اسرار مردمانی روزی شود هویدا
رحمی به حال ما کن عذری شود پذیرا
دریا بسان کشتی کشتی شکستگانیم
ساقی کرامتی کن تا ما رها از این جا
دیدار آشنایان واجب شود که ساقی
حکمی دهی و فرمان رویت عزیز خود را
شد فرصتی شما را از کف رها نباید
در حق این عزیزان نیکی به حد جانا
بلبل غزل سرایی قمری ترانه ای خواند
ساقی قدح کنی پر نوشم چه خوش گوارا
من بینوای عالم ساقی کرامتی کن
روزی به حکم بخشی من مستحق نه دارا
ما بندگان عاجز محتاج تکه نانیم
روزی به قسمت آید تأخیر لا ز بالا
ای نیک نام دوران در کوی نیک نامان
علت مگر چه باشد طردی کنند از آن جا
هان می شود قضایی تغییر گردد ای دل
ما را به کوی نیکان رخصت روانه حالا
قارون و تنگ دستان در خلقتی برابر
روزی مقدر آید شاهی کند گداها
اقبال سربلندی ما را نصیب آمد
سنگی که بود خارا در کف چو موم دانا
دل را نظر که ساقی صافی دلی ببینی
شفاف همچو جامی مملو ز آب صهبا
هر جا نظر کند هان بیند درون خود را
تاریخ ساز باشد گوید سخن ز دارا
ما را دهی بشارت ساقی قدح کنی پر
بخشی دوباره عمری تا زندگی مهیا
عذرم کنی پذیرا رحمی بکن تو ساقی
تا بار این جهانی مقصد رسد هویدا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.