صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مقاله وارده

مانيفست مرغى! ( نگاهی بر محتوای ترانه ی محبوب " مرغ سحر )

در همه ى كنسرت هاى داخل و خارج، شجريان هم آخرش اين تصنيف را به خواهش مردم مى خواند و مردم هم اشك ريزان همراهي اش مى كنند/ تا حالا از خودتان پرسيده ايد كه چرا اين قدر اين تصنيف و خصوصاً متن ترانه به دل مى نشيند/ اين ترانه ، "خودِ خودمان" را فرياد مى زند/ بيشتر عناصرِ تفكر ايرانى در كلماتِ متن ترانه آمده است/ حوصله هيچى را نداريم ! حوصله ى ناله را هم نداريم ، زود طاقت مان سر مى رود. بيشترمان كتاب نمى خوانيم چون طولانى است ؛ متن هاى كمى بلندتر را اصلاً نمى خوانيم . عشق مان كلمات قصار است كه  آن هم اكثراً شعار است/ اين ترانه مى تواند " مانيفست مرغى " ما ملت قلمداد شود....

مانيفست مرغى و نگاهی بر محتوای ترانه ی محبوب مرغ سحر

ترانه " مرغ سحر" ترانه دلِ هر ايرانى است . تقريباً همه خواننده هاى مشهور از سنتى و پاپ و راك و رپ ، از قمر الملوك وزيرى گرفته تا فرهاد و مهراد آن را خوانده اند. حتى یکی از خوانندگان لس آنجلسی هم اين اواخر در قصر زيبايى چمباتمه زده و مرغ دلش ناله سر داده است!

در همه ى كنسرت هاى داخل و خارج، شجريان هم آخرش اين تصنيف را به خواهش مردم مى خواند و مردم هم اشك ريزان همراهي اش مى كنند!
تا حالا از خودتان پرسيده ايد كه چرا اين قدر اين تصنيف و خصوصاً متن ترانه به دل مى نشيند؟
چون كه اين ترانه ، "خودِ خودمان" را فرياد مى زند! ما هم انگار كودك گمشده يا خودِ وجودمان را ديده ايم دلمان به طپش مى آيد و اشك مى ريزيم و اين " خود" را بغل مى گيريم!
بيشتر عناصرِ تفكر ايرانى در كلماتِ متن ترانه آمده است. " ناله" ، " داغ" ، " آه" ، " قفس" ، " آزادى" ، "  ظالم و ظلم و جور" ، " خدا" ، " فلك" ، " دلِ تنگ" ، " عاشق" ، " عمر" ، و " هجران" تعدادى از اين كلمات كليدى هستند كه روزانه يا به كار مى بريم و يا به آن فكر مى كنيم.
جداى از كلمات، مهمترين عناصر فرهنگى ايرانى هم در گوشه گوشه ى اين ترانه جا گرفته است كه مى توان به چند تاى آنها مختصراً اشاره كرد.

* غم زدگى ( ناله سر كن، داغ مرا تازه تر كن، ابر چشمم ژاله بار است، دلم تنگ و تار است و...)

* هنوز به كلمه ى سوّم متن نرسيده ايم كه " ناله" آغاز مى شود ؛ به عبارتى اولين فعلِ متنِ ترانه " ناله سركن" است! حقيقتش اينست كه ما ملتِ " ناراحتى" هستيم! فقيرمان ناله مى كند، ثروتمندمان ناله مى كند، داخل نشين ها ناله مى كنند ، خارج نشين ها ناله مى كنند، حتى سگ و گربه هايمان بيشتر از سگ و گربه هاى ملت هاى ديگر زوزه مى كشند! اين همان فرهنگى است كه وقتى ناپرهيزى مى كنيم و زياد مى خنديم ، به خودمان مى گوييم كه حتماً غمى در راه است!

فرهنگِ زهر كردنِ شادى به خود!

* مهرطلبى و توقع محبت زياد از ديگران ( جانب عاشق نگه اى تازه گل از اين بيشتركن بيشتركن بيشتر كن!)
* از صد نفرمان بپرسند ، نود ونه نفرمان معتقديم كه " دستمان نمك ندارد" و هر چه خوبى كرده ايم ، يك درصد هم جوابش را نگرفته ايم . عمر اكثر ما در اين تفكر كه چه وقت بالاخره قدر مرا مى دانند تمام مى شود!
* انتظار معجزه ( برشكن و زير و زبر كن! ، وز نفسى ... پرشرركن، شام تاريك ما را سحر كن)
ما به جاى اينكه خود آستينِ همت را بالا بزنيم و سرنوشت مان را به ميل خودمان تغيير دهيم به هر  معجون و ورد و جادو  و منجى و كس و ناكس از آجيل مشكل گشا گرفته تا امامزاده اى در سر كوه چنگ مى اندازيم كه بختمان باز شود!

روشنفكرنماهايمان هم منتظر حمله هوايى مى مانند!

* حزبِ باد! ( اى خدا ، اى فلك ، اى طبيعت!)
همين مصرع كافيست تا بدانيم كه خودمان هم نمى دانيم به چه اعتقاد داريم ! خدا؟ طبيعت؟ فلك؟ !
* هم دكتر مى رويم ، هم دخيل مى بنديم ! گردن بند " فروهر" در گردن ، شوله ى امام حسين بهم مى زنيم!؛ يك سفر به مكه و سفر بعدى به پاتايا مى رويم ! ؛ دكتراى هوافضا داريم ، از جن مى ترسيم! ؛
* نوروز و كريسمس و هالوين و والنتاين و نيمه ى شعبان را با دل و جان جشن مى گيريم ! بعد از  زدن دو تا "شات " دهنمان را آب مى كشيم و مسواك مى زنيم و تا افطار هيچى نمى خوريم! شعرايمان هم مى سرايند: " مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکیست"!
بى حوصلگى( شرح هجران مختصر مختصر كن!)
* حوصله هيچى را نداريم ! حوصله ى ناله را هم نداريم ، زود طاقت مان سر مى رود. بيشترمان كتاب نمى خوانيم چون طولانى است ؛ متن هاى كمى بلندتر را اصلاً نمى خوانيم . عشق مان كلمات قصار است كه  آن هم اكثراً شعار است!  توى مهمانى ها دو ساعت كه مى رقصيم حوصله مان سر مى رود باز رو مى كنيم به دوستِ خوش صدايمان كه برايمان همين " مرغ سحر"  را بخواند !
* اگر  به يك روانشناسِ اجتماعى اين ترانه را بدهيد ته روده ى ما را هم از خلال كلماتش مى بيند!
اين ترانه مى تواند " مانيفست مرغى " ما ملت قلمداد شود!
* تنها در يك جاى اين ترانه مرحوم " بهار" كلمه اى آورده كه به هيچ وجه در قاموس فرهنگ ما جا ندارد؛ آنجا كه مى گويد: " نغمه آزادى " نوعِ بشر" سرا" .
* اين جهان نگرى و بشر دوستى در قالب فرامليتى اصلاً در حد و قواره ى ملت ما نيست ! حتماً مرحوم بهار ، آينده نگرى كرده است .

روحش شاد!

کانال فردای بهتر ( مصطفی تاج زاده )

یکشنبه, 13 فروردين 1396 11:56 خوانده شده: 2700 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور