اجمالا من تشکر می کنم از دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش مخصوصا از زحمات دبیر کل محترم شورای عالی برادر بسیار عزیز و ارجمندم آقای دکتر امانی عزیز و همه همکاران آموزش و پرورش این مراسم را بنیان نهادید و از زحمات و تلاش هایی که در حدود یک صد و بیست و پنج سال گذشته در باب آموزش و پرورش جدید در ایران شکل گرفته و انجام یافته یاد کردید و مخصوصا از صد و یک سال تاسیس قانونی یا مصوب شورای عالی آموزش و پرورش.
نگاه به سابقه شورای عالی آموزش و پرورش نشان می دهد که این شورا یک نهاد مبتنی بر خرد جمعی است . این نشان می دهد که عقلای کشور ما وقتی که با نظام آموزش و پرورش جدید مواجه شدند با خردمندی خواستند آن را طراحی کنند.
آموزش و پرورش محصول این شورا و این شورا محصول خرد جمعی است چه آن زمانی که انجمن معارف تشکیل شده و چه بعد ازآن که خود شورای معارف تشکیل شده چه زمانی که قانون تشکیل وزارت صنایع مستظرفه و اوقاف مصوب شده ... همه آنها نشان می دهد که اگر ما در برخی از جاها از نظام اداری جدید دنیا به دور بودیم در حوزه معارف و فرهنگ جزو پیشتازان هستیم. یعنی مستقلا فکر کرده ایم. کپی برداری نکرده ایم. «نرم ترین وجهی که می شود این ملت را ساخت آموزش و پرورش است »
نکته دیگر که در شورای عالی آموزش و پرورش به چشم می خورد این است که شورا تشکیلش مبتنی بر متن دین است. شما «وشاورهم فی الامر» را متن دین بدانید و شورا را شرایطی که برای تشکیل آن قرار دادند و پیش بینی کردند را بر همین متن دین عرضه کنید و می بینید که بسیاری از جاها همین معنا به چشم می خورد.
نکته سومی که من فکر می کردم که این شورا بر چه اساسی شکل گرفته است این که شورا یک الزام اجتماعی است و نهایتا در تشکیل شورا تخصص و حرفه ای گرایی همیشه حضور داشته است. این شورا چه از انجمن معارف که بوده و چه بعدها که شورای معارف شده است. البته شورای معارف بعدها مادر چندین شورا شده است همچنان که وزارت معارف مادر چندین وزارتخانه شده است. قبلا که وزارت معارف را که داشتیم و شورای معارف را که داشتیم ناظر بر مجموعه فعالیت هایی است که در وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و تحقیقات و فن آوری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، امروز وزارت میراث و جهان گردی، سازمان اوقاف و وزارت بهداشت و درمان را شامل می شود. همه اینها یک زمانی تحت عنوان وزارت معارف ، اوقاف و صنایع مستظرفه بوده و شورای معارف تصمیماتش حاکم بر این مجموعه بوده است. بعدها که بر حسب قانون وزارت فرهنگ تشکیل شد و وزارت علوم و تحقیقات جدا شد و وزارت آموزش و پرورش ایجاد شد ؛ وزارت اطلاعات و جهان گردی که وزرات ارشاد که امروز است جدا شد بعد هم اوقاف یک اداره ای شد زیر نظر شورای دینی کشور که البته نه روحانیت رسمی که در دولت این کار اتفاق افتاد.
بعد از انقلاب همین وزارتخانه های متعدد را داریم و جایگاه این شوراها را هم در آن جاها دوستان خالی دیدند و قانون گذار ایجاد کرد مانند شورای عتف در وزارت علوم ، شورای فرهنگ عمومی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، شورای میراث فرهنگی آن زمان سازمان میراث فرهنگ و گردشگری بود و الآن وزارت و در بهداشت هم چنین شورایی هست و این نشان می دهد که توجه به این شورا یک الزام اجتماعی است که باید باشد و یک الزام تخصصی و حرفه ای است که باید باشد.
چرا این شوراها لازم بوده است؟
من عرض می کنم ؛
اولا اگر این شورا که مبتنی بر خرد جمعی است که از آن تشکیل شده برای این بوده که از انحراف درباره « مصالح ملی » جلوگیری کند.
آقای دکتر امانی به گونه ای اشاره کردند. همیشه جریان های سیاسی در کشورمان چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب دنبال این بودند که یک سربند اصلی را به دست بگیرند.
اصلی ترین نهاد قدرت ساز آموزش و پرورش است.
آموزش و پرورش همیشه مرجعی و یا مرکزی است که دولت سازی، ملت سازی و نظام سازی می کند. این نقشی که آموزش و پرورش دارد و ما گاهی از آن غفلت می کنیم نقش مهمی است.:
دولت سازی، ملت سازی و نظام سازی.
اول ملت سازی : ملت واحد ایرانی را با همه اقوام و طوایفی که داریم آموزش و پرورش می سازد. ما از قطر سرخس گرفته تا جزیره مینو از آذربایجان غربی گرفته تا چابهار ؛ همه این جمعیت را با طوایف مختلف ، قبایل مختلف ، اقوام مختلف ،؛ زبان های مختلف ، گویش های مختلف که یک ملت واحد کرده آموزش و پرورش است.
قدیم ها معمولا در دوره رضاخانی سربازی را می گفتند چنین وظیفه ای را برعهده دارد. همه سربازان جلوی پرچم می آمدند و احترام می گذاشتند اما نرم ترین وجهی که می شود این ملت را ساخت آموزش و پرورش است.
شما الآن در دورترین نقطه کشور که هیچ تشکیلات سیاسی رسمی دولتی وجود ندارد مدرسه است و مقابل مدرسه پرچم. این ملت ایران را می سازد. بر اساس ملت سازی، نظام سازی هم اتفاق می افتد. نظامات مختلف اجتماعی مانند نظام بهداشت ما نظام سلامت ما اقتصاد ما همه اینها در آموزش و پرورش پایه ریزی می شود و دولت سازی.
چون نیروی انسانی را آموزش و پرورش تولید می کند. دانشگاه نظام عالی را توسعه می دهد. اما مهارت های اولیه در آموزش و پرورش اتفاق می افتد. چه آمادگی برای ادامه زندگی اقتصادی ، فنی ، حرفه ای و شغلی در آموزش و پرورش اتفاق می افتد چه ادامه زیست سیاسی، اجتماعیو فرهنگی.
شما در دبیرستان و هنرستان فرزندان را شما آماده می کنید که دانشگاه بروند ، مدیر بشوند ، وزیر بشوند و .... شما در هنرستان هایتان آماده می کنید که چگونه بازار کار را طراحی کند. به همین خاطر همیشه آموزش و پرورش طالب داشته و جریان های مختلف می خواستند از طریق آموزش و پرورش بر این سه حوزه دولت سازی، ملت سازی و نظام سازی مدیریت کنند .
برای مراقبت از این وضعیت که خوب اداره شود و سنگربانی شود آموزش و پرورش و شورای عالی و شورای معارف یک کار خردمندانه است که بتواند از انحراف از مصالح ملی جلوگیری کند.
هر کس اراده خودش را در آموزش و پرورش به عنوان برنامه آموزشی و تربیتی تحمیل نکند. از یک فیلتر قوی بگذرد ، از جایی بگذرد و در آنجا مصلحت ها فراتر از مصلحت های شخصی ، حزبی و گروهی دیده شود. نکته دوم که تاکید کردم این که تشکیل مبتنی بر نصوص و متن دینی بوده است. شورااز انحراف عقیدتی جلوگیری می کند .
شما از همان انجمن معارف نگاه کنید بعد شورای معارف را ببینید همیشه در این شوراها قبل از انقلاب و برای بعد از انقلاب هم نیست حضور یک مجتهد جامع الشرایط در شورای عالی پیش بینی شده است.
ما یک زمانی در قانون اساسی قبل از انقلاب حضور پنج مجتهد برای تدوین قوانین را داشتیم. در قانون اساسی بعد از انقلاب شورای نگهبان داریم.
در شورای عالی آموزش و پرورش از پانزده عضوی که معمولا هم از ده عضو به پانزده عضو و به تعداد امروز رسیده که عناصر پیوسته و وابسته دارد یک نفر باید مجتهد باشد.
در قوانین قبل از انقلاب تصویب معارف دینی و هر چه که بود باید به تایید مستقیم آن مجتهد هم می رسید. یعنی علاوه بر این که شورا رای می داد آن یک نفر باید در متون دینی مانند مباحثی از قبیل شرعیات ، احکام و تاریخ دینی باید او نظر می داد که این درست است یا نه. چون یکی از وظایف شورای عالی آموزش و پرورش تطبیق محتواهای تولید شده با برنامه درسی بوده هم آن زمان هم این زمان. آن زمان برنامه درسی ننوشتند. نوشتند پروگرام تربیتی امروز می نویسیم برنامه درسی.
نکته سوم الزام اجتماعی است. الزام اجتماعی باعث شده تا این شورا تشکیل شود تا از استبداد سیاسی جلوگیری کند.
من برای شورای عالی چنین نقشی را قائلم.
شورای عالی آموزش و پرورش از استبداد سیاسی در متون درسی جلوگیری می کند .
نکته بعد ، تخصصی - حرفه ای است و مبتنی بر شناسایی نیازهای آنی و آتی آموزش و پرورش است.
اگر یک نفر بنشیند و برنامه ریزی کند شاید به همه جوانب نگاه نکند. شورای عالی این استعداد و توانایی رصد جوانب عمومی را دارد .
اما دلیلش چیست ؟
دلیلش تعبیه اعضائی است که در این شورا بوده اند ؛ از اولین شورای معارفی تشکیل شده است - من قانون را نگاه می کردم - می دیدم افرادی که آمده اند همیشه می گفتند یک نفر از وزارت کشاورزی باشد. متخصص فلاحت. از وزارت بهداشت و درمان باشد. مثلا رئیس مدرسه فلاحت در اولین شورای معارف یک کسی بود به نام مسیو واشر او را آوردند و عضو شواری عالی آموزش و پرورش کردند.
طبیب مخصوص شاه را به عنوان نماینده پزشکان آوردند و عضو شورای معارف کردند. وزیر عدلیه عضو شورای شهر شورای معارف بوده و همچنین وزیر جنگ یا وزیر دفاع عضو شورای معارف بوده، سه نفر از متخصصین صاحب حِرَف عضو شورا بوده، سه نفر از معلمان درجه یک عضو شورا بوده و پنج نفر تحت عنوان دانشمندان بزرگ کشور عضو شورا بوده اند. یعنی این شورا چنین تعبیه کرده بودند. الآن ما همین ترکیب را داریم. سه نفر از فرهنگستان ها ، سه نفر از دانشگاه ها ، سه نفر از معلمان این ترکیب را داریم. و در قانون شورا البته بعد از انقلاب تصریح شده که از هر سه نفری که هستند حتما یکی از آنها از بانوان باشد. اما در شورای معارف سابق هم بانوان بودند ولی من تعدادشان را که تورقی می کردم سه نفر بانو از بعد از انقلاب عضو شورای معارف بودند. مخصوصا زمانی که وزیر آموزش و پرورش خانم بود. آن زمان فقط یک نفر عضو شورا بود در حالی که در دوره اخیر در شورای عالی آموزش و پرورش معمولا تعداد خانم ها اکتفا به سه نفر نیست که از هر سه نفر یکی باشد. گاهی از اوقات از نمایندگان دانشگاه ها دو نفر بوده یا فرهنگستان دو نفر بوده یا آموزش و پرورش دو نفر بوده و این تعداد هست.
ادامه دارد
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
امید که زودتر تغییری کلی شود و دست از سر مردم بردارند