«... دکتر الیریو نوگوئرا (Alirio Noguera) چند سال قبل با یک جعبه دارو محتوی قرصهای بیمزه و بیخاصیت و با این شعار که هر بیماری جدید، بیماری قدیمی را در خود فرو می برد و جای آن را میگیرد وارد ماکوندو (Macondo) شده بود. این شعار پزشکی هیچ کس را قانع نمیکرد. در حقیقت او یک شارلاتان و کلاهبردار بود. در پشت نقاب چهره معصومانه این پزشک ساده و بیتکلف یک تروریست جانی و خطرناک مخفی شده بود، با چکمههایی ساق کوتاه که زخمهای روی ساق پاهایش را که پنج سال ماندن در کند و زنجیر به جا گذاشته بود می پوشاند. بعد از زندانی شدن در ماجرای فدرالی موفق شد با درآوردن خود به شکل و هیبت کشیشان و بر تن کردن ردایی که در دنیا بیش از هر چیز از آن نفرت داشت به کوراسائو (Curaçao) فرار کند. در پایان یک دوره تبعید طولانی با شنیدن اخبار هیجانانگیزی که تبعیدیان از سرتاسر کارائیب به کوراسائو میآوردند از خود بیخود شد، سوار کشتی بادبانی یک قاچاقچی شد و با شیشه قرصهایی که چیزی جز شکر تصفیه شده نبود و با یک مدرک دیپلم از دانشگاه لایپزیگ که خود جعل کرده بود سر از ریوآچا (Riohacha) درآورد ...» صد سال تنهایی، گابریل گارسیا مارکز، فصل پنج، صفحه 99
شاید هنوز هم به یاد بیاورید، آن روزهای خوب قدیم به پدر یا مادر خود گیر میدادیم تا برایمان عینک بخرد، از همانهایی که لنزهایشان چیزی جز شیشه معمولی نبود، یا ضعف بینایی را بهانه میکردیم تا آنها را راضی کنیم برایمان عینک بخرند تا پز بدهیم و باکلاس جلوه کنیم. با افکار بچگانه وقتی موفق میشدیم و عینک به چشم میزدیم حس عجیبی به ما دست می داد مخصوصا وقتی ما را دکتر هم صدا میکردند: حس دکتر بودن، حس دانشمند زمان بودن، دیده شدن و سرتر از دیگران بودن. زمان گذشت و آدم گندهای شدیم با اتفاقات عجیب و غریب رسیدیم به زمان معاصر. گذرمان به شمالیترین قسمت شهر افتاد. آنجا در فروشگاههای بزرگ، تو رستورانها و فست فودخانه آدمهایی را دیدیم ملبس به بج و آی دی کارد به گردن با لباس فرم های تروتمیز و شیک که ادای فروشندگان و کارگران فروشگاه معروف آن ور آبها و گارسنهای مکدونالد و کی اف سی و برگر کینگ را در میآوردند. موفق شده بودند ظاهر و جلدشان را شبیه آنها کنند اما به مشتریها فحش میدادند، صدایشان را بلند میکردند با یکدیگر شوخیهای رکیک و جنسی و فیزیکی میکردند، سیگار به لب داشتند و به مشتریها محل نمیگذاشتند و البته هیچ اطلاعاتی هم درباره آن چه میخواستی بخری نداشتند. معدودی از آنها سعی بیهوده میکردند که مثلا مودب یا حرفهای باشند اما موفق نمیشدند چرا که فایل مربوط به این بخش در مغز آنها در دسترس نبود یا هنوز بارگذاری نشده بود ! با همه اینها ظاهرشان فریبت میداد!
هنوز هم سالهاست که در عنوان و ظاهر و پوسته و روساخت گیر کردهایم. خبطی بزرگ که نتایجش بعد از گذشت سالها عیان شده و هنوز هم دست از سر ما برنمیدارد. اصلا تزیین کردن جلد کتاب و دو یا چند زیستی و دو شخصیتی برای خودش تبدیل به خرده فرهنگ و کالت (Cult) شده است. همه چیز خلاصه شد در زبان و حرف و یقه و پوشش و مدح و ثنا و عنوان و همین لباس زیبا. با افرادی اختلاط کردیم و همداستان شدیم با ظاهری زیبا و نورانی اما درون آنها را که نگریستم تاریک بود و بوی خوبی به مشام نمیرسید. گروهی متوجه اوضاع رنگارنگ شدند و موفقیت خود را به یقه بسته و کت و شلوار سیاه و پیراهن سفید و انگشتری و ریش، چادر و ورد و دعا و مدح و ثنا و دیده شدن گره زدند و آرزوهایشان را از این راه جست و جو کردند و موفقیت خود را مدیون ظاهرسازی حرفهای خود دانستند. حفظ ظاهر و تحقیقات محلی و گزینشهای کذایی و معیارهای ظاهری، شکل عرف و قانون به خود گرفت. این طوری بود که به مانند نحلههای فلسفی ظاهرسازی و ظاهرفریبی و نام و عنوان به سایر حیطه ها هم راه خود را باز کرد. به تولید و اقتصاد هم رسید. بازی بستهبندی و بی توجهی به محتوی و کپی اسمها و برندهای شرکتهای معروف و تنها چسبیدن به بسته و ظاهر مواد غذایی و اجناس دیگر رسم و سنت شد. جلدهای کتابها را هر چه بیشتر زیباتر و رنگیتر کردیم و درون را ننگریستیم.
بعد از گذشت نزدیک به دو سال سرانجام دولت آییننامه قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی را تصویب کرد. هدف این آییننامه که لایحه آن قبلا به تصویب مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان رسیده بود مبارزه با تقلب و سرقت ادبی و علمی است که توسط تعدادی از دانشجویان، مدیران و کارمندان دولتی و نمایندگان مجلس و اعضای هیات علمی صورت می گیرد. همچنین در این آییننامه قید شده است افرادی که با جعل یا خرید پایاننامه موفق به دریافت مدارک تحصیلی می گردند در صورت اثبات تقلب و جعل، مدارک تحصیلی آنها ملغی میشود. با وجودی که مبارزه با فروش پایان نامه یا مقاله تا حدودی دشوار و پیچیده است اما خبر امیدوارکنندهای بود و اجرای آن بستگی به مجریان و قانونگذارانی دارد که خود باید از این نوع بازیها مبرا باشند نه اینکه خود اهل بخیه و از آنهایی باشند که مدارک خود را از راههای میانبر یا رانتی بدست آورده باشند.
یک سوال اساسی که ممکن است ذهن ما را به خود مشغول کند این است که چرا تصویب و اجرای این نوع قوانین و آییننامهها به شکلی حلزونی و کند پیش میرود. چرا بیبهانه تعلل می کنند و تصویب کنندگان و مجریان رغبتی بر کار بر روی این نوع مشکلات ندارند و با اکراه آن را تعقیب میکنند.
به نظر داستان بر میگردد به خود آنهایی که مصوبان و مجریان این نوع قوانین هستند. تعدادی از این افراد پایشان در این نوع مسایل گیر و مدارک و پایاننامههایشان مشکوک است و خود زمانی در بازی پایاننامهسازی و مدرکسازی و تقلب مقالات درگیر بوده یا هستند و مدارک، پایاننامه و مقالاتشان خالی از اشکال نیست.
اشارهای گذرا هم بکنم به آنهایی که نه پایاننامه میخرند و نه مدرک جعلی رو میکنند بلکه به سادگی خود را به دروغ با عنوانی جا میزنند که فاقد آن هستند یا عنوانی را به اول اسم خود مخصوصا هنگامی که در محفلی یا جلسهای هستند یا نامهای را پاراف یا امضا میکنند اد میکنند. ضروری است برای این افراد هم در صورتی که از مزایا و امتیازات این لقب دروغین استفاده نمیکنند مجازات و تنبیه مختصری هم در نظر گرفته شود! با نگاه سریعی به مدارک، آثار و پایاننامههای مدیران دولتی، وزرا و معاونان و مشاوران آنها، نمایندگان مجلس، و مشاوران ارشد شاید افرادی یافت شوند که مدارک خود از راه های غیرقانونی به دست آورده باشند یا سابقه جعل مدرک، مقاله و تقلب داشته باشند.
دورتر نرویم هنوز متن لرزان مربوط به مدرک تحصیلی علی الهیار ترکمن ماههاست که در صفحه اول سایت صدای معلم برای خود میچرخد یا داستان متن پایاننامه رییس جمهور هنوز در وب سایتهای خبری قابل دسترسی است. مدارک تحصیلی سرپرست فعلی آموزش و پرورش نیز در رسانهها و با استعلام یکی از خوانندگان کنجکاو صدای معلم به چالش کشیده شده است. تشکیک در مدارک دکتری رئیس اسبق سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی آموزش و پرورش و نیز زیر سوال رفتن مدرک تحصیلی معاون اول رییس جمهور، جعل مقاله توسط رییس یکی از سازمان ها و نیز داستان هاوایی و مدارک و پایاننامه های بعضی از وکلای ملت و نمونههای دیگر مثالهایی از این مقوله است. اما شاید شاه بیت همه اینها داستان مدرک جعلی وزیر کشور دولت نهم بود که هنگامهایی در دنیا بپا کرد. فراموش نکنیم که مدارک تحصیلی در جامعهای مانند ایران منافع مادی و معنوی زیادی برای صاحبش دارد. شاید در آینده ای نه چندان دور و در دوران شفافیت یک دانشجوی بازیگوش و کنجکاو در «سوتکش» بدمد و موضوع پایاننامهاش را بررسی مدارک تحصیلی و پایاننامهها و مقالات مقامات و مدیران دولتی و نمایندگان مجلس انتخاب کند و خواب آشفته آنها را برای مدتی هر چند کوتاه بر هم زند!
چند واقعه مهم در طول این سالها توجه جامعه علمی و دانشگاهی جهانی را به آنچه که در محیط آکادمیک ایران میگذرد جلب کرده است: داستان مدرک جعلی وریر کشور دولت نهم، گزارش تکان دهنده مجله نیچر از بازپس گیری حق تالیف 58 مقاله از مولفان ایرانی در ژورنالهای پزشکی و سروصدای فروش پایان نامه، مقاله و پروپوزال در کشور. بوی این افتضاح و بی آبرویی علمی آن چنان تند و زننده بود که به آن طرف آبها هم رسید به طوری که ریچارد استون که یک مشاور ارشد علمی است به گزارشی از این وضعیت در مجله معروف ساینس پرداخت.
برای شفافتر شدن موضوع ذکر این نکته ضروری است که این بحث در سه حیطه قابل بحث و بررسی است:
الف- جعل و خرید و فروش مدرک تحصیلی (آموزش عالی و آموزش و پرورش)، ب- خرید و فروش پایاننامه، مقاله و پروپوزال ج- تقلب و جعل و سرفت علمی در نگارش مقاله و پایاننامه د- جا زدن خود و استفاده از عناوینی که شخص فاقد آن است.
بیمناسبت نیست سخن را کوتاه کنیم و به بهانه تصویب آییننامه قانون پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی نگاهی دوباره به مقاله معروف ریچارد استون با عنوان «مخدوش شدن چهره علمی ایران با رونق بازار تاریک فروش پایاننامه و مقاله علمی» بیاندازیم. بازگردان این مقاله را که با عکسی گویا و وحشتناک از محدوده درب اصلی دانشگاه تهران و اطراف میدان انقلاب که هاب فروش مقاله و پایاننامه است تزیین شده در زیر میخوانید:
******************************************************************
«می تونید برام یه پایان نامه بنویسید؟» این را خانمی می پرسد که شماره تلفنی را گرفته است. شماره را از یک آگهی که روی سر در اصلی دانشگاه تهران چسبانده اند برداشته است. این خانم که یک بازیگر است خود را دانشجوی گیاهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آباده در استان فارس جا می زند. موضوع پایان نامه اش گیاهان منطقه خوزستان است. او با لهجه اهالی استان فارس به فروشنده آن سوی خط توضیحات لازم را میدهد. فروشنده با علاقه زیاد زمانی را برای تحویل فصلهای پایاننامه تعیین میکند. او میگوید: «اگر موضوعتان نیاز به کار آزمایشگاهی نداشته باشد قیمت فقط یک میلیون و هشتصد هزار تومان خواهد بود به اضافه یک میلیون و دویست هزار تومان دیگر در صورتی که بخواهید مقاله ای با نام خودتان در یک ژورنال معتبر چاپ کنید.»
این موسسه یکی از نمونه های بارزی است که شامل جمعی از افراد می شود که از یک صنف هستند و کارشان نوشتن پایان نامه و مقالات علمی در قبال پول است. آنها در اینترنت، با پوستر و آگهی و پحش بروشور و آگهی توسط افرادی که فریاد می زنند و با خود پلاکارد دارند و در بیرون دانشگاه تهران در پیاده رو صف می کشند تبلیغ می کنند. بازیگر ما که یک هنرپیشه سینماست به دوستش که در دانشگاه تهران تحصیل می کند و از دست این موسسات بسیار عصبانی است کمک می کند. اما تماسی که بازیگر از طرف او با موسسه گرفت را به سختی توان یک تله به حساب آورد. خرید و فروش ها ممکن است غیراخلاقی باشند اما در حال حاضر قانونی هستند.
مجلس قرار است پاییز امسال روی لایحه ای کار کند که اعمال مشکوک و غیرشفاف در انتشار مقالات علمی را غیرقانونی اعلام می کند. جواد رحیقی مدیر طرح چشمه نور ایران می گوید: «تقریبا دیر شده است. این برای چهره علمی ایران در دنیا بسیار بد است و یکی از مشکلات کشورهایی است که دارای منابع گازی و نفتی هستند.» سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رییس جمهور می افزاید: «ما فکر می کنیم هر چیزی را می توانیم با پول بخریم.» رحیقی می گوید: «اینها مشاغلی کاذب و انگلی، و راهی ناسالم برای انجام کارها هستند.»
هنوز مشخص نیست چند مقاله و پایان نامه به این صورت تولید شده است. در سال 1393 یک عضو فرهنگستان علوم برآورد کرد که هر سال 5000 پایان نامه یعنی تقریبا 10 درصد کل پایان نامه های فوق لیسانس و دکترا از دلالان و فروشندگان تهیه می شود. بهزاد عطایی آشتیانی، استاد مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شریف جزئیات بیشتری از این معضل داده است. او می گوید که 330000 لینک فارسی به فروشندگان مقالات علمی یافته است. آشتیانی تخمین می زند که حداقل دو هزار مورد از چنین اقداماتی در ایران وجود دارد. دانشمندان ایرانی سالانه 30000 مقاله در ژورنال های بین المللی به چاپ می رسانند که از زمان انقلاب اسلامی 20 برابر افزایش داشته است. حسین آخانی استاد زیست شناسی دانشگاه تهران می گوید که مقالات و پایان نامه های خرید و فروش شده وجه و شهرت تعداد زیادی از دانشمندان ایرانی را که تقلب نمی کنند خدشه دار و اعتماد جامعه علمی جهان را کم رنگ تر می کند و احتمالا همکاری ها و مشارکت ها را در معرض خطر قرار می دهد.
بازار خرید و فروش مقاله و پایان نامه شبیه وضعیتی است که در چین جریان دارد، جایی که حق تالیف مقالات به فروش گذاشته می شود. اما این صنعت در ایران علل و ریشه های خودش را دارد. از سال 57 دولت دانشگاه های زیادی را تاسیس کرده است که در میان آنها دانشگاه آزاد و پیام نور صدها شعبه در سراسر کشور دارند. یک دانشمند که مساله را رصد می کند می گوید که بیشتر سیاستمداران و دیپلمات های کشور مدارک تحصیلات عالی خود را از این دانشگاه ها اخذ کرده اند بدون اینکه کار کرده و برای آن زحمتی کشیده باشند یا شرایطش را داشته و مستحق دریافت آن باشند. رحیقی می گوبد: «افرادی که دارای دوست و آشنا، و رابطه خوب در ادارات و سازمان ها هستند با داشتن مدارک عالی شغل های مهمی به دست می آورند و قانون این اجازه را به کارمندان داده که برای همان شرح وظایف شغلی که برای مدرک آنها تعریف شده حقوق های بالا بگیرند.
معمولا یافتن مولف حقیقی پایان نامه ها و مقالات سخت است، چرا که بسیاری از موسسات خیلی تلاش می کنند که آثار باکیفیت به مشتری بدهند. مولفان که معمولا در ظاهر در موضوع و مطالب مربوطه متخصص هستند در اجتناب از سرقت و دستبرد ادبی بسیار مهارت دارند و حتی برای تکمیل اثر در صورت نیاز آزمایش هم انجام می دهند.
تماس تلفنی با یک موسسه دیگر این بار توسط یک استاد دانشگاه تهران که خود را به عنوان یک دانشجوی بیوشیمی جا زد رویکرد دقیق آنها را عیان ساخت. موسسه در آگهی خود قید کرده که قادر است مقالات را در ژورنال هایی که اسپرینگر و الزویر منتشر می کند چاپ کند. اما تضمینی وجود ندارد، فروشنده با تاکید می گوید: «اگر از داده های غیرواقعی استفاده کنید اثر شما بی اعتبار خواهد شد و متوجه خواهند شد.» فروشنده پیشنهاد می کند که که داده های مشتری را به یک متخصص در رشته مورد نظر نشان دهد تا ببیند چه کار می تواند بکند. او می گوید: «چاپ مقاله در یک ژورنال ISI حداقل 5 میلیون تومان آب می خورد که 30 درصدش نقدا پیش اخذ می شود و هزینه دقیق بعد از ارزیابی کارشناسانه تعیین می شود.»
رحیقی تعجبی از اینکه دانشمندان ایرانی در کار داد و ستد مقاله و پایان نامه هستند نمی کند. مشاغل علمی به ندرت در ایران یافت می شود. این وضعیت باعث شده که فارغ التحصیلان توانا به سمت کسب و کار مقاله و پایان نامه فروشی روی آروند. او می گوید: «این مشاغل کاذب و انگلی هستند و روشی ناسالم برای انجام امور است.» اما او به اینکه بیشتر خریداران مقالات و پایان نامه ها واقعا از آنها بهره مند می شوند به دیده تردید می نگرد. او می پرسد: «اگر شما نتوانید با یک پایان نامه خوب شغل خوبی پیدا کنید، چطور می توانید با یک پایان نامه بد شغلی به دست بیاورید؟» او پیش بینی می کند که این مشکل باید بعد از رونق اقتصادی ایران از جامعه رخت بربندد و فرصت های شغلی زیادی در علم با خود به همراه آورد.
اگرچه فروشندگان مقاله و پایان نامه در روز روشن جلوی چشم همه با گستاخی، درست بیرون دانشگاه تهران به کار خرید و فروش مشغولند، اما دانشمندان فکر می کنند که مشکل در موسسات سطوح پایین بسیار حادتر است. دانشگاه های با استاندارد پایین بهتر است پایان نامه ها را به دقت کنترل و بررسی کنند، رحیقی می گوید: «نظام امتحانات باید طوری چیده شود که بتواند دانشجویانی را که پایان نامه می خرند را شناسایی کند.»
قانون پیشنهاد شده اگر اعمال شود به طور قطع باید مشکل را حل کند. پیش نویس این لایحه که در وزارت علوم تهیه شده تالیف و تولید آثار دانشگاهی برای شخص دیگری که اثر را برای اخذ مدرک تحصیلی رسمی یا برای کسب امتیاز جهت ارتقا در محافل دانشگاهی ارائه می دهد جرم قلمداد می کند. این لایحه جریمه نقدی و حتی زندان برای فروشندگان و مشتری ها در نظر گرفته است. اما سرنوشت آن نامعلوم است:
مساله ای که دانشمندان ایرانی متذکر شده اند این است که آیا قانون گذارانی که مدارک دانشگاهی خود را به این طریق اخذ کرده اند قادر خواهند بود خودشان را از بحث و جدل و جنجال های احتمالی آینده برهانند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آموزش پرورش و آموزش عالی؛ بازوان اجرایی کاپیتالیسم در ایران
پس با این حساب همانطور که یکی از همکاران اشاره کرده مافیایی شده و درافتادن با اینها که به جاهای بالا متصل هستند کار مشکلی است. و تصویب این آیین نامه تنها برای خالی نماندن عریضه و با اکراه انجام گرفته است. آنکه اینو در مجلس تصویب کرده اگه پایان نامه اش را از جایی خریده باشد آن وقت چه ...
نماینده د اریم که با سیکل وارد مچلس شده یعنی آن زمان که شرط مدرک برای نماینده ها نبود و حالا دکتر شده. چه طور؟ همه میدونیم چه طور
اگر بخوان اون بند اخرشو یعنی «افرادی که با جعل یا خرید پایاننامه موفق به دریافت مدارک تحصیلی می گردند در صورت اثبات تقلب و جعل، مدارک تحصیلی آنها ملغی میشود.» را اجرا کنند که بیشتر آقایون و خانم های دارای پست های دولتی ارشد باید دوباره برن دانشگاه و از نو بخوانند. برای مثال مقاله کپی شده خانم معصومه ابتکار.
داستان ابتدایی مقاله منو به یاد یک چهره معروف می اندازد: کامران دانشجو. ببینید که یه نفر چه طور پله های ترقی را پیموده است. ببینید چه طور یه نفر بدکترا رفته ... نگاهی به مدارک این سه تفنگدار سه برادر بیادازید
پروفسور گرجی، متخصص مغز و اعصاب در این باره تصریح کرد کامران دانشجو توسط جامعه دانشگاهی ایران انتخاب نشده و توسط آنان نیز حمایت نمیشود وی همچنین گفت:[۲۵]
این اتفاق برای جامعه دانشگاهی ایران تلخ است و یک افتضاح به حساب میآید. من به جامعه علمی جهان اطمینان میدهم که دانشمندان ایرانی درستکار و با اخلاق هستند و همگی از این عمل ابلهانه رنجیده خاطر گردیدهاند.
بنا به گزارش العربیه کامران دانشجو در ۸ سپتامبر ۱۹۷۸ هنگامی که در بریتانیا دانشجو بوده به مسیحیت گرویده و در یونان به جورجیوس کامران تغییر نام داده و سپس غسل تعمید داده شده تا با دختر ارتدوکسی بنام اولگا ازدواج کند.[۲۶] روزنامه کویتی الرای نیز اسناد مربوط به عقدنامه، غسل تعمید و تغییر نام را در وب گاه خود منتشر کردهاست.[
برام سوال چه طور یک نفر که حتی گفته می شود مسلمان نیست و مسیحیه وزارت کشور می رسد. فکر کنم همون ظاهر و جلد است که ....
گروهی هم میگن این بابا اصلا دانشجوی اخراجی بوده و برای اینکه به نوعی اینو بشوره کتابخانه انتشارات پنگوين را آتش زده تا به عنوان یک قهرمان ملی بیاد و وزیر بشه. برادرانش هم دست کمی از ایشان ندارند
تو چند سالگی؟ طو سی سالگی
کسی که خود قاتل است و پرونده جنایی دارد قاضی و مفتی اعظم می شود
کسی که خود پایان نامه جعل کرده مجری و قانون گذار مبارزه با خرید و فروش پایان نامه می شود
کسی که باید دزد را بگیر خود دزد از آب در می آید
کسی که باید امنیت ایجاد کند خود مخل امنیت می شود
کسی که باید مراقب جلسه امتحان باشد خود به دانش آموز تقلب می رساند
......
خیلی دیر شده است.
در یکی از مقالات حمید بهبهانی، وزیر راه و نیز استاد راهنمای تز محمود احمدینژاد، کپی برداری از سه مقاله مختلف بهطور همزمان دیده شدهاست.[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶] بین جیانگ پژوهشگر دانشگاه یوله سوئد در این باره گفت: «دو مقاله من عیناً کپی برداری شدهاند. این کار ظالمانهاست.»[۲۷] ژورنال منتشرکننده مقاله رسماً این مقاله را پس فرستاد و به دلیل انتشار مقالهای که ۶۲درصد از محتوای آن از جای دیگری کپی شده بود رسماً عذرخواهی کرد.[۲۸]
ویرایش
علیرضا علیاحمدی وزیر سابق آموزش و پرورش مقالهای منتشر نموده که در آن تردیدهایی وجود دارد و ظاهراً بخشهایی از این مقاله از سه مقاله علمی دیگر برداشت شدهاست. به گفته میکا اویالا، از دانشگاه تامپره در فنلاند و مؤلف یکی از این مقالات، این موضوع نمیتواند اتفاقی باشد
بخش فلسفهی دانشگاه تهران يکی از کارخانههای مدرک سازی برای مقامات جمهوری اسلامی بوده است (حداقل دو رئيس مجلس جمهوری اسلامی مدرک دکترای قلابی خود را از اين بخش گرفتهاند). علی لاريجانی از اين بخش مدرک دکترا دريافت کرد اما حتی برای يک بار او را که دورهی فوق ليسانس و دکترايش را در همان سالها می گذراند در اين بخش مشاهده نکردم. او در اين سالها در سپاه مشغول کار بود و همان کار را به حساب واحدهايش میگذاشتند. در واقع مسئولان بخش برای تحکيم ارتباطات خود با سپاه و نيروهای امنيتی به وی دکترای افتخاری دادند.
«پاییز سال ۱۳۸۸ بود که نشریه نیچر گزارشهایی از سرقت علمی مقامهای وقت از وزیر علوم گرفته تا وزیر راه و ترابری، وزیر آموزشوپرورش و دبیر فرهنگستان علوم خبر داد. تا دو سال پیش، عملا اقدامی برای مبارزه با این پدیده صورت نگرفت. ظاهرا گزارش دو سال پیش (پاییز ۱۳۹۵) این نشریه مبنی بر «تعلیق ٥٨ مقاله ٢٨٢ دانشمند و پژوهشگر ایرانی به دلیل جعل علمی و دستکاری» نمایندگان مجلس را سرانجام به تصویب قانونی واداشت که لایحهاش حدود دو سال در راهروهای مجلس سرگردان بود. حسن روحانی ۲۰ شهریور ۱۳۹۶، قانون مذکور را برای اجرا به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ابلاغ کرده است.»
مشکل از آنجاست که در کشور ما اصلا از این راه حل های علمی برای حل مشکلات استفاده نمی شود چون فعلا در کشور ما مشکلی وجود ندارد به همین دلیل هر کسی اقدام به نوشتن تحقیق و پژوهش و .... می کند و چون کسی از ان استفاده که چه عرض کنم حتی شاید یه بار هم ورق نزنه مگر اینکه شخصی مشهور بشه و فقط اونوقته که یه عده می خوننش و .....
دکتری برای بعضیا شده پارتی بازی برای گروه خودمونی برای پز دادن یا حقوق نا حق بیشتر گرفتن