عادت داشت قبل از حل هر مسئله ای برای دانش آموزانش روی تخته سبز می نوشت" قضیه بسیار ساده است".
خودش هم باورش شده بود که " قضیه بسیار ساده است" و این قدر این جمله را تکرار کرده بود که هیچ گاه به ذهنش خطور نمی کرد روزی دانش آموزی که باید در جیبش قلم و خودکار و در دستانش دفتر و کتاب باشد، قضیه را ساده نگیرد و سخت ترین راه را برای ساده ترین حل مشکلات زندگی اش انتخاب کند.
در یک صدمین سال تاسیس اداره آموزش و پرورش بروجرد، دانش آموزی از کوره در می رود، به خاطر مشکلات زندگی شخصی اش، کارد سلاخی بر معلم، این واژه مقدس بر می کشد و به مانند یک قاتل حرفه ای، معلمی را تکه تکه می کند که جرمش آگاهی دادن بود.
اینک گمانه زنی ها شروع شده و هر کسی بنا به سلیقه خود از این قتل تفسیر می کند. انگشت ها تمام به سمت و سوی دیگران نشانه رفته است. در این میان هیچ انگشتی برای به گردن گرفتن این قتل فجیع به سمت خود نشانه گرفته نشده است.جامعه آموزش و پرورش ما چه به معلم و محصل داده که انتظار بهترین ها را از آنها داشته باشد؟
سال هاست که آن قدر در قبال آموزش و به خصوص پرورش عقب عقب رفته ایم که اینک از آن طرف بام بر زمین سقوط کرده ایم.دانش آموزی که در زندگی شعری از حافظ نخوانده، معلمی که از صبح زود تا پاسی از شب باید به دنبال نان بدود، جامعه ای که فرزند را به امان خدا رها کرده، مسوولین فرهنگی که اصلا با نام گسترش کارهای فرهنگی بیگانه هستند، صدا و سیمایی که تمامی برنامه هایش کشت و کشتار و درگیری های خانوادگی شده است، مسوولینی که بر سر تقسیم و تصاحب میزهای ریاست با هم رقابت ناسالم می کنند، نشریاتی که حتی نام فرهنگ را به درستی نمی توانند بنویسند و هزاران هزار مورد دیگر، جامعه شتاب زده ای را بنیان گذاشته است که فرزندان مان کارد در قلب آموزگاران مان می کنند و با کارد شاهرگ معلم را قطع می کند.
امروز در بروجرد فقط شاهرگ آموزگاری زحمتکش قطع نشد، با فرود آمدن های پیاپی چاقو بر پیکر نحیف آموزگاری که جرمش حضور در کلاس درس بود، گذشته فرهنگی این شهر با حال حاضرش برای همیشه قطع شد.امروز آن کارد که از جیب یک دانش آموز 15 ساله به در آمد نشان داد که فرهنگ و آموزش و پرورش در این شهر فقط یک سایه بی رمق چسبیده بر دیوار است.
امروز همه ما بدون استثناء با رفتار خودمان که انعکاسش را دیدیم با دستان خودمان به طور دسته جمعی علم را مورد هجوم قرار دادیم.
برای آن مرحوم که خوش بینانه تمام فرمول ها را بسیار ساده می پنداشت، از خداوند مهربان آمرزش و برای مرگ فرهنگ خودمان فاتحه بخوانیم.
نظرات بینندگان
1- معلمان را به کلاه خود و زره و ... مجهز کنيد مانند گلادياتورها بفرستيد سر کلاس
2- تدريس از طريق اينترنت را رونق دهيد تا معلمان در خانه خود به امر تدريس بپردازند تا سلاخي نشوند
3- در مدرسهاي را که توان تامين امنيت جاني معلم را ندارد گل بگيريد
4- مدارس يه کم از اين همه معاون بيکار (فنآوري، مشاور، پرورشي، آموزشي، اجرايي، کتابدار، سرايدار، خدمتکار و ...) در راستاي افزايش نظم و امنيت کار بکشند و تمام بار آموزش و پرورش راروي دوش معلم نگذارند
تا زمانی مدیران مدرسه را نماینده محترم مستقیم و غیر مستقیم تعیین می کند ، شورای معلمان ، شورای مدرسه ، انجمن اولیا و...... ظاهری است و مدیر در فکر پر کردن بخش نامه های اداره می باشد و معلم قانون گرا و زحمت کش نزد مدیر و با لا دست منزلتی ندارد
مدرسه تبدیل به بازاری می شود که نگو و نپرس
ازخویش گذشته ام،گواهم عشق است
گرباد خزان مراچوگل پرپر كرد
ای هم نفسان فقط گناهم عشق است
اين همه معلم غيربومي و کارمندان ادارات غيربومي نتيجه اش ميشود اين
بي تفاوتي ما مردم بروجرد همين معضلات را براي خودمان به وجود آورده است .
به نظر من وزیر آموزش وپرورش باید استیضاح شود و به خاطر رشد خشونت در مدارس که باید امن ترین مکان باشد محاکمه شود.لازم است بدانیم که در کشور کویت وزیر آموزش و پرورش به خاطر کشته شدن یک دانش آموز استعفا داد.