در خردادماه سال ۱۳۹۲ مردم براي باز گرداندن اعتدال و عقلانيت به کشور و برچيدن تبعيضها با اکثريت آراي قوه مجريه را به دولت تدبير و اميد سپردند تا با اميد به آينده بهتر، جاني تازه در کالبد و روح مردم دميده شود. اميدي که براي فرهنگيان پس از عدم راي اعتماد مجلس اصول گراي نهم به وزير خوشنامي چون محمد علي نجفي، کسي که فرهنگيان راه خروج از بن بست ايجاد شده در وزارتخانه آموزشوپرورش را در گرو انتخاب او مي ديدند بسيار زود به ياس و نااميدي تبديل شد.
دولت روحاني همانند دولتهاي گذشته در حوزه آموزش و پرورش از نقاط ضعف و کمبودهاي زيادي برخوردار است. دولت يازدهم علي رغم بهره گيري از پشتيباني جامعه بزرگ فرهنگيان در عمل با انتخاب علي اصغر فاني نشان داد که آموزشوپرورش اولويت اول آن نيست و عزم جدي براي حل مشکلات زيرساختي وزارت آموزش و پرورش و کمبودهاي پيش روي فرهنگيان ندارد.
سياسي کاري در انتصابات به جاي شايسته سالاري، مديريت ضعيف و پر از انتقاد، عدم توجه به معيشت معلمان و به کارگيري حزبي مديران، فاني را يکي از پرحاشيه ترين وزراي کابينه يازدهم کرده است.
متاسفانه علي رغم عملکرد بسيار ضعيف فاني، رئيس جمهور دولت تدبيرواميد تلاشي براي جبران اين نقص کابينه نکرد. فاني در عمل نه برنامه مدوني براي اصلاح ساختار معيوب آموزشوپرورش داشت، نه انگيزه و توانايي براي مديريت مجموعه عظيم آموزشوپرورش. انتخاب فاني در کارنامه روحاني به عنوان يک شکست و ناکامي ثبت خواهد شد و مطمئناً فرهنگيان اين اشتباه استراتژيک، عمدي يا سهوي روحاني را فراموش نخواهند کرد.
نگاهي گذرا به عملکرد فاني و تيم مديران بازنشسته ستادي او، بي ترديد کورسوي اميد فرهنگيان براي تغييرات موثر و اساسي احتمالي در وزارتخانه عريض و طويل آموزش و پرورش را به نااميدي تبديل کرد.
حال سوال اساسي اين است که: "موفقيت بزرگ فاني در سه سال گذشته چه بوده است؟"
آموزش و پرورش به طور همزمان با چندين چالش عمده روبه روست؛ از مهمترين چالش هاي فاني و يارانش مي توان به مديريت وزارتخانه آموزش و پرورش، بودجه، سندتحول بنيادين، صندوق ذخيره و بيمه تکميلي فرهنگيان اشاره نمود.
اولين چالش اصلي فاني در آموزش و پرورش ، نداشتن نقشه راه براي برون رفت از بحران موجود و مديريت علمي اين وزارتخانه بود.
متاسفانه روحيه سازش پذير فاني مانع از جسارت و توان مقابله با مشکلات فرهنگيان را دارد. فاني با استفاده از مديران بازنشسته، بي انگيزه و ناتوان در پست هاي ستادي عملاً نشان داد که جسارت و توان لازم براي تغيير و تحول بنيادين در اين حوزه را نداشته و بيشتر تمايل به حفظ شرايط موجود دارد. در حالي که بدنه آموزشوپرورش متشکل از نيروهاي جوان، متعهد، توانمند و با انگيزه است، فاني با استفاده از مشاوران کم تجربه و ناآگاه به مسايل آموزشي، مشکلات اين وزارتخانه را دو چندان نموده است. فاني با انتخاب مديران ستادي بازنشسته و سياسي براي وزارتخانه آموزش و پرورش، نخواست يا نتوانست از مديران جوان، خوشفکر و کاربلد استفاده نمايد.
