مگر با حرف ها دنیا شود گل
به دست آور عمل دنیا همه خُل
نگارا عمر ما در حرف شد صرف
مگر خوانیم نحو و حرف ها حرف
به یک دانش مسلح ما شدیم دل
به یک منزل نرفته غرق در گل
چو پیله کرم ابریشم تنیدیم
به دور خود حصار و خود بدیدیم
خودی بگذار و دیگر شو ببینی
هزاران نکته از یک حرف چینی
هزاران نکته را هر کس نبیند
وگر بیند علوم از عقل چیند
ترازوی دلت شاهین دل هاست
به دل گرمی دهد سردی نه زیباست
گل شب بوی محفل های خالی
شمیم بارش هر جای عالی
دلم را وسع ده عالی شود حال
زبانم را قوی خالی شود قال
عمل در سلک حال و قال آمد
که صاحب عقل را شهبال آمد
بده گرمی که آه باد صرصر
دمار از کنه گیتی برده یک سر
برادر جان عمل جویای جود است
جواد است و نیاکان را وجود است
تو کی دانی نرفته قال گویی
مگر دانش مریض و فال گویی
هزاران حرف در نکته شده صرف
عمل آور که مصداقش یخ و برف
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان