاد درمانی دارند. اگر معلمی در طول سال تحصیلی، مراجعات مکرر پزشکی و بستری داشته باشد، آموزش دانش آموزان مختل میشود و اگر آموزش و پرورش چنین معلمی را از گردونه آموزشی خارج کند، هزینه زیادی به آموزش و پرورش تحمیل میشود. آموزش و پرورش با خودداری از استخدام داوطلبان دارای بیماریهای سخت و پر هزینه احتمالا از همان اول جلوی ضررهای احتمالی را میگیرد. البته وزارت بهداشت و درمان موظف است با گسترش و تقویت بیمههای عمومی همه بیماران را پوشش دهد. ضمنا مراجعه به کمیسیون پزشکی، و دریافت تأییدیه پزشکی مطابق ماده ٩٠ قانون تأمین اجتماعی برای همه کارکنان دولت در بدو استخدام ضروری و پیش نیاز استخدام در همه دستگاههای دولتی و حتی مراکز غیردولتی است.
نکته مهمی که در دستورالعمل وزارت آموزش و پرورش وجود دارد ممانعت از استخدام بیماران اعصاب و روان و توجه به سلامت روانی ورودیهای جدید آموزش و پرورش است. مشکلاتی مانند آزار جنسی دانش آموزان توسط تعداد کمی از معلمان و یا تنبیه بدنی دانش آموزان و رفتارهای هیستریک معدودی از معلمان در ارتباط با دانش آموزان نتیجه بیتوجهی به تستهای روانیِ ورودیهای آموزش و پرورش بوده است. اجرای این دستورالعمل میتواند آغازی بر استخدام معلم با معیارهای حرفهای باشد. معیارهایی مانند سواد، آشنایی با اصول تعلیم و تربیت و علاقه به شغل معلمی و سلامت روانی و غیره. کسانی که مغایرت این دستورالعمل با حقوق افراد دارای ناتوانیهای جسمی را برجسته میکنند، صورت مساله را دقیق ترسیم نمیکنند.این دستورالعمل علیه افراد دارای ناتوانی جسمی نیست، بلکه بر اساس ویژگیهای حرفهای افرادی که باید شغل معلمی را انتخاب کنند نوشته شده است. اگر بگوییم شخصی برای انجام کار معینی مناسب نیست دلیل بر ضدیت و خصومت با او نیست.
نکتهای که در رسانهها خیلی روی آن تاکید شد مساله "داشتن لهجه غلیظ " به عنوان مانعی بر سر راه استخدام بود. اما ظاهرا همه در حد تیتر رسانهای به آن توجه کردند. ربط دادن "لهجه غلیظ" به مسایل قومی در ایران کاملا بیربط بود. یک موضوع تخصصی را نباید در کادر سیاسی قرار داد . در متنی که خبرگزاری فارس منتشر کرده است میخوانیم : "اختلالات تکلم و لکنت زبان در صورتی که علت روانی یا نورولوژیک داشته باشد (عدم استخدام برای حرفه معلمی ولی در امور اداری بلامانع است) و لهجه غلیظ و غیر قابل تغییری که مانع تلفظ برخی حروف فارسی مثل چ، گ، ژ، ق و ... میشود، برای دوره ابتدایی و دروس ادبیات فارسی ممنوع و در دوره راهنمایی و دبیرستان صرفا دروس اختصاصی مثل ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست و ... و یا در امور اداری و دفتری بلامانع است" در دستورالعمل گفته نشده که افراد دارای "لهجه غلیظ" استخدام نشوند. در دوره دبستان ، یادگیری خواندن و نوشتن کلمات بر اساس "آوا شناسی" است. کودک آواها را میشنود و معادل نوشتاری آنها را مینویسد. به همین دلیل بیان آواها از دهان معلم با اهمیت است.
منتقدانِ دستورالعمل پزشکی و سلامت جسمی معلمان، در مورد تشخیص مصادیق تبعیض در استخدام معلمان دچار اشتباه شدهاند. تبعیض در جاهای دیگری است که در این نوشته مجال پرداختن به آنها نیست. بدیهی است که همه آدمها صلاحیت معلم شدن را ندارند. افرادی ممکن است در مشاغل دیگر بدرخشند اما برای شغل معلمی مناسب نباشند.
بخشی از صلاحیت داوطلبان معلمی قطعا به سلامتی و تواناییهای فیزیکی آنها برمیگردد. شغل معلمی هم مثل همه مشاغل پارامترهای تخصصی خودش را دارد. حتی باید تلاش کنیم که صلاحیت تخصصی معلمان در طول سالهای خدمت هم مورد سنجش قرار گیرد. همه اذعان دارند که کلید اصلاح وضعیت آموزش و پرورش، اصلاحات در نیروی انسانی این وزارتخانه در جهت افزایش کارآمدی است.
منتقدان باید در طی این مسیر درست به آموزش و پرورش کمک کنند. انتقادها اگر جهت درستی نداشته باشند باعث میشوند مسئولان، مرعوب و فلج شده و به ادامه وضع موجود رضایت دهند.
- استیون هاوکینگ هفتاد ساله شد
- محدودیتهای زنان از شیوهنامه آموزش و پرورش 'حذف شده است'
- ممنوعیت استخدام معلمان 'نابارور' یا دارای 'لهجه غلیظ' در ایران
نظرات بینندگان
رتبه بندی شاید سال بعد خرید زمان
ربط استدام فرزندان فرهنگیان به موضوع مطرح شده اینیت که مسولان آگاه شوند که این حق را مانند سایر وزارت خانه ها برای فرزندان فرهنگیتن حفظ نمایند . وبا این طرح فرهنگیان را هرچند تا بحال نا امید کرده اند منبعد نیز نا امید تر نکنند . ضمنا این طرح که آرائه شده خود نطام ومسولین نظام در مرحله اول زیر سوال قرار میگیرند که نتوانسته اند در حوزه بهداشت وسلامت به مردم برسند .همچنین امروزه در اثر پیشرفت تکنولوژی و علم طب اغلب مواردی که آقایان بعنوان طرح جذب معبم اشاره کرده اند قابل درمان ورفع مشکل هستند . ولی اگر حوزه بهداشت وسلامت در خدمت مردم آحاد جامعه باشد نه همچو امروز که تمامی امکاناتپ خوب وقابل قبول در خدمت طبقات مرفه است
جناب اگر وضع معلم خوب نشود از نظر معیشت همین باربی ها هم سرانجام بعد از مدتی وا می روند وبی انگیزه.آپ تعدادی برده می خواهد که به بازار برده فروشان مراجعه ودندان های آنها و فیزیک آنها را وارسی کند و سرانجام از بازار برده فروشان بهترین برده ها را خریداری کند وبه مزرعه بیاورد ولی غافل از این است که در این مزرعه آفت وجود دارد بردگان هم دچار بیماری مرسی خواهند شد کیک به یک دچار بیماری های وحشتناک روانی اعصاب جسمی می شوند
بعد فکر میکنه آپ بخشی از پولهایی که از معلم به عنوان بیمه می گیرد کمتر استفاده می شوند برای همکاران سالم واز این طریق صرفه جویی کند.آیا در تمام دنیا این قوانین وجود دارد .صدای چکمه فاشیسم تبعیض وبی عدالتی می آید .
ولی ای کاش این معیارها و علاوه بر آن ها تست های هوش، خلاقیت، انتقاد پذیری،توان مدیریتی، آزمون شخصیت شناسی و احتمالا اختلال شخصیت، دروغ سنجی و عدم صداقت و ایضا سلامت جسمانی هم قبل از انتخاب مدیران ارشد صورت می گرفت، که در این صورت به احتمال زیاد، 90 درصد مشکلات مملکت ما امروزه محلی از اعراب نداشت!
بعد از گذشت چندین سال...
به اشخاصی کج و کوله،واجد انواع بیماریها، دندان های پوسیده، عصبی و... تبدیل خواهند شد..! (با این بیمه تکمیلی-حلبی آموزش و پرورش )
من همه خاطرات دانش اموزیم از دبیر تارخمان هست که از هردو چشما نابینا بود ولی باسواد وشریف وحس همکاری را بین بچه اموزش میداد وبچه ها به نوبت درس را برایش میخواندند البته در منزلش البته که میتواتست از زن وفرزندش کمک بگیرد یا برای ایاب ذهابش بیایند.و معاونی که از دو پا لنگش شدید داشت بگذریم ولی واقع من نفهمیدم
این آقایون و ایضا آقا زاده هاشون، ژن خوب دارن که ما و امثال ما نداریم..!؟
ثروت قارونی و بقیه امکانات هم ناشی از همین ژن خوبه..!؟
ژن خوب، خیلی خوبه... ژن خوب، خیلی خیلی خوبببببه...!
فقط و تنها فقط گزینش معلمان را جدی بگیریم و مابقی مسائل را شوخی ..!؟
یک چرای بزرگ؟؟؟
چرا آنگاه که موقع تعیین حقوق و دستمزد معلم که می شود، به قول شما کشورهای توسعه یافته را الگو قرار نمیدهیم؟!
شما مطمئن باشید که با این دستمزد بخور و نمیر که به آموزگاران مرحمت می نمایند! هیچ آدم نخبه، سالم و خوش تیپی از روی علاقه به این حرفه ورود نمی کند!
چگونه است که آموزش وپرورش سال هاست قصد دارد: فرهنگ برابری در ویژگیهای انسانی حتی با وجود نا مساوی بودن تواناییهای جسمی را با "آموزش فراگیر را" آن هم در خردسالی در کودکان ما نهادینه کند ولی در جذب بزرگسالان برعکس شعارها وآموزه هایش عمل میکند؟!
اگر فرزندان ما در خردسالی برابری را می آموزند ،پس باید در بزرگسالی هم با این افراد حتی با وجود بعضی نواقص وناتواناییها در آنها ،برابر باشند،
انگار این آموزه ها در مدارس برای وزارت آموزش وپرورشدر عمل حکم "فرش ملا"را پیدا کرده!!!!؟؟؟
تعجب میکنم از این نوشته شما
بعضی مربیان و بازیکنان ورزشی ما با داشتن لهجه و حتی لکنت زبان از نظر حرفه ای در دنیا سرآمد هستند چه رسد به اسیران،
چرا از یک بخشنامه غیرانسانی دفاع میکنید؟
مربی و بازیکن ورزشی زبان ابزار کارش نیست اما معلم دوره ابتدایی که آواها را درس می دهد باید بتواند کلمات را فارغ از لهجه درست ادا کند.
من از بخشنامه دفاع مشروط کرده ام . نظر من تناسب بین توانایی های شاغل و شغل است از همه نظر چه جسنی چه روانی و چه معرفتی .
تعجب میکنم از این نوشته شما
بعضی مربیان و بازیکنان ورزشی ما با داشتن لهجه و حتی لکنت زبان از نظر حرفه ای در دنیا سرآمد هستند چه رسد به اسیران،
چرا از یک بخشنامه غیرانسانی دفاع میکنید؟
اندکی فکر
بنده خودم هم اصلاح طلب هستم