وقتی که در وزارت آموزش و پرورش مشکلات ریشهدار و اساسی وجود دارند ؛ چگونه میتوان انتظار داشت که مدیریت بر پایه دانش، تجربه و شایستگی باشد؟
ما با این واقعیت و با یک سیستم عجیب مواجهیم؛ سیستمی که چاپلوسی و تملق بهعنوان شاهراه رسیدن به مدیریت در آن حاکم است. هرچه کمتر بفهمی و بیشتر چاپلوسی و تملق مدیران ارشد را بنمایی، دقیقتر فرمان « بله قربان » را اجرا کنی، سریعتر به صندلی ریاست میرسید.
همین فرهنگ اشتباه، پاشنه آشیل پیشرفت و توسعه تعلیم و تربیت شده است. وقتی مدیران بهجای تخصص با روابط و چاپلوسی سر کار میآیند، نتیجه چیزی جز سوءمدیریت نیست. مشکلاتی که باید با دانش و برنامهریزی حل شوند، زیر دست مدیرانی میمانند که حتی نمی فهمند مشکل چیست. از بحران آموزش گرفته تا فروپاشی زیرساختهای تربیت، همه ناشی از همین حلقه معیوب انتصابات است.
در وزارت آموزش و پرورش شایستهسالاری هیچ جایگاهی ندارد.
مسیر ارتقاء از کنار کلاس درس و کتابخانه نمیگذرد، بلکه از راهروی دفتر مدیر و چاپلوسی و تملق آغاز میشود.
کسی که روزی حاضر بود کفش مدیر بالادستی، نمایندگان مجلس و یا هر شخص رابطی را لیس بزند، امروز درباره سیاستگذاریهای کلان تصمیم میگیرد. چگونه میتوان با چنین رویکردی به پیشرفت و تحول در تعلیم و تربیت فکر کرد؟
وقتی مدیرانی بر سر کارند که تخصصشان فقط حفظ منافع بالادستیهاست، مشکلات حل نمیشوند؛ بلکه بیشتر میشوند.
این نسل از مدیران، نه توان حل بحرانها را دارند و نه دغدغهای برای آنها.
باید اعتراف کنیم که چاپلوسی و تملق، نهتنها جایگزین شایستگی شده، بلکه سد بزرگی در مسیر پیشرفت تعلیم و تربیت است.
به سبک خلاقانه مدیریتیمان گریه کنیم ؛ چراکه با این رویکرد، پیشرفت و توسعه نه تنها دور از دسترس است، بلکه هر روز دورتر میشود!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
زندگی چون نردبانیست بالا وپست لاجرم آن کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست