پس از عدم رای اعتماد به دو گزینه پیشنهادی ابراهیم رئیسی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش سرانجام قرعه به نام « یوسف نوری » افتاد .
هر چند تاثیر مطالبه گری و پرسش گری برخی معلمان در فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی در رد اعتبار دو گزینه پیشین را نمی توان نادیده گرفت اما واقعیت آن است که فضای داخلی این مجلس انقلابی خیلی وام دار جامعه و فشار افکار عمومی نیست . ساده ترین دلیل برای این مدعا را می توان در بحث «طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» و اصرار طراحان و اکثریت در مجلس بر صواب بودن آن علی رغم نظر منفی و مخالف اکثریت جامعه ارزیابی کرد .
در پرانتزی باید تاکید و تصریح کنم که بر حسب قاعده نهادهایی مانند مجلس و در مجموع پارلمانتیسم برگرفته از مفهوم « دموکراسی » به عنوان کارکردی برای به ثمر نشستن نظر و نظارت عمومی باید تعریف و تبیین شوند و این در حالی است که به علت فقدان فرهنگ دموکراسی و فقدان رسوب تفکر انتقادی و تضارب و پالایش ایده ها در بستر کشوری چون ایران ، کارکرد این گونه نهادها در برخی و شاید بسیاری از موارد به ضد خود تبدیل شده و حتی ممکن است بر ضد دموکراسی و نظارت عمومی با رویکرد توجیه وضعیت موجود عمل کنند .
در واقع ، این نهادها به کارتونی از مفاهیم تشکیل دهنده و اصلی خود تبدیل شده اند .
شواهد و ارزیابی ها نشان می دهند که در ماجرای رد اعتبار دو گزینه قبلی ، حضور و لابی گری حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس بی تاثیر نبوده است و در روند جاری ، احتمال رای آوری یوسف نوری با توجه به حمایت سریع و فوری حاجی بابایی بلافاصله پس از معرفی رسمی ایشان به مجلس امری دور از انتظار نخواهد بود .
پیش تر و در گزارشی که در صدای معلم منتشر شد ( این جا ) ؛ پیشنهاد موکد این رسانه برای برون رفت از این چرخه بی حاصل که قرینه ی آن در چهار دهه اخیر به کرات تکرار شده است و ثمری برای برون رفت نظام آموزشی از چرخه ناکارآمدی و فلاکت نداشته همانا ورود شورای عالی آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد قانونی و عالی ترین مرجع تصمیم گیری و سیاست گذاری برای تعیین و تبیین شاخص های انتخاب وزیر آموزش و پرورش با توجه به الزامات علمی و تطبیقی خواهد بود و این بستگی تام به مطالبه عمومی و مطالبه گری در حوزه عمومی آموزش و پرورش خواهد داشت .
آن چه در نگاه نخست نظر و البته تاسف مرا نسبت به برنامه پیشنهادی یوسف نوری گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش برانگیخت کثرت فاحش غلط های املایی و نگارشی ایشان برای ارائه به مجلس شورای اسلامی بود .
نخستین و ساده ترین پرسشی که در یک ذهن منتقد و پرسشگر شکل می گیرد آن است که آیا به لحاظ منطقی و عقلی می توان انتظار داشت فردی که توانایی نگارش یک متن 20 صفحه ای عاری از چنین اشتباهاتی را ندارد خواهد توانست اشتباهات و کژی های نظام آموزشی را رصد و عیب یابی کرده و در پی رفع آن ها باشد ؟
( بخشی از متن برنامه یوسف نوری که توسط یعقوب رمضان زاده غلط گیری شده است )
***
البته ممکن است برای بسیاری از جمله خود نمایندگان مجلس و حتا معلمان این چنین مساله ای حائز اهمیت نباشد چرا که آنان خود نیز ممکن است دچار چنین مشکلاتی باشند و به آن خو گرفته و عادی سازی شده باشد و یا فرضا برای معلمان انتظار نهایی چنین باشد که وزیر جدید بتواند چندر غازی بر حقوق آنان بیفزاید اما آن چه بر باد می رود آبرو و محتوای آموزش و تاثیر آن بر تربیت عمومی و تراز آگاهی در جامعه است .
واقعا چه ضرورتی دارد که 12 صفحه از برنامه 20 صفحه ای گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش به موضوعاتی مانند ارائه عکس ، سوابق ، تحصیلات ، توفیقات و توانایی ها و... اختصاص یابد ؟
یک بار و زمانی که به نقد برنامه سیدمحمد بطحایی در زمان ارائه به مجلس پرداختم بر این نکته تصریح نمودم که بیان مطوّل و خسته کننده سوابق و پیشینه در حالی که نظام آموزشی از ناکارآمدی و بی خاصیتی مزمن رنج می برد نه تنها نمی تواند امتیاز و نکته مثبتی محسوب شود بلکه این پرسش در ذهن یک فرد منتقد و مطالبه گر شکل می گیرد که پس سهم این فرد مسئول در تولید ناکارآمدی و فلاکت وضعیت مستقر به چه میزان بوده و آیا اساسا نمی توان این شخص را شریک جرم و یا حداقل دست اندرکار تولید چنین وضعیتی به حساب آورد ؟
واقعا در سیستمی که ناکارآمدی و درهم تنیدگی مشکلات و بحران ها بالاست و سطح نارضایتی عمومی از عملکرد و رویکرد نهادهای عمومی مستقر در حال فزونی است ، برجسته کردن سوابق و پیشینه در چنین حالت افراط گونه ای در جهت جلب اعتماد عمومی و ایجاد پایگاه و مشروعیت در جامعه ی ما صورت می گیرد ؟
بارها و بارها بر این نقطه و گرانیگاه مهم پای فشرده ام که این گونه تعریف از خودها و اغراق گویی ها در افراد مختلف در قامت کاندیدای وزارت گره ای از مساله نمی گشاید .
آن چه مهم است زاویه ای است که فرد از طریق آن به تحولات پیرامونی می نگرد و نیز میزان درک و مطالعه ای است که از جهان مدرن و توسعه یافته برای اعمال تحولات متناسب با نیازها در حوزه آموزش دارد .
مخلص کلام آن که وزیر باید در حوزه آموزش حرفی برای گفتن داشته و شهامت حرف زدن و ایستادن داشته باشد . در کشورهای توسعه یافته ، مدارس آخرین جایی بودند که به خاطر کرونا تعطیل شدند درست بر عکس ما که مدارس نخستین جایی بودند که تعطیل شدند و هنوز هم این وضعیت بلاتکلیفی و هرج و مرج جریان دارد .
در بخش « رویکردهای آموزش و پرورش دولت مردمی ایران قوی » آقای نوری از عبارت « مدرسه صالح » بهره جسته است .
آیا این یک ترمینولوژی جدید در حوزه آموزش و ادبیات مدرسه است ؟
تعریف مدرسه صالح چیست ؟ و آیا با استقرار مدرسه صالح با هویتی گمنام و یا ناشناخته در ادبیات جهان مدرن ، رتبه نازل دانش آموزان ایرانی در آزمون های بین المللی اصلاح خواهد شد ؟
ایشان در برنامه ی خود چالش اول را ناکارآمدی نظام حکمرانی آموزشی کشور عنوان و راهبرد ۱ را مردمی سازی نظام حکمرانی آموزش و پرورش بر شمرده است . اما در ابتدای برنامه خویش و در بخش رویکردهای آموزش و آموزش و پرورش دولت مردمی ایران قوی در بند یک چنین آورده است :
« ارتقاء امر حاکمیتی آموزش و پرورش در تراز نظام جمهوری اسلامی ایران » .
تعریف آموزش و پرورش مردمی چیست و نسبت به آن با آموزش و پرورش حاکمیتی چه می تواند باشد ؟
آیا اساسا این دو قابل جمع هستند ؟
در نظام آموزشی که انجمن اولیا و مربیان که علی القاعده باید تجسم مردمی بودن آموزش و پرورش باشد در کجای نظام تصمیم گیری و معادلات درونی و بیرونی آن قرار گرفته است ؟ آیا این نهاد حتا در امور جاری و روزمره آموزش به بازی گرفته می شود ؟
در اساسنامه انجمن مرکزی اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران چنین آمده است :
« انجمن موسسه ای است که زیر نظر مدیریتی منصوب ازجانب وزیر آموزش و پرورش با عنوان قائم مقام وزیر (نماینده تام الاختیار وزیر) در این زمینه و با بهره مندی از مشارکت و همیاری همه جانبه مردم به گردآوری ،سازماندهی و عرضه خدمات تربیتی به شرح مندرج در این اساسنامه اقدام می کند . »
زمانی که حتا رئیس انجمن اولیا و مربیان کشور توسط یک مقام دولتی تعیین می شود ، مطرح کردن چنین مسائلی ، آیا فراتر از جوک و طنز خواهد بود ؟
در برنامه آقای نوری مانند برنامه گزینه های پیشین این موضوع تکرار شده است :
« چشم انداز نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی
در سند چشم انداز؛ جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی، جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و دارای تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل را ترسیم شده است. سند تحول بنیادین؛ نظام آموزش و پرورش را مبتني بر آرمان هاي بلند نظام اسلامي و معطوف به چشم اندازي كه در افق روشن 01404 ترسيم گر ايراني توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه با هويتي اسلامي انقلابي، الهام بخش جهان اسلام همراه با تعاملي سازنده و مؤثر در عرصه روابط بين المللي ترسیم نموده است »
فارغ از جمله بندی های غلط این پاراگراف که پیش تر به آن اشاره شد ؛ من هم به عنوان یک ایرانی به جد خواهان چنین رتبه و شانی برای کشورمان هستم اما آیا نگاه غالب در میان حاکمیت و مهم تر از آن در میان جامعه که آموزش و پرورش در اولویت نبوده و نیست ، می توان به آن چشم انداز توسعه یافت و یا امیدی به آن داشت ؟ در بسیاری کشورها برای تنویر و تفهیم افکار عمومی و در این گونه موارد نشست هایی با رسانه ها و خبرنگاران می گذارند اما به نظر می رسد این موضوع در ایران هنوز به یک فرهنگ عمومی و رویه تبدیل نشده است .
در اثبات این مدعا می توان به تعطیلی دو ساله مدارس اشاره کرد .
شاید از ابتدای شیوع کرونا تنها جایی که اصلا تعطیل نشده ، « بانک ها » و « موسسات اقتصادی » هستند .
در حال حاضر می توان گفت که همه جا باز بوده و به فعالیت مشغولند جز مدارس و دانشگاه ها .
ممکن است برخی بر عادت مالوف و به ویژه معلمان معترض ، دوباره زبان به انتقاد و اعتراض بگشایند که نه خیر ! آقا ! این حرف شما توهین به معلمان و فعالیت های بی وقفه آن هاست . اما کیست که نداند و نفهمد آن چه به عنوان آموزش مجازی و به ویژه در مدارس عادی دولتی در جریان هستند ، در تعریف جهانی و استاندارد از آموزش و تربیت نمی گنجند و به گونه ای حالت « رفع تکلیف » و از سر باز کردن پیدا کرده است .
شما این وضعیت را می توانید حتا در فیزیک و نمای ساختمان های این گونه مراکز مانند بانک ها ، کلانتری ها ، قوه قضائیه و.. هم مشاهده نمایید .
پیش تر گفته و باز تاکید و تصریح می کنم در کشورهای توسعه یافته ، مدارس آخرین جایی بودند که به خاطر کرونا تعطیل شدند درست بر عکس ما که مدارس نخستین جایی بودند که تعطیل شدند و هنوز هم این وضعیت بلاتکلیفی و هرج و مرج جریان دارد .
در حالی که « بازگشایی مدارس و حضوری شدن آموزش ها » به عنوان برنامه اولویت دار در برنامه مسعود فیاضی ذکر و به آن پرداخته شده بود اما در برنامه یوسف نوری اثری از آن مشاهده نمی شود .
از این ها که بگذریم ؛ پرسش اساسی که در ذهن من شکل گرفته این است که یوسف نوری حدود یک دهه است که آموزش و پرورش را ترک کرده و به دستگاه های دیگر رفته در حالی که می توانسته همین جا ادامه خدمت دهد .
تا جایی که جست و جو و کنکاش کردم ؛ از ایشان نقد و نظری هم در حوزه آموزش حداقل در یک دهه ی اخیر مشاهده نمی شود در حالی که برخی چهره ها مانند فانی ، بطحایی ، فرشیدی ، حاجی بابایی و... هنوز ارتباط خود را قطع نکرده و به نقد وضعیت موجود می پردازند .
آقای نوری در حال حاضر چه حرفی برای گفتن دارد ؟
چرا رفت و اکنون برای چه آمده است ؟
به این بخش از برنامه یوسف نوری دقت کنید :
«چالش اول: ناکارآمدی نظام حکمرانی آموزشی کشور
عامل 2 : تمرکزگرایی شدید وزارت آموزش و پرورش
راهبرد ۱ : مردمی سازی نظام حکمرانی آموزش و پرورش
راهکارها:
۱ .متناسب سازی تدریجی ساختار مدارس دولتی و غیردولتی با الگوی »هیئت امنایی غیرانتفاعی « با امکان سنجی الزم متناسب با سیاست ها و اسناد کلان و تأکید بر اعمال نظارت حاکمیتی در چارچوب آموزش رایگان و مدیریت شورایی مرکب از معلمان، نمایندگان اولیا، نمایندگان مدیریت محلی، نمایندگان نهادهای فعال مذهبی و انقلابی بدون سودبری شخصی ذی ربطان برای پیاده سازی الگوهای متنوع و بهینه مدیریتی و آموزشی و تربیتی با فراهم کردن شرایط نما نام سازی مدارس به صورت مجتمعی یا شعبه ای و مدیریت یکپارچه و حمایت از آنها با بهره گیری از ظرفیت نذر و وقف و خیریه و خدمات و کمک های داوطلبانه و امکان واگذاری و بهره برداری از کالبد و امکانات مدارس دولتی با اولویت مناطق حاشیه شهر و محروم در عین حفظ مالکیت و راهبری و نظارت دولت از طریق اصاح قانون تأسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی و آیین نامه توسعه مشارکت های مردمی به شیوه مدیریت هیات امنایی( میان مدت - وزارت آموزش و پرورش، شورای عالی آموزش و پرورش ) . »
( عین مطلب بدون اصلاح نقل شده است )
آقای نوری توضیح دهد قرینه این مدل اداره مدارس کجاست و آیا این مدل سند پژوهشی داشته و یا به صورت پایلوت پیش تر اجرا شده است ؟ زمانی که حتا رئیس انجمن اولیا و مربیان کشور توسط یک مقام دولتی تعیین می شود ، مطرح کردن چنین مسائلی ، آیا فراتر از جوک و طنز خواهد بود ؟
آیا الگوی هیات امنای غیرانتفاعی با اصل سه و سی قانون اساسی هم خوانی دارد ؟
آیا در کشورهای موفق ، مدارس را با بهره جستن از ظرفیت نذر و وقف و خیریه و... اداره می کنند ؟
آیا این مدل اداره مدارس جایی برای استقلال حرفه ای مدرسه و معلمان و سایر ارکان آموزش خواهد گذاشت ؟
در بسیاری کشورها برای تنویر و تفهیم افکار عمومی و در این گونه موارد نشست هایی با رسانه ها و خبرنگاران می گذارند اما به نظر می رسد این موضوع در ایران هنوز به یک فرهنگ عمومی و رویه تبدیل نشده است .
در نهایت ممکن است مانند مسعود فیاضی یک دورهمی با برخی رسانه های همفکر و هم سو بگذارد و نامش را هم بگذارند :
« نشست صمیمانه با اهل رسانه » .
نظرات بینندگان
آنقدر خودخواهی ها در طی مرور زمان جلوی شایستگان پیچید تا اینکه از میان خودخواهان کسی منتخب گردید
آقا / خانم دبیر
1- نخست سعی کنیم صحیح بنویسیم .
2- این اعتماد به نفس نیست . نوعی فرصت طلبی است .
3- کوتولگی در سیستم نهادینه شده است .
پیش تر هم نوشتم که این وضعیت در میان معلمان هم رخنه کرده است .
معلمان زمانی می توانند معترض این مساله شوند که خودشان بالاتر باشند .
آیا واقعا چنین است ؟
پایدار باشید .
گزارش بسیار خوب و اشک آوری بود
لعنت خدا بر غاصبان مشاغل و حامیان آنها و تایید کنندگان آنها
و سلام بر دولت مهدی(عج) که حذب نیرو در آن دولت تابع سن و سال نخواهد بود
ما اکنون جاهل تر از زمان سقیفه بنی ساعده هستیم
دوست عزیز ناشناس
از عرش بر فرش جلوس کنید و زمینی بنویسید !
پایدار باشید .
با عرض سلام
بنده در جاي ديگر عرض كردم آقاي نوري به همان اندازه كه مي توانند يك معاون پشتيباني خوب براي آموزش و پرورش باشند به همان اندازه مناسب وزارت نيستند البته عوامل آقاي حاج بابائي تيم مديران ارشد ومشاوران را بستند وفقط منتظر ابلاغ وامضا هستند . موفق باشيد
افسوس که نمی توانم در همیاری کمکتان کنم، اجرتان با خدا
کاش غلطها در غلط املایی خلاصه می شد.
سپاس از محبت شما .
همین که با صدای معلم همراهی می کنید کافی است .
پایدار باشید .
آقای شیبانی
سپاس .
صحیح است .
مگر در این کشور کم برنامه و سند و افق و... داریم ؟
پس چرا وضعیت ما این گونه است و به این فلاکت افتاده ایم ؟
البته این ها واقعا برنامه نیستند و بیشتر برای خالی نبودن عریضه ارائه می شوند .
پایدار باشید .
مسئله دیگر: مگر تا امروز آموزش و پرورش حاکمیتی نبوده؟بروندادش کو؟گفته شده:ارتقاء آموزش و پرورش در تراز نظام جمهوری اسلامی:تا الان حول کدام تراز بوده است؟این تراز در سطح جهان چقدر درخشیده است ؟در سطح کشور و بهبود زندگی چطور؟قرار بود تعلیم و تربیت لا اقل برای زندگی مردم ،ماهیگیری بیاموزاند اما اینگونه نشد و اگر الان هم بشود می دانید که دیگر ماهی در این دریا(مراد پهنهء علم جهانی است)بسیار کم شده است و کم به تور ما خواهد افتاد چونکه عقب ماندیم.به آموزش و فرهنگ نرسیدیم.مصرف گرایی ما ادامه خواهد داشت.مگر فرجی در امور و نگاهی به برنامه های توسعه یافتگان کنیم.
ساکن حومه یکی از شهرستانها هستیم
پسرم در مدرسه دولتی است
معلم یکی از دروس پسرم با وجود ادعای دکتری متاسفانه در کار آموزش بسیار ضعیف است و اعتراض کردیم معلم زن کمکی دیگری آمد که بسیار ضعیفتر بود.
پسرم با همکلاسیهایش پیش آقایی رفتند که در کار آموزش بسیار معرکه و بی نظیر و موثر است البته این آقا استخدام آموزش و پرورش نیست
عملا شکایت داریم و دوست داریم آن آقا به جای این معلم و آن معلم زن کمکی آموزش دهد آیا با اعتراض اولیا یا انجمن یا شاگردان شدنیست؟ آیا راهی وجود دارد؟ خرید خدمات یا هر چیز دیگر
تحقیق کردیم مثل اینکه این معلم قبلا هم سابقه اعتراض و جابجایی داشته است و از نو به مدرسه فعلی برگشته است
چرا آموزش و پرورش از افراد توانا استفاده نمی کند؟
ما در دوران دبیرستان یکی از معلمانمان را در کلاس راه ندادیم.
این آقا از وزیرتون با سوادتر هست
نظر این کمیسیون خیلی مهم نیست !
چون آموزش در کشور ما تخصصی نیست و هر کسی می تواند در مورد آن ورود و نظر دهد .
پایدار باشید .
بی تفاوتی نسبت به معلم و وزیر مهمتر است
مقاله بجا و قابل توجهی بود باشد که گوش شنوا و چشم بینایی همدر مسئولین دولت و مجلس دیده شود
از دولت قوی مردمی اصولگرای حاکم چه انتظار در توجه به معیشت منزلت معلمان و رتبه بندی سازمان نظام معلمی بیمه قوی و ...؟؟؟؟؟؟!!!!
نوشتن و کلمات بی تاثیر نیستند .
این مکتوبات بدون آن که حتا خود ما متوجه شویم بخش مهمی از «باروها و اندیشه » ما را به تدریج تشکیل می دهند .
هیچ سلاحی قوی تر و با نفوذتر از « قلم » نیست به شرط آن که به آن باور داشته باشیم .
پایدار باشید .
قلم توتم من است و....
درود
هنوز کسی وزیر نشده است اما به نظرم ، با شعار دادن مشکلی حل نمی شود .
مهم این است که هر کسی و در حد توان وارد کنش مطالبه گری و پرسشگری شود و استدلال خود را بیان کند .
پایدار باشید .
بیاد اول انقلاب که هنور مسوولیت ها
مشخص نبود می اندارزه
که خودش هم نمیداند چکار کند و برای
حضوری کردن مدارس از پسر ۹ ساله اش
نظر می خواهد .
یک روز هم اعلام می کند رتبه بندی
توسط مجلس تصویب شد ، روز دیگر
اعلام پاسخی نیست و فا عصبانیت در
مورد رتبه بندی بجای پاسخ در میرود.