مسايل و مشكلات آموزش و پرورش ايران به خصوص مشكلات منزلتي و معيشتي فرهنگيان براي هر ايراني امري آشنا بوده و هست؛ به طوري كه وقتي صحبت از اعتراض هاي مدني صنفي مي شود؛ اعتراض هاي معلمان چه از نظر كيفي و چه از لحاظ كمي همواره در صدر اخبار قرار مي گيرد.
آنچه كه در اين ميان مهم است توجه به اين واقعيت است كه تاكنون اقدامات موثر پايدار و اساسي در ارتباط با حل مشكلات آموزش و پرورش و ارتقاي منزلت معلمان برداشته نشده است و در شرايط كنوني، فرهنگيان شاغل ايران در شرايط نارضايتي نسبت به انجام وظايف شغلي خود اقدام مي كنند و بازنشستگان مظلوم نيز با حداقل هاي درآمدي، امرار معاش مي نمايند و اين مساله متاسفانه از ديد مسئولان و برنامه ريزان جامعه به خصوص نمايندگان مجلس مخفي مانده است كه بي توجهي به مسايل آموزش و پرورش، به طور حتم پيامدهاي منفي و نامناسبي را براي جامعه در پي داشته و خواهد داشت.
شايد بتوان با اطمينان گفت كه يكي از مهمترين راه كارهاي موثر در برخورد صحيح و موثر با مشكلات آموزش و پرورش، استقبال معلمان از تشكل ها و نيز تقويت آن ها با هر نوع رويكرد سياسي مي باشد.
در ارتباط با اهميت تشكل ها، چند ماه پيش مقاله اي از نگارنده در ارتباط با مساله فوق به بهانه برگزاري مجمع عمومي كانون صنفي مستقل فرهنگيان آذربايجان شرقي در يازدهم خرداد ماه 1395 در صداي معلم (اينجا) منتشر شد كه اين امر مهم از زواياي مختلف در آن نوشتار مورد بررسي قرار گرفته شده بود.
در مقاله مورد نظر و منشر شده اشاره شده بود كه در نظام های مردم سالار، تشکل ها به عنوان نهادهای واسط میان دولت و ملت ایفای نقش می کنند. تشکل های مردم نهاد، بهترین واسط برای انتقال امور از دولت به ملت و کاهش تصدی گری دولت هستند؛ به طوري كه در صورت توجه به آن مي توان ظرفيت كارآمدي نهادهاي اجتماعي را افزايش داد. در بين تشكل هاي اجتماعي، تشكل هاي مدني با رويكردهاي صنفي و حتي سياسي - اجتماعي، جايگاه خاصي داشته و در فرآيند توسعه يك جامعه به دليل تاكيد بر توانايي هاي دروني و بيروني حرفه هاي مختلف و نيز تلاش در بالندگي آنها مي توانند نقش بي بديل در معادلات اجتماعي و اقتصادي جامعه داشته باشند.
توجه به شواهد موجود نشان مي دهد كه وضعيت تشكل هاي مدني در آموزش و پرورش و نيز استقبال فرهنگيان از آن ها، بسيار ضعيف مي باشد و همين امر باعث مي گردد كه نيروهاي موجود در آموزش و پرورش به صورت گسلي فعاليت نموده و اثربخشي آن ها بسيار كمرنگ تر شده و در بسياري از موارد تبديل به ابزار و نردبان ترقي ديگران و گروه هاي مختلف شوند.
در ارتباط با تبيين اهميت حضور جدي فرهنگيان در تشكل هاي مختلف و تقويت آن ها، مي توان به موارد زير اشاره كرد كه هر كدام از آن ها مي تواند از زواياي مختلف مورد بررسي قرار گيرند:
1. فعاليت هاي تيمي با توجه به حضور افراد در قالب باور و اهداف مشترك و نيز انرژي تراكمي حاصل از آن مي تواند در راستاي رسيدن به اهداف مورد نظر موثر باشد؛ به طوري كه امروزه در ادبيات سازماني در جهت افزايش كارآمدي و بهره وري سازمان، بيش از هر چيزي بر فعال و كارا نمودن تيم ها در جهت حل مشكل، ترويج خلاقيت، ايجاد انگيزه در افراد و ارتقاي بهره وري تاكيد مي شود و اين امر در آموزش و پرورش با توجه به وجود نيروي انساني گسترده و تحصيل كرده به منظور حل مشكلات و موثر نمودن فرايندها از طريق تمركز بر اهداف بسيار مهم مي باشد.
2. رجوع به شواهد عيني و تجربي مشخص مي سازد كه مشاركت اجتماعي و مدني فرهنگيان هر چند در مقايسه با گروه هاي ديگر در عرصه هاي مختلف مانند انتخابات رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي، انتخابات شوراي شهر و روستا و نيز مناسبت هاي مختلف بسيار پررنگ مي باشد؛ اما متاسفانه فرهنگيان بعد از اين برنامه ها مورد فراموشي قرار مي گيرند و بهره اصلي اين روندها متوجه گروه هاي ديگر مي شود كه حضور گسترده فرهنگيان در قالب تشكل ها و احزاب مختلف در تغيير اين وضعيت مي تواند موثر باشد.
3. مساله مهم در عالم سياست، امر رايزني با اصحاب و كانون هاي قدرت در جهت كسب امتياز و يا اثرگذاري بر تصميم گيري هاي آن ها مي باشد. واقعيت اين است كه اثرگذاري بر منابع قدرت به صورت فردي و يا در قالب گروه هاي بي هويت امكان پذير نبوده و يا بسيار كم اثر مي باشد.
بنابراين مي توان به راحتي اذعان نمود كه حضور تشكل هاي قوي در آموزش و پرورش به راحتي مي تواند در تغيير بسياري از معادلات به نفع آموزش و پرورش موثر باشد.
4. با توجه به شرايط موجود در سپهر سياسي جامعه ايران، هر چند كه واقعيت وجودي احزاب به صورت مطلوب به مرحله عينيت نرسيده است؛ اما نبايد فراموش كرد كه عمده بازيگران عرصه سياسي جامعه در قالب احزاب و تشكل هاي مختلف دور هم جمع شده اند كه حضور فرهنگيان در اين احزاب و تشكل ها و نيز تقويت كميته هاي فرهنگيان آن ها مي تواند در راستاي اثرگذاري بر رفتارهاي نخبگان سياسي و اهداف آموزش و پرورش مفيد و اثرگذار باشد.
5. يكي از موارد بسيار مهم در زمينه حضور در فعاليت هاي مدني، توجه به امر هزينه – فايده مي باشد كه حضور فرهنگيان در عرصه هاي مختلف به صورت تيمي و تشكيلاتي مي تواند از بار هزينه بر بودن فعاليت ها كاسته تا فرهنگيان با رغبت بيشتري در اين عرصه ها حضور داشته باشند.
6. نكته مهم ديگر در اين ارتباط توجه به ضرورت توسعه سياسي در جامعه در ارتباط با افزایش ظرفیت نظام سياسي در پاسخگویی به نیازها و خواسته های مردم، تنوع ساختاری، تخصصی شدن ساختارها و همچنین افزایش مشارکت سیاسی و همچنين توزیع اقتدارسیاسی درکلیه بخش ها و حوزه های جامعه مي باشد كه حضور فرهنگيان با توجه به حضور كمي و كيفي آن ها در حوزه هاي مختلف مي تواند در توسعه سياسي جامعه موثر باشد.
بنابراين توجه به اين مساله بسيار مهم مي باشد كه وقت آن رسيده تا فرهنگيان حضور خود را در عرصه هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي در شاكله احزاب و تشكل هاي مدني پررنگ تر ساخته تا آثار اين مشاركت چه در حوزه هاي اجتماعي و چه در بعد آموزش و پرورش به منصه ظهور برسد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان