بازگشایی مدارس در دورانی که جهان و ایران با ویروس کرونا دست و پنجه نرم می کند با واکنش های متفاوتی از طرف موافقان و مخالفان روبه رو شده است. عده ای بر اهمیت بازگشایی واقعی مدارس تاکید می نمایند و تعداد زیادی از کارشناسان و خانواده ها هم نسبت به فراگیری کرونا با بازگشایی مدارس هشدار می دهند .
مدت ها وزارت آموزش و پرورش درصدد بود برنامه ریزی برای بازگشایی را بر اساس تقسیم بندی شهرستان ها به سفید ، زرد و قرمر انجام دهد ولی ناگهان با تاکید یکباره رئیس جمهور محترم، بازگشایی کامل دردستور کار قرار گرفت و بر بی نظمی ها و سردرگمی ها افزوده شد .
از سوی دیگر ، اتفاقی ظاهراً غیرمرتبط با بازگشایی مدارس که در جامعه ایران بازخورد فراوانی ایجاد کرد ؛ حذف عکس دختران از روی جلد کتاب ریاضی سوم ابتدایی بود . بسامد این اتفاق آن چنان فراگیر سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را مجبور به توضیح و وزیر محترم آموزش و پرورش را مجبور به عذرخواهی نمود.
با توجه به روند چاپ کتب درسی این تصمیم باید حداقل یکسال و نیم پیش اتخاذ شده باشد ولی همین تصمیم می تواند رویکرد کلی آموزش و پرورش را روشن سازد .
مدیران آموزش و پرورش در بازگشایی مدارس به صورت جزیره ای جدا از مدرسه ، معلم و اولیا تصمیم می گیرند و می کوشند بدون تهمید مقدمات لازم روانی، فرهنگی و تدارکاتی مدارس را در اسرع وقت بازگشایی کنند ؛ از سوی دیگر برنامه ریزان کتب درسی به راحتی عکس دختران را به بهانه کمبود جا از صفحه کتاب درسی حذف می کنند . هردوی این رویدادها از حذف " انسان" از تصمیم سازی و تصمیم گیرهای آموزش و پرورش خبر می دهد . زیرا اهمیتی داده نمی شود که دیدگاه انسان های سازنده نظام آموزش و پرورش یعنی معلمان ، اولیا ، دانش آموزان و مدیران مدارس چیست . همه یک عدد هستند، عدد هایی که به کار آماردادن می آیند . پس اگر جایی برای عکس نباشد لزومی ندارد حتما دختران برروی جلد کتاب ریاضی باشند . می توان دختران را حذف کرد چون مدیران می توانند در هنگام آمار دادن از تعداد دخترانی بگویند که مشغول به تحصیلند و ذکر درصد آن ها کافیست .
وزارت آموزش و پرورش در انبوه برنامه ها و آمارها گم شده است و انسان و کرامت آن در ظاهر و محتوای آموزشی و پرورشی در حال فراموشی است .
اگر برنامه های پرورشی امروز را با دهه شصت مقایسه کنیم به تفاوت نگاه انسان محور و آمار محور در وزرات آموزش و پرورش پی می بریم . در آن دوره ،با همه انتقادهایی که به آن وارد است، برنامه های پرورشی بخشی از مدرسه و راهکاری برای جهت دادن به فکر و ذهن دانش آموز با مشارکت خود او بود ولی امروز برنامه های پرورشی با همه زحماتی که متصدیان آن تحمل می کنند برای آمار دادن به کار می آید .
دقت در برنامه ای مثل توسعه متوازن رشته ای نیز موید همین رویکرد آمار محور به آموزش و پرورش است . وقتی آموزش و پرورش بخواهد در مسیری جدا از جامعه حرکت کند و برای خود رسالتی انسانی برای حل دغدغه های خانواده ها و دانش آموزان قائل نباشد نتیجه ای جز سرخوردگی هزاران دانش آموزان نخواهد داشت که خود را از دست یافتن به رشته مورد علاقه خود محروم می بینند و دستاوردی از نظام و آموزش و پرورش به ارمغان نمی برند .
حال وزارت آموزش و پرورش می تواند با آمارهای پرو پیمان نتیجه عملکرد خود را در مورد توسعه متوازن به رخ بکشد و درصدها را بالا و پایین ببرد بدون اینکه به این موضوع دقت شود که این درصدها انسان اند .
به گزارش های وزیر آموزش و پرورش دقت کنیم و آن را تحلیل گفتمان کنیم و ببینیم آیا وزیر صمت یا جهاد کشاورزی نمی توانند مانند همین گزارش ها را بدهند و با عدد و رقم وزارتخانه خود را موفق نشان دهند؟ تفاوت در آنست که محصولات آموزش و پرورش در خیابان راه می روند و نشان می دهند که گزارش ها گویی در جزایری جداگانه تدوین شده اند .
در این فضا چرا باید تعجب کنیم که رئیس جمهور محترم حقوقدانمان برای مدرسه تمثیل پادگان آموزشی به کار می برند، مگر ایشان از ابتدا در برنامه هایشان تعهدی نسبت به توسعه آموزش و پرورش داشته اند و مگر وزارت آموزش و پرورش دراین دولت توانسته اندکی جایگاه خود را در دولت ارتقا دهد؟
چرا باید تعجب کنیم که بخشی از معلمان کرونا را وسیله فرار از مدرسه کنند ؟ مگر آن ها حق ندارند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند ؟
چرا باید تعجب کنیم مدرسه تبدیل به دایره اداری وابسته به ادارات آموزش و پرورش نشود و ساختار و شخصیت آن لگدکوب نگردد زیرا وقتی انسان از دایره برنامه ریزی ها خارج شود مدرسه موجودی بی جان است که تفاوتی با یک دایره اداری فرمانبر ندارد .
وقتی انسان از ساختار آموزش و پرورش حذف می شود مدارس جنبه طبقاتی می یابند ؛ مدارس برخوردار و غیردولتی متمکن پول های هنگفت می گیرند و خدمات لاکچری آموزشی ارائه می دهند و در فضاهای متفاوتی سیر می کنند و مدارس غیربرخوردار در این ساختار ناعادلانه آموزشی مجبورند با هر روشی از اولیا مبلغی بگیرند تا امورات خود را بگذرانند .
بازگشایی مدارس با شرایطی که امروز در جریان است نشانگر آنست که کوه آموزش و پرورش هم می تواند موش بزاید و با همه تبلیغات توان یک برنامه ریزی صحیح و منظم برای بازگشایی با درنظر گرفتن همه مشکلات را نداشته باشد و حذف عکس دختران نیز نشان می دهد خیلی مهم نیست عکس دختری حذف شود چون در این ساختار همه آمارو درصدیم .
ما معلمانی که فقط سخن از معیشت می رانیم و ما مدیرانی که میزهایمان را می پرستیم همگی یکسان در این شرایط مقصریم چون از ابعاد مختلف این ساختار انسان پرور را تضعیف کرده ایم . مایی که تشکل هایمان را به معبد پست خواهان تبدیل کرده ایم و ما روسایی که همکارانمان را مجبور می کنیم برای یافتن یک مدیریت به هر کاری تن بدهند یکسان در ذبح نهاد آموزش و پرورش نقش داریم . مایی که در قله قاف وزارت آموزش و پرورش می نشینیم و سند می نویسیم ، برنامه تدوین می کنیم و ابلاغ می کنیم ، گویی آموزش و پرورش باید کارخانه تولید محصولات مورد علاقه مان باشد از متهمان درجه اول این شرایطیم . چرا باید تعجب کنیم مدرسه تبدیل به دایره اداری وابسته به ادارات آموزش و پرورش نشود و ساختار و شخصیت آن لگدکوب نگردد زیرا وقتی انسان از دایره برنامه ریزی ها خارج شود مدرسه موجودی بی جان است که تفاوتی با یک دایره اداری فرمانبر ندارد .
مایی که با تاسیس مدارس غیردولتی و ده ها موسسه غیردولتی آموزشی و تولیدکننده کتاب کمک آموزشی و اجرا کننده کنکور های آموزشی ،آموزش و پرورش را جولانگاه تامین پول و سرمایه می کنیم و تفاوت مدرسه و کارخانه پفک و چیپس را نمی دانیم از مقصران اولیه حذف انسان از نهاد آموزش و پرورشیم.
آموزش و پرورش دیگر انسان محور نیست و همین را می توان در بازگشایی مدارس و حذف عکس دختران از کتاب درسی دید . چاره ای جز تلاش برای احیای نقش انسان در آموزش و پرورش نیست . احیای نقش انسان از طریق گفت و گو ، همکاری ، مشارکت ، شایسته سالاری ، عدالت خواهی و تلاش برای احیای کرامت انسان در آموزش و پرورش ممکن است . حرف هایی که اگر این روزها در آموزش و پرورش بزنیم فقط شاهد پوزخند عمده ی همکاران و دوستانمان هستیم ؛ شاید از سیاره ای دیگر آمده ایم !
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
گر فلکشان بگذارد که دوا می گیرند
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
نیکوکار از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است (حضرت محمد(ص) نهج الفصاجه و امام علی(ع) نهج البلاغه)
با همین حرفا تا حالا سرمونو بریدن صدامون در نیومده دیگه: انسانیت، انبیا، فی سبیل الله، عشق.
زندگی خرج داره داداش. شکم این حرفا حالیش نمیشه.
یه عمره داریم روغن ریخته رو نذر امامزاده میکنیم. زورمون به وزیر و مدیر و اداره نمیرسه و اعتراضی هم نمیکنیم میگیم خدایا تلاش ما رو بذار به حساب آخرت و عاقبت بخیری بچه هامون! برای همین دائم هشتمون گرو بیستمونه.
تو ظلم ظالم مظلوم هم مقصره. نباید گردن کج کنیم. تلاشمون رو بکنیم اگر جواب نگرفتیم داد پیش پروردگار دادگر ببریم.
دوست عزیز ،بنده منکر مشکلات موجود نیستم وبنده در این زمینه هزینه هم داده ام. ولی مشکل جای دیگری است.
پیشنهاد می کنم مطلب بنده را کامل بخوانید چون به یک روند کلی انتقاد دادارد و نباید با یک جمله در مورد یک متن نظر داد.
ممنون از اظهار نظر شما
شنیدم تو اداره کل شما تلفن برمیدارند زنگ میزنند میگن فلانی هستی میگه آره میگه از فردا نیستی
پستت حذف شده
جای تاسف نداره این روش
چرا شما به عنوان یکی از مشئولین اداره کل در مورد این مطلب و روش غلظ آقای فلان و فلان چیزی نمی نویسی
شما که این راشنیده اید حتما شنیدید که بحث تغییرساختار از مدت ها پیش مطرح بوده است و این تغییرساختارهم ارتابطی به اداره کل ندارد وازوزارتخانه ابلاغ شده است .
برعکس شما که حتی کامنت خودتان را نام مستعارن وشتید بنده تغییرساختار فوق را با اسم خودم درهمین صدای معلم نقد کرده ام .امیدوارم مطالعه کنید .