چه میشود هنگامی که فردی غیرمتخصص و بیتجربه در مصدر مدیریت قرار میگیرد؟
با یک نگاه می توان این پیامدها را تصور کرد:
* نمایش، ظاهرسازی و دروغهای پیدرپی برای وارونه نشان دادن واقعیتها
* سقوط کارآمدی و به هدر رفتن منابع
* به حاشیه راندن افراد متخصص و مجرب و استفاده زیرمجموعه بیتجربه و ناکارآمد.
* لذت پنهان استفاده از امکانات مالی توسط افرادی ناشایست که لیاقت جایگاهشان را ندارند.
معمولا افراد توانا - که در چهارچوب اصولی مستحکم کار و زندگی می کنند خودشان را تبلیغ نمیکنند چون نیازی به این کار ندارند ... برای نمونه کارخانه بنز فقط شرایط خرید اتومبیل خود را تبلیغ میکند و دیگر نیازی به تبلیغ کیفیت و استحکام فرآوردهاش ندارد در حالی که پراید باید تا آخرین روزهای عمر خود در حال دفاع کردن از این محصول بیکیفیت باشد تا شاید مورد توجه قرار گیرد.
جامعه سالم و جامعه اخلاقی، جامعهایست که باسوادترینها، سیرترینها، متخصصترینها و با اصالتترینها در آن بر مصدر امور باشند تا حتی در خلوت نیز اصول و آداب اخلاقی را رعایت کنند و این گونه برای جامعه الگو باشند. یک روحانی برجسته، یک مهندس متبحر، یک نویسندۀ موفق ، یک صنعتگر زبده و یک سیاستمدار باهوش نیازمند هیاهو، دروغگویی و تخریب دیگران نیست تا پایدار باقی بماند و این افراد ضعیف و نادان هستند که همواره باید نمایش دهند تا مورد توجه قرار گیرند و از هر آنچه در مخزن حیلههای بشریست برای حفظ خود بهره گیرند که این مخزن حیله از ظاهر تا جملات و رفتار را شامل می شود.
ریشۀ اصلی تشدید بیاخلاقی در سالهای اخیر، کنار گذاشتن افراد متخصص و رشد قارچوار افرادیست که سوابق روشن تخصصی، علمی، اجرایی و تجربی ندارند. افراد بزرگ هرگز دنبال کوتولهها نمی روند و بزرگی خود را با انتخاب افراد بزرگ در زیرمجموعۀ خود اثبات می کنند ولی افراد درجه دو و ناتوان به دلیل نگرانی از دست دادن جایگاه مدیریتیشان همواره در پی افرادی ناتوانتر از خود هستند و نفرات ردههای پایینتر نیز همین چرخه باطل را ادامه می دهند و این همان پدیدهای است که استیو جابز از آن به عنوان انفجار نادانی یاد می کرد و از آنجا که بسیاری از مدیران کشور ما به واسطه ارتباطات در جایگاه خود قرار گرفتهاند مرتب در حال تبلیغ ، چاپلوسی و تخریب دیگران هستند
وقتی ساختاری ، اولویت را به افراد کمتجربه و کمدانش می دهد به طور طبیعی باید انتظار عملکردهای ضعیف ، قضاوتهای بیپایه ، دانش محدود ، تصمیمگیری اشتباه ، سخنان نسنجیده و پیامدهای منفی آنرا داشته باشد ، انتصاب یک سفیر که در طول عمر خود دو کتاب هم نخوانده به حقوق انسانهای دیگر و مصلحت عمومی لطمه می زند و حریمهای اجتماعی را مخدوش میکند .
تخصص پیدا کردن دستکم نتیجه بیست سال زحمت است ولی پنهان ماندن در پشت مواضع سیاسی برای دستیابی به پول , امکانات و ریاست چندان انرژی نمیخواهد .
سایت محمود سریع القلم
نظرات بینندگان
و نیز کسی که به حق نزدیکتر میشود تنها تر میشود و توفیق یافتن در تنهایی غیرمحتمل نیست
السلام علیک یا ابا صالح المهدی