به عنوان یک نفر که در این مدت دارم می خوانم و همیشه فکر کردم که چه کار می شود کرد که به هدف بزنیم؛ چند کار به ذهن من رسیده است.
اولین کاری که به عقلم رسیده این است که بدنه را آگاه کنیم.
واقعیت این است که بدنه ما آگاه نیستند . این یک واقعیت است و من این را به عنوان یک واقعیت می پذیرم و برای آگاهی بدنه کار شفاهی باید بکنیم و کار کتبی معمولا جواب نمی دهد.
من این قدر که نوشتم اثرش را دیدم و چند بار هم صحبت کردم اما اثر بیشتری داشته است. دوم به هدف بزنیم. اگر تخلفی دارد انجام می شود باید آب را از سرچشمه بخشکانیم. یعنی تا زمانی که در یک ماه حدود صد و هشتاد و شش میلیارد تومان بیاید و ماهانه وارد حسابی بشود که به هیچ کس لازم نیست پاسخ بدهی جز آقای وزیر ! من هم اگر وزیر باشم و ماهیانه صد و هشتاد و شش میلیارد تومان به حسابم بیاید و فقط من حق امضاء داشته باشم ؛ من نباید به هیچ کس پاسخ بدهم.
اما دلیل آن چیست ؟
چون اگر از مجلس و بازرسی بیایند می گویند این جا خصوصی است بروید ....اگر اما من بگویم پاسخ می دهند این جا دولتی است برو گم شد !
این صندوق طوری طراحی شده که اگر من به عنوان صاحب سرمایه اعتراض کنم پاسخ می دهند این جا دولتی است ! تو چه می گویی ؟
اگر سازمان های نظارتی وارد شوند می گویند : صندوق ذخیره فرهنگیان موسسه ی خصوصی است ... تو چه می گویی ؟!
برای هر دو ادله دارند ! یعنی شترمرغی تعریف شده که وقتی می گویند بار ببر می گوید مرغم و وقتی می گویند بپر می گوید شترم ! این ها برای « ارزش مالکانه » وقت گذاشتند . سوال می کنیم این ارزش مالکانه کجاست که 1800 نفر ساعت برای آن هزینه شد ؟ پاسخ می دهند هنوز داریم کار می کنیم !
مهم همین است که وقتی خانه از پای بست ویران است چه کار کنیم که درستش کنیم ؟
خیلی فکر کردم.
برخی پیشنهاد می دهند که خود فرهنگیان سر کار بیایند. برخی می گویند که صندوق را منحل کنیم. دوستان پیشنهادات مختلفی دارند. اما پیشنهاد معقول من این است که باید این صندوق را کوچک کنیم. اگر شما پنج نفر در مجموعه داشته باشید که بخواهد این پول را رصد کنند تا این که پنجاه نفر پای دیگ نشسته باشند ... معلوم است که سخت باشد.
یک نفر اینجا حقوق دویست میلیون تومانی اش بیرون رفت بعد من به او زنگ زدم گفتم آیا حقیقت دارد ؟
گفت : بله حقیقت دارد ولی چرا برای بقیه را افشا نکردید ؟
الآن بعضی از دوستان که می آیند و اعتراض می کنند که چرا فلانی حقوقش بالاست هدفش این نیست که حقوق او پایین بیاید مشکل او این است که می گوید چرا من نگرفتم !
جنس بعضی از دعواها این است. دعوا بر سر قدرت است. من گوشت قربانی ام که این وسط هستم. هم در عزا سر من را می برند هم در عروسی. این را باید جمع کنیم.
به نظر من این صندوق باید لاغر شود. خیلی چاق است. تمام کسانی که سمت می گیرند باید از فیلترهایی رد شوند. تنها قانونی که می تواند روی آن سوار کرد « قانون نهادهای مالی بازار سرمایه » است.
اگر یک مجموعه ای برود زیر نظر سازمان بورس و بازار سرمایه برود ؛ به هیچ عنوان هیئت مدیره اش نمی تواند افراد غیر مرتبط باشند. تمام بانک ها با تمام قدرت همه خواستند افراد مختلفی را در هیات مدیره بانک ها بگذارند چون بانک ها گنج است ؛ سازمان بورس گفت اگر بورس هستید این آدم حداقل باید چند سالی در یک بانکی و جایی باید سمت داشته باشد.
شما هیات مدیره های صندوق ذخیره فرهنگیان را لیست کنید . من قبلا این کار را انجام داده ام .
کسانی که رفته اند و در هیات مدیره نشسته اند که دارد فلان کار تخصصی را انجام می دهد و مثلا در پتروشیمی دارد کار می کند پرسش این است که قبلا چند سال در پتروشیمی کار کرده است ؟
این مسائل به ما آسیب می زند .
در شهریور سال 1396 ( اسلاید آماده کرده بودم تا به دوستان نشان دهم ) یکی از همکاران من از صندوق خارج شده است . مبلغ 16 میلیون تومان از صندوق گرفته است .
آن موقع سکه 700 هزار تومان بود . برخی می گویند یک میلیون و دویست هزار تومان .
اگر معیار را دومی هم فرض کنیم ، حدود 15 یا 16 سکه می شد .
خانم ساداتی !
به شما موقع خروج چقدر پول دادند ؟
( ساداتی پاسخ می دهد : 60 میلیون تومان )
حدود یک و ربع تا یک و نیم سکه !
از سال 96 تا الان ایشان پول بیشتری هم پرداخت کرده است . از سال 74 هم بوده است .
این روند خراب است .
چون موسسه بیش از حد چاق شده است !
به طرف می گوییم چرا بابا اضافه کار 200 میلیون تومان گرفته ای ؟ می گوید به همه داده بودند !
این ها برای « ارزش مالکانه » وقت گذاشتند . سوال می کنیم این ارزش مالکانه کجاست که 1800 نفر ساعت برای آن هزینه شد ؟ پاسخ می دهند هنوز داریم کار می کنیم !
این چاه اگر برای ما آب ندارد اما برای خیلی ها نان دارد .
این چاه را یا باید کور کرد و یا باید دست از جیب ما بیرون بکشند !
ما داریم شکایتی تنظیم می کنیم .
قوه قضائیه جمهوری اسلامی نمی تواند به آینده رسیدگی کند . می تواند به گذشته بپردازد .
ما به این دلیل شکایتی تنظیم کردیم برای کسانی که در گذشته خطا کرده اند که ما امروز این جا هستیم آن ها را به دادگاه بکشانیم .
ما این شکایت را تنظیم کردیم تا به تمام مدیران بگوییم که از سال آینده ، سورگی ها خواهند آمد و از سال 1402 شکایت می کنند .
من در حال حاضر از سال 92 دارم شکایت می کنم .
این شکایت را به نتیجه خواهیم رساند و کسانی که فوت کرده اند را از ورثه شان این پول ها را خواهیم گرفت .
این صندلی باید « صندلی داغ » باشد .
نباید صندلی راحتی باشد که سر تصاحب آن دعوا باشد که چه کسی هیات امنا می شود !
همه باید بترسند که من این پست را می گیرم .
با صدای بلند یک بار به یکی از مدیران صندوق گفتم اگر از من نمی ترسید از خدا و روز جزا بترسید ...
پاسخ داد که چه کسی آن دنیا را دیده است !
باید جزا را در همین دنیا بگذاریم .
گویا عده ای اعتقاد ندارند .
ساز و کارش هم وجود دارد .
اگر این کار انجام شود دیگر صندلی دعوا نمی شود و باید که حساب و کتاب پس بدهید .
پس اول باید فربهی کوچک شود . دوم شکایت شود .
سومین پیشنهاد من این است که بدنه باید واریزی خود به صندوق را کاهش دهند .
کاهش واریزی .
اگر آن 186 میلیارد تومان واریزی در ماه فرضا 90 میلیارد تومان شود این ها نفس شان بند می آید .
پول ندارند حقوق بدهند !
حقوقی که الان در صندوق دارد پخش می شود از همین واریزی معلمان پرداخت می شود .
چون صندوق « سودآور » نیست !
می گویند در حال حاضر 3500 میلیارد تومان سود شناسایی شده است . چرا به حساب اعضا واریز نمی کنید ؟
اگر به حساب بازنشستگان رفت پس سود بوده است .
وقتی که فقط یک « عدد » در صورت حساب من تایپ می شود ، این عدد را من هم می توانم تایپ کنم چون در اکسل خودم هست .
به این « سود موهومی » می گویند .
( ادامه دارد )
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان