خواب دیدم فرهاد(۱) بر کولش هزار شاخه شقایق وحشی گذاشته تا برای شیرین دختی به نام رومینا (۲) ببرد.
حرف دل است و عاشقی، گل که سهل است فرهادها می توانند بیستون را هم بی ستون کنند.
پدر رومینا شادان از دانستن این عشق با دستان مهربان و داس قدیمی می رود تا برای این جشن و محفل، گندم درو کند تا مادر نان بپزد.
آسیه (۳) بر کنار آلونک کوچک خود، بر زیبایی این دو دلداده اسپند دود می کند و البرز (۴) تمام زاگرس را برایشان چراغانی کرده است...
آشفته خوابم آیا تعبیر می شود؟
۱- فرهاد خسروی
۲- رومینا اشرفی
۳- آسیه پناهی
۴- البرز زارعی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جبران خلیل جبران ( شاعر، نویسنده و نقّاش لبنانی ) در کتاب پیامبر:
« بچّه های شما، فرزندان شما نیستند؛
آنان پسران و دختران زندگی اند؛
آنان گرچه از طریق شما پا به عرصه ی وجود گذاشته اند امّا از آنِ شما نیستند؛
می توانید عشقتان را ارزانی شان کنید امّا نه افکار و اندیشه هایتان را؛
می توانید جسمشان را کاشانه ای بخشید امّا نه روحشان را؛
می توانید زجر بکشید تا مثل آنان شوید امّا در طلب این نباشید تا آنان را نیز مانند خود بار بیاورید؛
زیرا زمان هرگز به عقب برنمی گردد و در دیروز ساکن نمی شود. »
با آرزوی پذیرش بی قید و شرط فرزندان و سعی در برآوردن نیازهای مادّی و معنوی آنان.
من صبح که بیدار میشوم هیچ کدام از خواب هایم را به یاد نمی آورم.
نمی دانم چرا.
دختره چشم سفید رو با اون سه نفر دیگه مقایسه می کنی؟
علت مرگشون یکسانه؟