صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

«آمده بود تا مسئولیت اجتماعی خود را در قبال جامعه اش پاس بدارد»

برای معلمم ؛ رحمان جوکار

غفار جلالی

دل نوشته ای برای رحمان جوکار

دهم اسفند ماه ۱۴۰۰ دبیر ادبیاتم رحمان جوکار رخ در نقاب خاک کشید. تشییع جنازه شاعرانه ای داشت، همه حرف از حافظ و سعدی و مولانا بود. اشعار شان در رثای مردی خوانده می شد که سال‌ها با جان و دل خوانده بود و تدریس شان کرده بود.

گویی شب شعر دیگری بود مانند شب شعرهای سال‌های دور که برگزار می‌کرد. تدفینش نیز عارفانه بود. از دوستان سال‌های دور بودند تا شاگردانش که حالا گرد سپیدی بر سر وصورت داشتند.

آخرین تجمع فرهنگیان شیراز در سوم اسفندماه نیز حضور داشت ؛ شاید آمده بود آخرین درس آزادگی را نیز بیاموزاند و برود.

آمده بود تا مسئولیت اجتماعی خود را در قبال جامعه اش پاس بدارد.

دل نوشته ای برای رحمان جوکار

آمده بود شعر استاد سخن سعدی علیه الرحمه را که فرمود:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار ترجمان دیگری ببخشد،

آمده بود تا به جامعه اش بگوید :

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

شاید هم آمده بود تا آخرین بار بگوید :

ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده
اگر تو می ندهی داد روز دادی هست

دست نوشته ای تحت عنوان بهاریه در شب عید سال گذشته از استاد دارم که شاید بیشتر تجسم روح آزادگی این مرد بزرگ باشد، بدین شرح :

وقتی آسمان کشورم را آبی نمی بینم، وقتی فضای کشورم را غبارآلود می بینم، وقتی کمر مردان کشورم را زیر فشار زندگی خم و کمر زنانش را در سطل های زباله به دنبال نان پاره‌ای خم تر می بینم، دستم به قلم نمی رود تا بهاریه بنویسم .

وقتی عرق شرم در چهره مردها و زردی چهره را در سیمای زنان کشورم می بینم دستم به قلم نمی رود، وقتی کارگر ماهر کار از دست داده را می‌بینم که ناهارش را که حاوی دونان و دو خیار و گوجه را پیچیده و بامدادان به میدان شهر میرود تا شاید کاری بیابد و با دستان پینه بسته اش پول اندکی به خانه بیاورد و دست از پا درازتر با چهره‌ای عبوس شرم گنانه وارد خانه می شود و در پروازه خیالش به نقطه ای دور می نگرد دستم به قلم نمی رود .
وقتی.... وقتی.... وقتی....

می گویم :
خداوندا تو را سوگند به ظرافت ترکه های نورسته و خود نمای درختان و به طراوت غنچه های حریر پوش بهار نارنج و به نوای گوش نواز مرغان عاشقت امید را در دل مردمان کشورم مخشکان و آنان را دلی خوش عطا فرما.

خجسته باد برهمگان نوروز و نو شب .
آخرین شب قرن ۱۴ جوکار

دیدار به قیامت استاد

دل نوشته ای برای رحمان جوکار

(جوکار به همراه استاد شجریان در تخت جمشید )


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دل نوشته ای برای رحمان جوکار

جمعه, 13 اسفند 1400 22:33 خوانده شده: 895 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1400/12/14 - 07:20
روحش شاد
روحشان شاد
یادشان گرامی
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1400/12/14 - 07:21
خدا رحمتشان کنه

با گروه آموزشی جوکار(گاج) نسبت نداشتند؟
پاسخ + +1 0 --
معلم 1400/12/14 - 10:33
روحش شادیادش گرامی.تسلیت به خانوادۀایشان وهمچنین جامعه بزرگ فرهنگیان ایران باد.
پاسخ + 0 0 --
جلالی 1400/12/19 - 17:11
درود .خیر
پاسخ + 0 0 --
کیان 1400/12/17 - 16:57
دایی مادرم بودند
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/03/04 - 01:05
خداوند بیامرزش روحش شاد یادش گرامی باد ....شکری زاده زنگی اباد
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/03/04 - 05:16
جوکار مدیر من بود روحش شاد یادش گرامی باد. شاکری زاده

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور