آنتونیو گرامشی :
« از انسان های بی تفاوت متنفرم: زیرا ناله ی ابدی آنان از سر معصومیت عذابم می دهد. از هر یک از آنان می خواهم توضیح دهد که چطور نقشی را که زندگی به او محول کرد و هر روزه به عهده اش می گذارد را ایفا می کند، از هرآنچه که انجام داده و به خصوص هرآنچه انجام نداده است » .
امروز سوم مهر 1402 بر اساس ساعت موظف در هنرستان شهید باهنر واقع در منطقه 9 تهران در مدرسه حضور پیدا کردم .
معاون مدرسه گفت که بر اساس دستور اداره ، کلاس های دروس عمومی در هم ادغام شده است .
این به آن معناست که هم ساعت تدریس من بر اساس این فرمول تقریبا نصف شده و هم باید در کلاس هایی با تراکم حدودا 40 نفره حضور یابم .
البته پیش تر هم گفته بودم در چنین وضعیتی اگر انجام شود از حضور در کلاس امتناع خواهم کرد .
وضعیت در نظام اداری فشل و ناکارآمد ایران هم به گونه ای است که کسی در این زمینه ها اساسا برای خودش و کاری که با اراده ی خودش انجام داده است مسئولیتی متصور نیست و شیوه « فرافکنی مسئولیت ها و پاسکاری نقایص » در این سیستم نهادینه شده در حالی که همواره سعی می کنند خود را « بی تقصیر » هم جلوه دهند .
برای حل مساله به اداره آموزش و پرورش منطقه 9 مراجعه کردم .
از قبل به راحتی می دانستم و می توانستم حرف هایی که که خواهند زد را « پیش بینی » کنم .
معاون آموزش متوسطه این اداره که از قضا خانم است و خیلی ها هم تصور می کنند که با سپردن مدیریت به « زنان » تحول شگرفی در وضعیت ایجاد خواهد شد از امضای « تفاهم نامه ای » با اداره کل آموزش و پرورش تهران سخن گفت که بر اساس آن کلاس های دروس عمومی در هنرستان های فنی و حرفه ای و کار و دانش ادغام می شوند .
از او می پرسم نتایج و فواید این گونه تفاهم نامه ها برای بحث « کیفیت آموزشی » چیست ؟
به او می گویم شما به عنوان یک « مدیر میانی » که نباید بخشنامه های وزارتی را به بهانه هایی مانند « تفاهم نامه » و.. زیر پا بگذارید .
مبنای « قانونی » ادغام کلاس ها در هنرستان ها چیست ؟ به عنوان مثال ؛ تفاوت یک درس با درس دیگر در همان مدرسه چیست ؟
نتیجه این نوع نگاه منجر به طبقه بندی دروس به « مهم » و « غیر مهم » می شود .
اگر واقعا درسی کاربرد ندارد منطق حکم می کند که حذف شود و دیگران هم تکلیف خود را بدانند . البته آن زمان دیگر نمی توانند مسئولان پز بدهند که مانند سایر نقاط دنیا عمل می کنند و...
از سوی ، وقتی این « ادغام » که مبنای قانونی هم ندارد از سقف تعریف شده تراکم کلاسی تعیین شده توسط خود وزارت آموزش و پرورش فراتر می رود ؛ باز هم غیرقانونی است .
یک معلم با حداقل امکانات در یک کلاس 40 نفره چه کار خاصی می تواند انجام دهد جز آن که نقش مترسکی آن هم فقط برای « ترساندن » داشته باشد ؟
به کارشناس مسئول متوسطه ؛ مفاد و محتوای آیین نامه جدید اجرایی مدارس را متذکر می شوم هر چند می دانم بسیاری و شاید اکثریت قریب به اتفاق این « کارشناسان » این قانون را هم نخوانده اند و از نادانی و ترس دیگران سوء استفاده می کنند . اگر معلمی با اراده ی خودش و با آگاهی به چنین وضعیتی تن می دهد و به نقش مبصری تمکین می کند ؛ دیگر اعتراض و گلایه و ناله برای چیست ؟
وقتی معاون اداره آموزش و پرورش آیین نامه اجرایی مدارس را نخوانده است !
دوباره یادآوری می کنم :
« ماده ۱۴۳ از آیین نامه جدید اجرایی مدارس (مصوب ۱۴۰۰) مصوب چهل و یکمین (۴۱) جلسه کمیسیون معین شورای عالی آموزش و پرورش به تاریخ 10 / 5 / 1400 اذعان می دارد :
« حداکثر ۲ ساعت از ساعات موظف هفتگی معلمان به مطالعه، پژوهش، بازآموزی، به روزآوری دانش تخصصی و مهارت های حرفه ای، تبادل اطلاعات و تجارب با دیگران، تعامل با دانش آموزان و اولیای آنان و انجام سایر فعالیت های مرتبط با تعلیم و تربیت در مدرسه، اختصاص دارد. مدیر مدرسه می تواند با توجه به شرایط مدرسه، این فرصت را برای کارکنان مدرسه فراهم آورد » .
این مسئول دوباره همان حرف های تکراری را می زند که در « سیستم » چنین چیزی تعریف نشده و این در حالی است که آیین نامه ی اجرایی مدارس « قانون » است و هر کسی که قانون را مطالبه کند باید اجرا شود .
از همین جاست که می توان به کثرت شکایات معلمان به دیوان عدالت اداری پی برد و این این که مسئولان حتی حاضر نیستند به قانونی که « خودشان » تصویب کرده اند « تمکین » کنند .
این چه سیستمی است که فلان کارشناس و یا مسئول برای اطلاع در مورد وضعیت سامان دهی نیروی انسانی و یا وضعیت سازمان مدرسه باید تک تک به مدیران مدرسه تلفن کند و آمار اداره آموزش و پرورش با آمار مدیر مدرسه هم خوانی نداشته باشد و مدیر مدرسه هم با افتخار و غرور پاسخ دهد که معلم جذب کرده و کمبودی ندارد ....
معاون اداره در حالی که به کثرت اولیای دانش آموزان اشاره می کند به من می گوید که من با این ها چه کنم در حالی که می خواهد با فن « پوپولیسم » برای خودش وجهه کسب کند و خود را طرفدار « مردم » نشان دهد .
به او چنین پاسخ می دهم :
در این سه دهه ، شما در همین منطقه که در قلب پایتخت قرار دارد چند هنرستان فنی و کار و دانش اضافه کرده اید در حالی که آمار دانش آموزان رشد تصاعدی داشته است ؟
شما برای صرفه جویی در هزینه هایی که معلوم نیست سر ریز آن چگونه مصرف می شود و از سوی دیگر « بحران کمبود معلم » که آن هم نتیجه بی برنامگی ، حضور مدیران ضعیف و ناکارآمد است ؛ تنها راه حل تان شلوغ کردن کلاس ها و تضعیف اقتدار و جایگاه معلم بوده است .
زمانی که از اداره خارج می شدم به یاد مطلبی افتادم که قبلا و با عنوان « چه کسی در کلاس های 40 و 50 نفره مبصری می کند ؟ چه کسی کلاس های بی خاصیت آموزش مجازی را اداره می کند ؟ » ( این جا ) نوشته بودم .
« بسیار می خوانیم و می شنویم که معلمان و حتی معلمان کنش گر در حوزه « رسانه » از کلاس های متراکم و پر جمعیت گلایه دارند و این که چرا تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان با فرستادن آنان به کلاس های 40 یا 50 نفره عملا نقش آنان را در حد « یک مبصر کلاس » تنزل داده اند ؟
احتمالا این معلمان دستور العمل های صریح وزارت آموزش و پرورش را در مورد « تراکم مجاز کلاس ها » مطالعه نکرده اند که بدانند و آگاه باشند تشکیل کلاس ها در این مقیاس خلاف « قانون » است چرا که وزارت آموزش و پرورش خودش سقف آن را 35 نفر تعریف کرده است .
اما پرسش این است که چرا به فرض اطلاع از « قانون » باز هم این معلمان ترجیح می دهند حتی بر خلاف بخشنامه های وزارتی در این گونه کلاس ها حضور یابند ؟
در این جا پرسش هایی مطرح می شوند :
آیا با مدیر مدرسه و سایر ارکان آن رو دربایستی دارند ؟ و یا به قول خودشان « قصدشان » همکاری و معاضدت در جهت چرخیدن چرخ های مدرسه است ؟ وضعیت در نظام اداری فشل و ناکارآمد ایران هم به گونه ای است که کسی در این زمینه ها اساسا برای خودش و کاری که با اراده ی خودش انجام داده است مسئولیتی متصور نیست و شیوه « فرافکنی مسئولیت ها و پاسکاری نقایص » در این سیستم نهادینه شده در حالی که همواره سعی می کنند خود را « بی تقصیر » هم جلوه دهند .
و یا آن که منافعی مطرح است و تعارض منافع موجب استمرار این وضعیت می شود ؟
آیا این گروه از معلمان به این مساله فکر نمی کنند که پذیرش وظایف و کارکردهایی فراتر از « قانون » موجب ایجاد توقعات اضافی و حتی انتظارات غیر معقول توسط سایر ذی نفعان آموزش و پرورش و نیز جامعه از آنان می شود ؟ جامعه ای که در آن هنوز مسئولیت پذیری ( Accountability ) مفهومی گنگ و غیر شفاف است و عموما افراد سعی می کنند وظایف شهروندی را به یکدیگر پاسکاری کنند .
اگر معلمی با اراده ی خودش و با آگاهی به چنین وضعیتی تن می دهد و به نقش مبصری تمکین می کند ؛ دیگر اعتراض و گلایه و ناله برای چیست ؟
عکس زیر که بارها آن را در « صدای معلم » منتشر کرده ام مربوط به حداقل 15 سال است که از کلاسی در دبیرستان امام خمینی ( حکیم ) در ابتدای سال تحصیلی گرفته ام .
وقتی وارد کلاس شدم و این صندلی و خنده ی دانش آموزان را دیدم بلافاصله به دفتر مدیر مدرسه رفتم و خواهان تعویض آن شدم . پرسش این است که چرا به فرض اطلاع از « قانون » باز هم این معلمان ترجیح می دهند حتی بر خلاف بخشنامه های وزارتی در این گونه کلاس ها حضور یابند ؟
مدیر مدرسه طبق معمول بهانه آورد و گفت به محض آن که حساب مدرسه پر شود صندلی ها را تعویض خواهد کرد ....
حتی به آقای محمدی مدیر مدرسه پیشنهاد کردم که فعلا صندلی خودش را با صندلی معلم کلاس تعویض کند چرا که اساس و فسلفه ی وجودی ایشان و سایر مدیران در سطوح مختلف برای همین کلاس درس است .
ایشان وقتی جدیت و استدلال مرا شنید و این که تا زمان تعویض آن به کلاس نخواهم رفت مجبور شد که به این مطالبه ی حداقلی و البته قانونی تمکین کند .
و این در حالی است که پیش از من معلمان بسیاری فارغ از تصویر ذهنی ایجاد شده در دانش آموزان روی آن جلوس کرده بودند و سپس به افتخار « بازنشستگی » نائل آمده بودند بی آن که لحظه ای در مورد « جایگاه » خود در کلاس فکر کنند .
شاید اگر آن ها در روزمرگی استحاله نشده بودند و افق را می نگریستند و از کنار این گونه « مسائل ساده و پیش پا افتاده » به راحتی عبور نمی کردند ؛ امروز وضعیت متفاوتی داشتیم .
نظرات بینندگان
مگر نمی دانیم که تنها زنانی در پست های مدیریتی هستند که از گماشتگان همان مردانی هستند که اغلب پست ها را اشغال کرده اند آن هم با بی سوادی تمام و فقط به خاطر سودجویی و منافع خودشان؟
زنان آگاه و کاربلد یا خودشان نمی خواهند وارد این گروه های کثیف شوند یا اینکه اغلب راه داده نمی شوند.
همین هایی که به طرق مختلف مورد انتقادتان هستند چقدر موفق بوده اند حس زن ستیزی را در وجود اغلب مردان جامعه از جمله شما تقویت کنند همانند قرن ها پیش. مردهایی که نمی توانند از شیرینی مزایایی که قوانین و فرهنگ مردسالاری از قرون گذشته تا به حال برایشان مهیا کرده،بگذرند اعتراضشان به مسایل دیگر هم فاقد ارزش است.
درود
من در تحلیل مسائل و وقایع ؛ « نگاه جنسیتی » ندارم و بر اساس عملکرد افراد و مواضع آنان داوری می کنم .
بارها در جامعه و در کوچه و خیابان دیده ام که مردان و زنان ایرانی در ارتکاب تخلفات و قانون شکنی ، تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند .
البته برخی در حوزه آموزش عنوان می کنند که یکی از دلایل مهم پسرفت آموزش و در اولویت نبودن آن این است که در آموزش و پرورش ایران ، غلبه جنسیتی با زنان است . البته این ادعا ؛ قابل تامل و بحث است .
نگاه شما نسبت به گزاره من بیش از آن جنبه استدلالی داشته باشد حاکی از اتهام پراکنی بدون پشتوانه عقلانی است .
من حتی با سهمیه بندی جنسیتی هم مخالفم .
در انتخابات صندوق ذخیره فرهنگیان ؛ قانون کردند که حتما باید یک نفر « زن » منتخب معلمان باشد .
آیا عملکرد خانم لیلا نظرپور با دیگران که مرد بودند و با فرآیند انتخاب بالا آمده بودند ؛ تفاوتی داشت ؟
در انتخابات شورای عالی آموزش و پروش هم همین وضعیت تکرار شد .
واقعا عملکرد خانم مریم رنگ آمیزی طوسی در شورای عالی آموزش و پرورش که با رای مستقیم معلمان بالا آمده و به قول شما : « زنان آگاه و کاربلد یا خودشان نمی خواهند وارد این گروه های کثیف شوند یا اینکه اغلب راه داده نمی شوند... »
وضعیت بهتری نسبت به بقیه داشت ؟
و یا در روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش این خانم « زهرا علی اکبری » بود که صدای معلم را از نشست های رسانه ای حذف کرد .
از این گونه مصادیق و مثال ها فراوان می توان آورد و نگاشت .
آن بحث هایی که در ارتباط با زنان در فرهنگ های جوامع دیگر عنوان می کنند قابل تعمیم به جامعه ی پیچیده ایرانی نیستند و بنابراین باید با احتیاط با آن برخورد کرد .
پیش تر در این باب نوشته ام :
زنان ، آموزش و پرورش و مطالبه محوری
https://sedayemoallem.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA/item/4273-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%88%D8%B1%DB%8C
پژوهشی در باب مدیریت زنانه : زنان ، آموزش و پرورش و آزمونی که بدهکار است ؟!
https://sedayemoallem.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA/item/9119-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D8%A2%D8%B2%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%9F
پایدار باشید .
اگر چنین باورهایی دارید لطفاً در نوشتن جمله هایتان دقت کنید. بنده چون همچنان به خاطر هن بخش از نوشته تان عصبانی هستم فعلاً چیزی نمی گویم و در فرصتی دیگر پاسخ شما را خواهم داد.
زنها کلا عصبانی هستند
زنها کلا عصبانی هستند یعنی چه؟ معلم و ارائه قانون کلی فقط نشانه بیسوادی اوست.
اما دلایل عصبانیت همسرتان که لابد خواهر و مادرتان نیز عصبانی است چون کلا گفتید:
درآمد نامکفی شوهر، خودخواهی و مردسالاری مردان و عدم کمک به زنان در امور منزل گاه حتی خرید و بچه داری، شرایط نامساعد اقتصادی خانواده که از تورم فزاینده کشور تاثیر مستقیم پذیرفته است، نبود مواد غذایی لازم برای پخت و پز ، کم خونی ناشی از زایمان یا زایمان ها، عدم توجه به احساسات زنان و خاموش کردن آن با صدای بلند و پرخاش مردان که خوب می ترسانند، در صورت اشتغال تسلیم تا دینار آخر حقوق به همسر بدون هر نوع حق برداشت برای دلخواسته های زندگی یک زن، پوشش کهنه و ناخوشایند او در بین همکاران، دهه ها سفر نرفتن، دهه ها پارک و تئاتر و سینما نرفتن، رابطه جنسی سرد و یک طرفه و تحمیلی مردان و تحمیل خود به او و موارد بسیار دیگر......
از اجبارهای زمانه و جامعه و دیده نشدن و تحقیر و تضعیف شدن در تمامی عرصه ها. وای به روزی که حضرتعالی دست بزنی هم داشته باشید. و او باید سکوت کند و نجابت به خرج دهد و به تمامی ناملایمات خانواده ایرانی تسلیم شود. در خانواده پدری به یک شکل و در خانواده شوهری به شکلی دیگر. بسیاری از زنان برای رهایی از استبداد خانواده پدری با هزار و یک امید ازدواج می کنند اما از چاله درآمده به چاه می افتند.
اگر از نظر شما مرد ایرانی، زنان کلا عصبانی هستند برای آن است که انسان بودن او فراموش شده است.
شما با چنین تفکر متحجرانه ای اصلا دلیل مشکلات آموزش و پرورش نیستید!
تا کنون دراین کشور مدیر مرد یا زن قابل دفاعی نداشته ایم حتی درسطوح دیگر هم چنین بود امروز مشارکت خانم ها را درعرصه های مختلف شاعدیم ولی برونداد قابل دفاعی وجود ندارد ودرحال عقب گرد هستیم چه مرد وزن خوب عمل نکرده اند .
در انجام وظایف خانوادگی شاهدیم نسلی دزد و دروغگو و انتقاد ناپذیر تربیت شده پس عملکرد هردوجنس نا مطلوب است
معترفید که مدیر خوب نداریم اما باز فقط خانواده را مقصر می دانید.
نقش کلیدی و زیربنایی نظام آموزشی کجا رفته؟ تضعیف روز به روز آموزش و پرورش با دخالت و نفوذ مستقیم دین و ایدئولوژی و مذهب؟ که موجب نحیف و بی اثر شدن امور فرهنگی و فرهنگ نیز شده است.
نقش خنثی من و شمای معلم در کلاس درس که نه بر دانش آموز چیزی
می افزاید ، نه فرهنگ و نه آموزش و دانش!
متغیرهای موثر بسیارند و فقط زنان را
مقصر دانستن بی انصافی است. ندیدن این همه تلاش آنان برای ماندن و شدن خانواده، بی انصافی است. تمام زنان از یک قماش نیستند که همه را با چوب واحد متهم و مجازات کنیم، همچنین مردان......
چرا نمی گویید سیستمی قابل انتشار و دفاع در زمینه های گوناگون وجود ندارد؟
چرا نمی گویید از راه دور و ناخودآکاه کنترل می شوید؟
فقط دو مثال:
۱) کدام نمایندگان مجلس فقط یک بار توانستند نماینده شوند و کدام نمایندگان بیش از ۵ دوره در مجلس اند؟
۲) شما اخبار خودرو را تعقیب می کنید یا اخبار خودرو شما را؟ مسخ شدگی مردم در قبال فروش خودرو در اشکال گوناگون را؟ خودرو از ۱۰-۱۲ میلیون رسید به چندین میلیارد تومان، اما باز مردم متقاضی خرید هستند، راز سیاست خودرو در ایران چیست؟ یا خرید و فروش دلار و طلا؟
مردم چه زمانی خواهند فهمید که اگر توقف نکنند همچنان برده اند؟
طالبان جهان اقتصاد را انگشت به دهان کرد
موفقیتی که طالبان در حفظ ارزش پول ملی کسب کرده است
به دنبال برخی تصمیمات و اقدامات این گروه از جمله ممنوعیت استفاده از دلار و روپیه پاکستان در معاملات محلی، تشدید محدودیتها برای آوردن ارزهای خارجی بوده است.
ایران ۸۸ میلیونی چنین و چین ۱/۵ میلیاردی چنان؟
اگر وسعت و جمعیت چین در دستان ایران بود مملکت چگونه اداره می شد؟
ممنونم از پیگیری هاتون.
آقای سپهر نعیمی
سپاس .
دانش آموزان هم باید مطالبه گر باشند .
مستمع ، صاحب سخن را بر سر ذوق آورد .
پایدار باشید .
افرین بر شهامت و پیگیری شما
آقای قاسم پور
سپاس از لطف شما
و سپاس از مطالبه گری بی مثال شما که الگویی برای همه مدیران مدارس هستید .
مهم این است که باید الگویی از « مطالبه گری آگاهانه » و « کنش گری مستمر » به آموزش و پرورش و جامعه ارائه کرد .
نخستین گام هم این است که ابتدا خودت را در این فرآیند تعریف کنید .
مشکل این است که همه چیز در دروغ و نمایش خلاصه شده است .
پایدار باشید .
مهم تعریف و اشاعه فرهنگ مطالبه گری آگاهانه و کنش گری موثر است نه تبلیغ فرد .
پایدار باشید .
امید وارم این طرح ادغام حذف شود
ممنون از حمایتتون
دلیل دارد .
تا زمانی که رسانه ای نشود ؛ کسی توجه نمی کند .
رسانه ؛ ظرفیت های فراوانی دارد .
مشکلات و چالش ها باید از چهار دیواری کلاس و مدرسه و حرف های درگوشی فراتر رود تا گوشی برای شنیدن بیاید .
پایدار باشید .
لعن خداوند بر غاصب قانونی و غیرقانونی شغل
پاره شدن صورت دانشآموز خرم آبادی در پی کتک خوردن از معلم سنگدل
به گزارش سلام نو ، عبدالله بهاروند مدیر آموزشوپرورش ناحیه دو خرمآباد با اشاره به تنبیه بدنی دانشآموز یکی از مدارس روستایی این شهرستان، از لغو ابلاغ معلم در این رابطه خبر داد.
به گزارش مشرق، محافظت از بچهها در مقابل مخدر و محتوای جنسی این روزها فقط به فضای مجازی محدود نمیشود. موسیقیهایی که مروج این موضوعات هستند تا مدرسه هم رسیده. آن هم توسط مربیانی که نمیدانند این محتواها میتواند چه بلایی سر بچهها بیاورد.
به گزارش سلام نو به نقل از رکنا، ویدیویی قدیمی از رقص و آواز دانش آموزان پسر در کلاس درسشان در فضای مجازی وایرال شده است. از این دست ویدیو ها کم نیست و دانش آموزان ایرانی همیشه در مدرسه ها چنین
لحظه های بامزه ای خلق می کنند. در این ویدیو نیز یکی از بچه ها با با زبانی شیرین آهنگ می خواند و دیگری به زیبایی می رقصد.
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش به عنوان سخنگوی این وزارتخانه هم منصوب شد.
آنطور که در جزییات این گزارش آمده است دانش آموز افغان با چاقو دانش آموز بهارستانی را از ناحیه دست مورد ضرب و جرح جدی قرار می دهند و بخاطر خونریزی راهی مراکز درمانی میشود.
بعد از این حادثه اولیای دانشآموزان این مدرسه ، با تجمع اعتراضی در حیاط مدرسه خواهان بررسی وضعیت تحصیل فرزندانشان در کنار کودکان افغانی شدند.
این روزها وضعیت مهاجران افغان در غرب استان تهران و کشور تبدبل به چالشی جدی و پر دامنه شده است!/نگیننیوز
بیشتر ما هرگز مبصری نکردیم و با جان و دل و عشق و سوز، خدمت کرده ایم.
اول خدمت به نوعی و طول خدمت به نوعی دیگر. شور معلمی بیشتر شد که کمتر نشد.
به گزارش همشهری آنلاین، در پی انتشار کلیپی از رفتار غیرقانونی یک سرباز وظیفه در کلانتری شهرستان زاهدان و صدور دستور ویژه سردار دوستعلی جلیلیان فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان، رئیس وقت کلانتری به دلیل عدم نظارت و کوتاهی در انجام وظایف قانونی و عدم احساس مسئولیت از سمت خود عزل و تخلف وی در حال رسیدگی است.
متاسفانه امسال کلاس های مهارتی هم ۴۰ نفره شده
زمانی که ما می نوشتیم و داد می زدیم و هشدار می دادیم ... ساکت بودند !
الان قسمت خودشان شده است .
سزای بی تفاوتی و عافیت طلبی همین است .
پایدار باشید .