چند سالیست که دچار فوبیای فضای مجازی در صبح روز عید شدهام. پیامهای بیشماری از افراد شناس و ناشناس میرسد که بلااستثنا آماده و کارت پستالی و استیکری است. گاهی شماره آنها را سیو ندارم و حتی به خودشان زحمت نمیدهند سلام کنند و خودشان را معرفی کنند. نمیدانم چه اجباری به فرستادن این پیامها داریم؟
بدتر از آن خدا نکند توی گروهی عضو باشید. شخصا تا چند روز وضعیت دیوانهکنندهای را باید تحمل کنم. انبوهی از پیامهای تکرار تبریک سال نو!
پیشنهاد من:
* بیایید توی هر گروهی هستیم از بهترین تجربیات، کتابها و فیلمها و عوامل رشدمان دو خط بنویسیم.
* در کنار تبریکات کلیشهای، بنویسیم که امسال قرار است چه کاری انجام بدهیم تا انسان بهتری برای خودمان باشیم. لازم نیست یک کار بزرگ باشد.
_ شاید بتوانیم ماهی یک بار به پرورشگاه برویم و به بچهها در درسهایشان کمک کنیم.
_ شاید بتوانیم زبالههای پلاستیکیمان را از زبالههای تر جدا کنیم.
_ شاید قرار است امسال موقع رانندگی کمتر بوق بزنیم، کمتر فحش بدهیم.
_ شاید بخواهیم ماهی یک کتاب متفاوت بخوانیم و به اطلاعات مجازی اکتفا نکنیم.
_ شاید با خودمان قرار بگذاریم ماهی یک بار با فردی مخالف عقیدهمان گفت و گو کنیم، تمرین کنیم وسط حرفش نپریم و فقط شنونده باشیم. باور کنیم هیچ اتفاقی نمیافتد، حکومتی ساقط نمیشود یا به وجود نمیآید.
_ شاید تصمیم بگیریم گاهی موقع بیرون رفتن یک میوه یا ساندویچ با خودمان ببریم و به پسرک زباله گرد بدهیم.
شما میتوانید این لیست را تا هزاران خط دیگر ادامه بدهید و امسال را اندکی نو تر از سال قبل کنید.
کانال روزنوشتهای احسان محمدی
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.