آن چنان دیدم علی را وصف حال
در میان محراب با خالق مقال
همچو آن فردی گزیده مار هان
پیچ می خورد دور خود محزون همان
آن چنان گریان و غمگین دل حزین
با خدایش گفتمان می کرد همین
این چنین می گفت با خود بر خدا
گر مخاطب بود دنیایی دلا
دور شو از من تو ای دنیا حرام
ناز کم کن بهر من کمتر خرام
خود نمایی می کنی هر چند هان
دور از من قرب خواهی همچنان
در دلم جایی نگیری هان بدان
گر چه نزدیک ام نمایان خود همان
با حیل خواهی فریبی جان من
دور از من گر چه لا از انجمن
غیر من را می فریبی رایگان
گر به من بخشی جهان را دور از آن
بر تو ما را لا نیازی ای جهان
دور از ما شو به دور از نفس مان
عزم جزمی سه طلاقه گشته ای
گر بخواهم بازگشتی لا همی
پس چه بهتر دور از من ای جهان
از تو چیزی من نمی خواهم بدان
آرزوهایت تمامی خوار گون
پست و اندک ارزشت تا حد جنون
دوره ایامت چه کوتاه ای جهان
توشه هایت بس چه اندک دور از آن
با درازی راه و دوری از مکان
توشه هایت کم ذخیرت لا همان
در برابر روز رستاخیز هان
ارجمندی این جهان کمتر همان
پس چه بهتر با خدا باشیم ما
تحت فرمان خالقی بی چون دلا
ترک دنیایی کنم غم آفرین
تا برون از این سرا فانی زمین
دوست باشد گر مرا کوهی دلا
آن چنان در هم فرو همچون هبا
آری ای انسان مصیبت ها چنین
بر گزیده فرد را کوبد زمین
متقی دوران اگر باشی دلا
تا حدودی پایداری برملا
با حبیبان هر زمانی صد بلا
رویتی گردد چه گویم ای خدا
بار مسئولیتی باشد چه سخت
اکثریت لا تحمل تیره بخت
در برابر ظلم هایی با عذاب
با عدالت کوه گردد خود مذاب
انبیا هر یک تحمل این جهان
اولیا هم همچنین چون محسنان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.