دومين چالش عمده فاني در زمينه مديريت بر وزارتخانه آموزش و پرورش با مشخص شدن اولين بودجه آموزشوپرورش در دولت تدبيرواميد شروع شد. سهم بودجه وزارت آموزشوپرورش در بودجه انبساطي سال 93، در حدود 20 هزار و 621 ميليارد تومان بود که تغيير چنداني با بوجه سال قبل نداشت و آموزشوپرورش همچنان از کسري بودجه رنج مي برد. اگر چه بودجه سال 94 آموزشوپرورش با رشد 1 / 12 درصدي نسبت به سال 93 به رقم 23 هزار و 800 ميليارد تومان رسيد، آموزشوپرورش در سال 94 نيز با کسري قريب به 4 هزار ميليارد توماني هزينهاي مواجه شد. با تمامي انتقاداتي که نسبت به بودجه 94 آموزشوپرورش وجود داشت، نوبت ارائه بودجه سال ۹۵ رسيد اما بر خلاف انتظار فرهنگيان، اين بار هم وزارت تحت مديريت فاني شاهد کسر بودجه بود. بودجه وزارت آموزشوپرورش در سال 95، 28 هزار و 540 ميليارد تومان برآورد شده است و اين در حالي است که بودجه وزارت آموزشوپرورش در سال 95، حدود 6 هزار ميليارد تومان کسر بودجه دارد.
روند تخصيص و پيشبيني بودجه در دولت، بر مبناي ضريبي از بودجه مصوب سال قبل دستگاه مي باشد. اما مشخص نيست چرا براي وزارت آموزشوپرورش که همواره با کسري اعتبارات مواجه است، عملکرد بودجه ملاک عمل قرار نميگيرد و از اين رو مرتباً بر بار مشکلات اين وزارتخانه در سالهاي بعد اضافه ميشود و باعث انباشت هرساله بدهيها و کسري بودجه در وزارتخانه آموزشوپرورش ميشود ؟ مطمئناً کسري بودجه هرساله بر کيفيت نظام آموزشي تاثيري منفي گذاشته و باعث کاهش راندمان آموزشی خواهد شد. ظاهراً حل مشکلات معيشتي معلمان و کارکنان آموزشوپرورش به عنوان يک موضوع جدي در دستور کار دولت تدبيرواميد و تيم اقتصادي آن قرار ندارد.
در کشور ما بودجه وزارتخانه ها نه بر اساس کار کارشناسي و نياز واقعي وزارتخانه ها (ضوابط)، بلکه از طريق چانه زني و روابط محقق مي شود که فاني نشان داد که نه توان چانه زني دارد و نه رابطه اي که بتواند از طريق آن کمکي به افزايش بودجه آموزشوپرورش بنمايد.
يکي از نقدهاي جدي به فاني و يارانش، اجراي شتاب زده و سطحي سند تحول بنيادين است. برداشت سطحي از سند تحول بنيادين و اجراي ناقص و شتاب زده آن باعث ايجاد مشکلاتي در بحث ساماندهي نيروي انساني، تدوين كتب و توليد محتوا و كمبود فضاهاي آموزشي شده است. در زمان اجراي نظام آموزشي ۳-۳-۶ ، نبود امکانات و زيرساختهاي نظام آموزشي هم باعث صدمه به بدنه آموزشوپرورش شد و هم باعث سرخوردگي خانواده ها از اجراي سطحي طرح ۳-۳-۶. تغيير نظام آموزشي مدارس به ۳-۳-۶ ، زمينه بروز تغييرات گوناگون در بخشهاي مختلف آموزشوپرورش را ايجاد نمود. يکي از اين زمينهها، زمان تعيين رشته دانشآموزان در مقطع متوسطه و فرآيند هدايت تحصيلي است که عدم اطلاع رساني درست و به موقع، باعث ابهام و سردرگمي خانواده ها شده است. آموزشوپرورش برنامهريزيهاي لازم براي اجراي درست و شفاف هدايت تحصيلي و چگونگي انتخاب رشته دانش آموزان در پايان پايه نهم را نداشت.
يکي ديگر از چالشهاي مهم پيش روي فاني ، شفاف نبودن فعاليت اقتصادي صندوق ذخيره فرهنگيان و انتصابات غيرقانوني (بازنشستگان يا افرادي بدون سوابق صنعتي) در شرکت هاي زيرمجموعه اين صندوق است.
طبق قانون برنامه دوم توسعه صندوق ذخيره فرهنگيان براي کمک غير مستقيم دولت به معيشت و منزلت معلمان تاسيس شده است.اگرچه از زمان روي کار آمدن دولت يازدهم شاهد تغييراتي درنگاه مديريتي به صندوق ذخيره فرهنگيان بوديم. اما متاسفانه در نبود نظارت دقيق و مديريت کارآمد، صندوق ذخيره فرهنگيان کمکي به منزلت و معيشت معلمان نکرده است ؛ درحالي که بيش از نهصد هزار نفر عضو فرهنگي صندوق هستند، سود حاصل از گردش مالي عظيم اين موسسه و ثمره اقتصادي سرمايه گذاريشان به جاي نفع به معلمان، منافع ديگران را تامين مي کند و عوايد حاصل از آن در اختيار معلمان قرار نمي گيرد.
يکي از نقدهاي جدي به فاني و يارانش، بيمه تکميلي (بيمه طلايي!) فرهنگيان است.بيمه تکميلي فرهنگيان علي رغم پرداخت هزينه هاي هنگفت به معضلي جدي براي فرهنگيان تبديل شده است و به مدد مديريت ضعيف فاني آن هم با واگذاري به يک شرکت بيمه ناشناس که حتي در مورد مجوز آن ابهامات زيادي وجود دارد، تضعيف شده، خدمات و تعهداتش محدود و موجب ناراحتي بسياري از معلمان شده است. تغيير بيمه تکميلي از بيمه ايران به بيمه آتيه سازان حافظ و اجراي بيمه به روش صندوقي براي کاهش حق بيمه برگي ديگر در کارنامه منفي فاني و مديرانش می باشد.
آقای رئيس جمهور !
انتخاب آقاي فاني به عنوان وزير آموزشوپرورش هم اشتباه و هم به نوعي شکست بود. عملکرد فاني در سه سال گذشته ضعيف و پر از انتقاد بوده است. نبايد فراموش کرد نمي توان با ترميم کابينه در يکسال باقي مانده همه نارسايي ها و کمبود ها را جبران کرد، اما ترميم کابينه و تغيير وزراي ناکارآمد مي تواند به بازسازي اعتماد از دست رفته کمک کرده و به نوعي احترام به خواست اکثريت فرهنگيان به حساب آيد. فرهنگيان براي رفع نيازهاي اساسي خود، منتظر گامهاي عملي هستند و شعارهاي پوپوليستي کمکي به حل مشکلات آنان نمي کند.فرهنگيان بايد تغيير را در زندگي روزمره خود نيز لمس کنند.
اکنون دولت يازدهم وارد آخرين سال فعاليتش شده است و زمان به سرعت در گذار است.
مطمئناً سال آخر براي دولت تدبيرواميد سالي حياتي است چرا که در پايان سال بايد براي تداوم کار خود از مردم و جامعه بزرگ فرهنگيان راي تاييد بگيرد. دولت يازدهم بايد به اميد و آرزويي که براي فرهنگيان مطرح کرده نگاهي دوباره بيندازد و فراموش نکند انتظار حمايت مؤثر و سرنوشتساز اتوباني دوطرفه است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ولی قطعا 4 ساله است روحانی
استیضاح فرصتی خوبی است که وزیر و دولت را تحت فشار قرار دهند تا مطالبات بازنشسته ها تمام و کامل پرداخت کنند.
جناب اقای پور سلیمانی لطفا به گوش رئیس مجلس برسانید که از این فرصت حمایت کنند و به استیضاح کنندگان کمک کنند اگر همچنان بی تفاوت باشند ریاست مجلس نیز در ظلمی که به بازنشسته ها می شود شریک هستند و ایشان نیز فرقی با وزیر نخواهند داشت./خیلی عجیب است تاکنون فقط جناب نوبخت وزیر را مورد تشویق و تقدیر قرار داده./
خواهشمند است پی گیری کنید اگر رئیس مجلس اراده کنند می توان به نتیجه رسید مشروط به اینکه رئیس مجلس از استیضاح حمایت کند و از وزیر و و دولت بخواهند که قبل از استیضاح، مطالبات همه بازنشسته ها پرداخت شود همچنین با افزایش حقوق بازنشسته ها کمی حقوق بازنشسته ها ترمیم شود.
جناب پورسلیمان لطفاً به اطلاع ریاست مجلس برسانید./
شما مادام در پست های که می نویسی از اختلاف بین دستمزد شاغلان وبازنشستگان شکوه می کنید، درصورتیکه شاغلان هم در شرایط خیلی سخت گذران می کنند بعلاوه اینکه شاغل هم هستند!!!
درود بر حاجی بابایی که به بازنشسته ها ظلم نمی کرد که شاغلین را کم راضی نگه دارد و پاداش بازنشستگی را به موقع پرداخت می کرد./
دوست عزیز اعتراض ما به این تبعیض آشکار و بی نظمی و بی انضباطی و بی تدبیری و ظلم آشکار است که در این 3سال گذشته زیاد شده.
این اقایان از ظلم و تبعیض و بی تدبیری ابایی ندارند؟فقط شعار و بی انصافی و مغلطه و سفسطه زیاد ...
معلم! بخشنامه ای جهت دادن یک برگ تقدیرنامه به 20%
همکاران با رعایت اصل عدالت! ارسال شده بود که شروط
دریافت کنندگان این لوح تقدیر به شرح زیر بود:
1- حسن شهرت!
2 - رضایت شغلی!
نتیجه اخلاقی قضیه: باید به حال این آموزش و پرورش گریست؟!
که بله معلمین این مقدار حقوق میگیرند
در حالی که تمام کارمندان وزارت نفت ماهانه 20000000تا30000000 حقوق در ماه می گیرند
حتی یکبار هم وزیر نفت اسمی از حقوق نجومی کارمندان خود نیاورده
درود بر حاجی بابایی که دانشگاه فرهنگیان و رشته های دبیری را احیا کرد درود بر حاجی بابایی که بیمه واقعاً طلایی (نه دروغی و تقلبی)را برقرار کرد./این بیمه فعلی که منافع بیشتری برای شرکت بیمه دارد تا معلمان./
درود بر حاجی بابایی که به بازنشسته ها ظلم نمی کرد که شاغلین را کم راضی نگه دارد و پاداش بازنشستگی را به موقع پرداخت می کرد./
تا یک نفر مدیر مدرسه میشه شروع میکنه به همکارهای خودش بی احترامی و تیکه پراندن
عوامل اجرایی مدرسه که هروز یکیشون غیبت داره و هر وقت که دوست دارند دمیان و میرن معلوم نیست حقوق چی رو میگیرند
صددرصد بار و مسئولیت مدارس هم روی سر معلم بدبختی است که سر کلاس درس میره
حتی اگر بدترین بیماری را هم داشته باشد جرات غیبت نداره
ولی عوامل اجرایی هوا سرد میشه -برف بیاد- بارون بیاد-حوصله نداشته باشند-جلسه های دروغی داشته باشند هر روز غیبت می کنند
اینها ماهانه 100000تومان هم زیادشونه
بعد انتظار داریم که حقوقمون مثل وزارت نفت بشه 20000000تومان در ماه
وزارت نفت همه با هم متحد هستند با هم دشمنی نمی کنند
زیراب هم رو نمیزنند مثل عوامل اجرایی مدارس فکر غیبت کردن و از زیر کار فرار کردن نیستند
با هم متحدند و یکصدا
به خاطر همین هم بالاترین حقوق را در ایران می گیرند
تا مدیر و معاون نشی در مدارس شلوغ نظرتون همینه که نوشتی.
24سال معلم بودم.4ساله معاون شدم بخدا بیشتر از اون 24سال شکسته و رنجور شدم.
التماس زود قضاوت نکردن...لطفاً
دوست عزیز اعتراض ما به این تبعیض آشکار و بی نظمی و بی انضباطی و بی تدبیری و ظلم آشکار است که در این 3سال گذشته زیاد شده.
این اقایان از ظلم و تبعیض و بی تدبیری ابایی ندارند؟فقط شعار و بی انصافی و مغلطه و سفسطه زیاد ...
خدا ازشون نگذره بحق حسین
وای به حال ما!!!!
"نارضایتی در بین بدنه عظیم فرهنگیان" دست کم دو ساله که بروز
کرده!؟
ظاهرا دولت یازدهم یا به انتخاب مجدد خود در اردیبهشت 96 خیلی
مطمئن است یا جامعه 900 هزار نفری معلمان را بسیار ریز
می بیند! نتیجه اینکه باید بزرگی خود را در انتخابات آتی اثبات
نماییم.
باید حقوق معلمین با کارمندان وزارت نفت یکی شود
چه فرقی بین معلم با کارمندان نفت ایران است
چرا حکومت اسلامی بین کارمندان خود فرق می گذارد
مگر معلم کارمند دولت نیست یا اینکه کارگر افغانی استخدام کرده اند که اینقدر حقوق پایین است
باید حقوق ما را با حقوق کارمندان نفت یکسان و هم اندازه کنند
همه باید اعتراض کنیم