امروز آن قدر اوضاع آموزش و پرورش خراب است که از خرابی و ناکارآمدی به کاریکاتور و به کمدی تبدیل شده ، البته کمدی تراژدیک ! چون درد و گریه نیز دارد . امروز در این آموزش و پرورش ، معلم دقیقاً بی اهمیت ترین و به درد نخورترین عضو و عنصر در آموزش و پرورش می باشد ! معلم کجاست ؟ تاثیرش چیست ؟ کجا نظرش پرسیده شده ؟ کجا او را تحویل گرفته اند ؟
در حقوق قانونی ما - حقوق ماهیانه - دخل و تصرف می شود ! هیچ مزایایی نداریم ، چون مهم نیستیم ! مدرسه ها را ببینید ، نظر همسر مدیر و سرایدار از معلم مهم تر و داهیانه تر است ، برای مدیرخان ! قبلا عرض کردم، نمی دانم چرا به نظر عموم اهالی سایت نرسید!
معلم فقط کسی است که باید در پایان سال لیست نمره ها را با قبولی 100% تحویل مدیرخان بدهد وگرنه انسان بیسواد ، ناکارآمد و...است و نماینده معلمان نیز به اندازه دستگاه پرفراژ چک اهمیت دارد !یعنی فقط امضای بی چون و چرای چک های مدیر ! همین ! هیچ گاه ندیدم نظر معلم و خود معلم در آموزش و پرورش هیچ اهمیتی داشته باشد در منطقه ما هر کس خدمتگزار ! دفتردار ! یا مشاغلی از این دست ! - غیر آموزشی داشت - با گرفتن یک مدرک از دانشگاه آزاد در اداره به مقام و منصبی رسید ! تازه یکی از آنها خیلی جدی و با اعتماد به نفس عجیبی در حد سوپرمن می گفت : ما سال فلان با آقای فلانی و فلانی از مدرسه فلان آمدیم اداره ! چون هرچی نیروی خوب است از مدارس می آورند اداره ! و .....
بله !
وقتی به انسان های کوچک و ناتوان مقام و منصبی داده می شود همیشه این طور است که امر بر ایشان مشتبه شده و خود را عقل کل و فعال مایشاء در موضوع مرتبط با خود می دانند و ما فقط می بینیم و دلمان به حال خودمان و بچه های مردم می سوزد چه کنیم ؟ ما که جایی ، کاره ای نیستیم ! اصلاً مهم نیستیم ! وظیفه ای نیز لابد نداریم !
آقای وزیر عزیز !
هر چه می توانی از ارگان های دیگر معاون و مشاور بیاور و این معاونین و مشاورین خودت و معاونانت را بازنشسته کن - چونان که بیشترشان در بازنشستگی هستند و فقط منتظرند با مقام و منصبی همراه شود - آقای وزیر کارکنان سایر وزارتخانه ها و ارگان ها چون در محیط آموزش و پرورش نبوده اند مناعت طبع بیشتری دارند و شاید به زخم های معلم نگاهی از سر دلسوزی بیاندازند، آنها یاد گرفته اند به همکاران و زیر دستانشان احترام بگذارند و حق آنها را نیز بدهند !
آقای وزیر !
اگر همه معاونان و مشاوران خود و مشاوران معاونانت را از بیرون آموزش و پرورش نیاوری هیچ اتفاقی نخواهد افتاد چون اینها که الآن در وزارتخانه هستند عصاره تنبلی و محافظه کاری - به معنای غیر سیاسی اش - را در شما نیز خواهند دمید و وقتی روزی بروید خواهید دید که معلمان مثل رفتن آن وزرای دیگر خوشحال می شوند !
آقای وزیر این آموزش و پرورش باید زیر و رو شود !
برای این کار هیچ نگاهی به داخل آن جایز نیست ! چرا که اگر قرار بود کسی کاری بکند تا به حال در این چند دهه کرده بود !
همین آقای فانی بیست و چند سال معاون وزیر بود و پس از 8 سال از بازنشستگی اش وزیر شد ! خوب ایشان باید از همه بیشتر به مشکلات آشنا می بود و مسایل را به شکل بهتری حل می کرد ! چرا نکرد ؟ چرا نشد ؟ پس بازهم نخواهد شد اگر چشم تان به درون آن باشد و ما همچنان ناامید خواهیم بود !
آقای وزیر !
من نماینده معلمان ایران نیستم اما با قاطعیت به شما می گویم : من و بسیاری از همکارانم فقط منتظریم بازنشسته شویم و دیگر هیچ امیدی نداریم ! من اگر وزیر بودم همه حتا مدیران مناطق و مدارس را نیز تغییر می دادم ! کم ترین سودش امیدواری معلمان به یک گشایش است ! و مطمئناً هیچ ضرری ندارد ! چرا که ما اکنون نیز در عمیق ترین نقاط اقیانوس ضرر و نا امیدی هستیم !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بای در یک کار اساسی مانند دانشگاه کارهای اجرایی و ستادی رو از کارهای آموزشی جدا کرد.
باید با ایجاد گروههای آموزشی واقعی مانند دانشگاه و ایجاد سازمان معلمی دست مدیران و کارکنان اجرایی رو از حیطه کار معلمی و آموزشی کوتاه کرد.
من یقین دارم در این صورت ورق بر خواهد گشت.
دیگر کارمند و مدیر جرات امر و نهی به معلم سر کلاس رو نخواهند داشت.
حالا بروند در حیطه ستادی و اجرایی هر غلطی خواستند بکنند، چون با کار تخصصی من معلم تداخل ندارد دیگر مهم نخواهد بود.
جناب آشتیانی شما الان بهترین موقعیت رو برای این کار دارید.
لطفا از هوچی گریها و ناله های این مدیران فاسد و باندی نهراسید.
این ساختار معیوب و معکوس آ.پ باید اصلاح شود و به مانند دانشگاه باسوادترین و زبده ترین نیروها برای معلمی و تدریس جذب شوند.
چرا نباید با اتحاد جلوی این برده های خود فروخته را که مثلا اسم مدیر رو دارند، ایستاد؟!!!
نباید قافیه رو باخت.
متاسفانه خیلی از معلمان با این از که مشکل اون همکار ، مشکل من نیست، کار معلمان رو خراب میکنند.
البته این به اصطلاح مدیران هم خوب بلدند تفرقه بیاندازند و حکومت کنند.
همکار گرامی حرف دل ما را زدی. این مشکلات فقط ریشه در آموزش و پرورش ندارد. وقتی مجلس و دولت و دستگاه قضا معلم را رها کنند وقتی سالها بگذرد و با تغییر مجلسها و دولتها تغییری رخ ندهد باید گفت این ملت شریف است که با چشم حقارت به معلم و مقوله دانش مینگرد. آمار مطالعه را ملاحظه بفرمایید مشخص میشود که ایرانیان چه میزان اهل ارج نهادن به کتاب هستند.
من دبیرستان تیزهوشان درس میخواندم معلمی را انتخاب کردم به ناچار و برای داشتن شغل نیامدم اما راه را اشتباه آمدم.
من هم مدتهاست انتظار بازنشستگی را میکشم چون احساس میکنم کارم بیهوده است. دانش آموزی که به کلاس من وارد میشود پس از 9 سال تحصیل هنوز الفبای نوشتن انسان بر صفحه سرنوشت خود را نیاموخته است و آنجا که میخواهم او را وادار به اندیشیدن کنم به کما میرود.