تنها یک ماه بعد از شروع فعالیت ام در سایت « صدای معلم » بر اساس اعتقاد و باور قلبی و عملی خود، با نگاشتن یادداشت « زنگ کلاس زده شد ؛ معلمم کجایی ؟ » ( این جا ) به باد مذمت و شماتت رسانه ای توسط همکاران معترض قرار گرفتم.
به جز یکی دو نفر، مابقی مرا متهم کردند که چون طی مدت خدمت خود مدیر یا ناظم بوده ام نگاه احساسی به دروغ بودن 6 یا 8 ساعت آموزش در یک روز را دارم. هر چند عده ای کاهش زنگ کلاس ها را با دیر به کلاس درس رفتن خود قبول داشتند اما آن را هم سطح حقوق دانسته و در کامنت زیر یادداشت بنده می نوشتند برای این میزان حقوق بیشتر از این لازم نیست زحمت بکشیم. تا حدی که برای اثبات باور و گفته ام مجبور شدم متنی دیگر تحت عنوان جوابیه ای برای « زنگ کلاس زده شد...معلمم کجایی؟ » بنویسم.
حال منصف باشید و زنگ کلاس درسی خود را برای یک روز محاسبه کنید. در دانشگاه هم داستان همین است. شاید بتوان آن را « دروغ مکتوب یا قانونی » نامید. در واقع طی یک روز ما 6 یا 8 ساعت آموزش که در مدارس دولتی و غیردولتی متفاوت است، نداریم. تازه این ساعت نادرست به علاوه زنگ سیاحت مابین دو کلاس، محاسبه می شود.
اگر ساعات آموزشی ما ناقص و نادرست است پس تعطیلی های بهانه آمیز روزافزون از بهر چیست؟
در حالت طبیعی یک ماه با تعطیلی روزهای پنجشنبه و جمعه بدون هر نوع تعطیلی مناسبتی یا غیرقابل پیش بینی شده برای شش ماه اول سال که 31 روز است، 21 روز کاری و 10 روز تعطیلی دارد. حال بر اساس عوام فریبی یا خودفریبی و یا دگرفریبی، ما چگونه فریاد می زنیم که سال تحصیلی 9 ماه است و سه ماه تعطیلی تابستان!
طبق تقویم روزهای غیرتعطیل سال تحصیلی 1403- 1404 عبارتند از:
مهر 22 روز. آبان 22 روز. آذر 20 روز. دی 21 روز. بهمن 20 روز. اسفند 20 روز. فروردین 12روز. اردیبهشت 23 روز و خرداد 14 روز تا 22 خرداد که از 23 به بعد به دلیل جنگ تعطیل بوده است. یعنی جمعا 173 روز. و 97 روز کمتر از 270 روز یعنی 9 ماه سال تحصیلی.
از این 173 روز دایر بودن کلاس ها، 30 روز هم تعطیل به دلیل آلودگی هوا، صرفه جویی در مصرف برق، صرفه جویی در مصرف گاز یا تعطیلی پیش از موعد اسفند ماه برای آغاز تعطیلات نوروزی. ماند 143 روز که می شود 4 ماه و 23 روز یک سال تحصیلی.
سال هاست که مدارس برخی از مناطق کشور به دلیل قرار گرفتن در مناطقی که گردوغبار کشورهای همسایه غربی وارد این استان ها می شود روزهای بیشتری تعطیل اند و کلان شهرها به دلیل آلودگی هوا و از زمان روی کار آمدن آقای دکتر پزشکیان که برای اولین بار داستان ناترازی انرژی را برملا ساختند جهت صرفه جویی در مصرف انرژی برق و گاز، در طول هفته شاهد تعطیلی بیشتر در مدارس هستیم.
آموزش آنلاین هم مشکلات خاص خود را دارد که دانش آموزان و همکاران بهتر از همه با موارد آن آشنا هستند. حال یک نفر مرا از خواب بدمستی بی خیالی بیدار کند و بگوید بدون هر گونه کاهش در حجم کتب درسی یا زنگ دروس برای هر ماده درسی، یک معلم چگونه قادر است محتوای کتاب یا کتب تدریس خود را در مدت 143 روز به پایان برساند؟! و در همین مدت پرسش مستمر یا شفاهی و امتحان کتبی ماهانه را داشته باشد؟
و در عین حال بودجه بندی را هم رعایت کند. به کل داستان اضافه کنید تعطیلات مناسبتی پیش بینی نشده چون رحلت یا شهادت شخصیتی که نیاز به اعلام عزای عمومی دارد و یا سفرهای راهیان نور را و در نهایت سخنرانی ها و فوق برنامه های پیش بینی شده و ناشده در مدارس را که کلاس درس و مدرسه را به تعطیلی آموزش می کشاند. آموزش تنها عبارت از میانگین نمرات امتحانی نیست که بر اساس آن به ارزیابی رؤیایی خود بنشینید ؛ آموزش زیربنای توسعه، پیشرفت و برتری در هر زمینه ای است.
حال اضافه کنید تعداد تراکم دانش آموزان در کلاس درس را که طبق تعریف استاندارد است یا خیر؟ یقین در تمامی مدارس دولتی، نیست.
و اضافه کنید دو ترم امتحانات یک سال تحصیلی را. خرداد که فقط امتحانات انجام می شود. دی ماه هم اگر گاهی با دستور آموزش و پرورش کلاس و امتحانات هم زمان جریان داشته باشد، حواس دانش آموز از درس و کلاس به سوی امتحانات معطوف خواهد بود و امر آموزش جدّی گرفته نخواهد شد.
حال معلم چگونه حال و هوای یادگیری بیش از 30 دانش آموز را در این شرایط زمانی برای یک سال تحصیلی داشته باشد؟
نمی دانم با ماشاا... یا انشاا... چگونه معجزه ای رخ می دهد که آموزش و پرورش، معلمان، مدیران و صدالبته بینوا دانش آموزان طی 4 ماه و 23 روز، قادرند حجم زیاد کتب درسی را تدریس کنند، فرابگیرند، یا گزارش دهند که مدارس در امن و امان است و سال تحصیلی موفقیت آمیزی را پشت سر گذاشته ایم. الهی شکر.
اما دروغ بس است چون حداقل نتایج اصلی تلاش ما در آزمون های بین المللی بدجوری موجب آبروریزی می شود و انگشت اتهام هر کس به سوی دیگری روانه می شود و با محکوم کردن غیر خود، نفسی به آسودگی کشیده و وجدان خود را راحت می کنیم. همین جاست داستان دیرین افت تحصیلی، بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل دانش آموزان که برای وجود آن گاه فقر را متهم می کنیم و گاه بی سوادی والدین را.
اما هرگز با خود روراست نیستیم که بگوئیم یک کودک یا نوجوان حوصله رفت و آمد به مدرسه ای را که پای بند قانونی باثبات و محکم نیست، ندارد. او هم از سردرگمی مسئولان نظام آموزشی و بلاتکلیفی آموزش در کشور، بی انگیزه و بی اشتیاق می گردد.
زمان تحصیل ما روزها و ماه های آموزش ثبات داشت و قربانی هیچ ناترازی، کمبود و ضعف یا فوق برنامه و سخنرانی و...نمی شد. دیسپلین حاکم بود و دانش آموز هم سو با آن منضبط بود. داستان افت تحصیلی، ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل در آن دوران، حداقل به دلیل ضعف و کاستی ساعات آموزشی یا تقلیل ماه های آموزشی نبود.
شاید زمان آن رسیده است که نظام آموزشی کشور توأم با عملی شایسته، اعتراف کند که شرایط جاری آموزش در کشور دارای مشکلات یا اشکالات عدیده ای است که بر نتایج آموزش نتایج سویی می گذارد و با جسارت و برنامه ای مدون و ضرب الاجل تصمیمات جدیدی بر اساس تجارب عملی کشورهای موفق در امر آموزش بگیرد. از جمله با توجه به داستان ناترازی یا گرد و غبار مسافر از کشورهایی که بیابان زدایی نکرده اند، به تغییر تعطیلات سالانه و یا ایام آموزش، بیندیشد.
مثلا آغاز سال تحصیلی از دهه اول یا نیمه دوم شهریور ماه باشد تا فرصتی برای تعطیلات زمستانی داشته باشیم. که با توجه به برودت هوا در بیشتر شهرها و استان ها، نیمه دوم دی ماه یا دهه اول بهمن ماه برای این تعطیلات حداقل یک هفته ای مناسب است.
از سوی دیگر ؛ تعطیلات نوروز را دقیقا و با قاطعیت به یک هفته تمام برسانیم و با بخشنامه های بی اثر، اعتبار آموزش و پرورش را زیر سئوال نبریم و یا آن را بازیچه شیطنت دانش آموزان نکنیم.چون از یک هفته یا ده روز آخر اسفند تعطیلات نوروزی برای عده ای از خانواده های دانش آموزان آغاز می شود تا 13 فروردین. و گاه با برخورد سیزده به در با برخی مناسبت ها یا روز آخر هفته یعنی چهارشنبه، با تعطیلی پنجشنبه و جمعه، بیش از 20 روز تعطیلی به بهانه نوروز، داریم.
تعطیل کردن مدارس با هر بهانه ای لاپوشانی کردن عجز و ناتوانی دولت و وزارت آموزش و پرورش در حل و فصل مشکلات در حیطه های مختلف کشور است.
چند کشور جهان به دلیل آلودگی هوا یا ناترازی انرژی، فورا مدارس و دانشگاه ها یعنی مهم ترین پایگاه و جایگاه پویایی و توسعه یک جامعه را تعطیل می کنند؟
تحلیل یا آب رفتن آموزش، هیچ به نفع آینده سازان و آینده ایران نیست.
با ساعات، روزها و ماه های واقعی یک سال تحصیلی در مدارس و دانشگاه ها مانور سیاسی یا اقتصادی ندهیم . قدری به خود آییم و حداقل با این اصل مهم یعنی آموزش کامل نه دستکاری یا تراشیده شده، که مغزمایه و استراتژی اصلی توسعه یافتگی در کشورهای پیشرفته شمرده می شود، واقع بینانه برخورد کنیم و طرحی نو در اندازیم.
آموزش نونهالان، کودکان و نوجوانان و جوانان کشور یعنی ارزشمندی و توانمندی در تمامی عرصه های کشور. تمامی کاستی های مدیریتی یا اجرایی خود را در بی اهمیتی آموزش در کشور بجوئید.
آموزش تنها عبارت از میانگین نمرات امتحانی نیست که بر اساس آن به ارزیابی رؤیایی خود بنشینید ؛ آموزش زیربنای توسعه، پیشرفت و برتری در هر زمینه ای است.
ایران قدرتمند حتی اگر به نیروهای مسلح توانمند و یا تجهیزات پیشرفته ای برای دفاع از مرزوبوم خود نیاز دارد فقط و فقط در سایه آموزش ممکن می گردد.
آموزش مغز هر کشوری است که نیاز شدید به خون رسانی دارد و گر نه با آن، خود آن را تضعیف و نابود خواهیم ساخت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان