در 24 فروردین ،به دستور ریاست جمهوری،جناب آقای روحانی ،کارگروهی متشکل از معاون اول ریاست جمهوری،جناب آقای فانی، وزیر آموزش وپرورش و آقای نوبخت تشکیل گردید.این اقدام بی شک کاری مثبت ورو به جلو است که امیدواریم ثمرات نیکی داشته باشد.
نکته ای که بی توجهی به آن ،شاید نه تنها روند این عمل درست را کند،بلکه حتی ابتر و بی نتیجه نماید، اینست که حتما می بایست ،نمایندگانی از معلمان شاغل و بازنشسته،دراین کارگروه حضور داشته باشند ؛ چرا که کسی که درد را با گوشت و پوست خود احساس کرده باشد،قطعا بهتر از سایرین می تواند مشکل را تشریح کند.
در کشورهای پیشرفته،حتی اگر بخواهند به فردی مجوز تاسیس نهادی در حمایت ازمعتادان را بدهند، شرط اول این است که موسس خود فردی معتاد بوده که بهبودی پیدا کرده است.دلیل آنها نیز این است که اگر شخصی درد خماری وبی پولی و بی کسی معتاد را کاملا حس نکرده باشد،نمی تواند نابه سامانی های آنان را درک کرده و مصمم به حل آن باشد.
بر این اساس از ریاست جمهوری محترم، که ثابت کرده اند فردی فهیم و منصف هستند می خواهیم ، از نمایندگان معلمین در این کمیته استفاده نمایند،درغیر این صورت،اگر این برنامه نتایجی هم داشته باشد، بی شک حق مطلب را نمی تواند ادا کند و آثار این نقصان، مجددا سر باز خواهد کرد.
نکات مهم
در ادامه،نظرکار گروه محترم را به این نکات مهم جلب می کنیم:
دکتر کریم مجتهدی،استاد دانشگاه تهران می گوید: فرهنگ مثل درخت نخل است (نخل تنها درختی است که اگر سرش را قطع کنی می میرد،برخلاف همه درخت ها که وقتی سرشان را می زنی،بار و برگ شان بیشتر هم می شود،مهم نیست ریشه اش در خاک سالم باشد،نخل بی سر می میرد)مهم نیست ریشه ات هزاران سال در خاک تاریخ است،مهم این است که سرت هم سالم باشد.یعنی نمود فرهنگی امروز جامعه ات سالم باشد.اگر فرهنگ امروز جامعه ات بیمارشد،آن فرهنگ می میرد ولو هزاران سال ریشه داشته باشد.
به راستی بی توجهی به فرهنگ جامعه، و علمداران آن معلمین جامعه،علیرغم شعارهای فراوان مبنی براینکه فرهنگ مهمتر از همه بخش های مملکت می باشد ناشی از چیست؟ آیا نشانه های روشن این بی توجهی که موجب طوفانی بنیان برکن شده، و در حال تاراج ارزش ها و فرهنگ این مرز وبوم است قابل رویت نیست؟
آیا صرفا با بخشنامه های صادر شده از بالا و اینکه معلم چه باید بکند و چه نباید بکند،بدون توجه به اینکه معلم امنیت مادی ومعنوی داشته باشد ،ضمن اینکه، نظرات قابل اعتنا و ارزشمندش نادیده گرفته می شود و با شعارهای تکراری و نخ نما، می توان فرهنگ یک جامعه بحران زده را نجات داد؟
جناب رییس جمهور،در شرایط کنونی رسیدگی به فرهنگ و متولیان اصلی آن،حقی است مسلم تر از انرژی هسته ای، و در واقع حق مسلم تمام جامعه است.
نادیده گرفتن حقوق معلم،نادیده گرفتن حقوق نیمی از جمعیت کشوراست،زیرا جامعه آموزش وپرورش، با احتساب خانوارهای فرهنگی و جمعیت دانش آموزی به مرز 40 میلیون نفر می رسد.
آیا آمار تکان دهنده ی فساد،اعتیاد،رذالت های اخلاقی و...که مرگ خاموش انسانیت را در پی خواهد داشت،نتیجه بی توجهی به فرهنگ جامعه نبوده است؟
آیا ایراد سخنرانی های غراء در مورد اهمیت فرهنگ،بدون پشتوانه عملی و بدون استفاده ازکارشناسان مربوطه برای بهبود اوضاع موجود،به نوعی فرار کردن از زیر بار مسئولیت نیست؟
معلمان تنها کسانی از مجموعه ی دولت هستندکه با اقشار مختلف جامعه،نزدیک بوده و به همین میزان بیشترین تاثیرگذاری را دارند، ولی آیا معلمی که بر اثر تبعیض،به محیط شغلی خود بی علاقه شده و براثر کار مفرط و فرسایشی،و چند شغله بودن،آن هم شغل هایی که در شان اونیست،چه توان و تمایلی برای این مسئولیت سنگین دارد؟
مگر می شود با صادر کردن بخشنامه و نگاه پادگانی،بدون رویکرد کارشناسانه و مبتنی بر روان شناسی روزبه خواسته ها و ویژگی های معلمین، علاقه و انگیزه را در معلم ها نصب کرد؟
معلمین تحصیل کرده ترین قشر کارمندان دولت هستند،با یک قشر آگاه وروشنفکر، باید آگاهانه رفتار کرد.
معلم ابتدایی هندوستانی،20ساعت کار،16ساعت مطالعه و پژوهش
آقای رضاناجی،در مطلبی که در نشریه"زمزمه"ویژه نامه93،چاپ شده،نوشته است:
معلم نباید جز تعلیم و تربیت دانش آموزان دغدغه دیگری داشته باشد.در جوامع توسعه یافته این موضوع کاملا حل شده،مرسوم و معمول است.
حتی در کشور هندوستان که بیش از40 میلیون معلم مشغول تدریس هستند،یعنی حدود40 برابر معلمان ایران،یک معلم ابتدایی،حدود 36 ساعت کار می کند،20 ساعت تدریس وبقیه مطالعه و پژوهش،از نظر معیشت نیز 3 برابر یک کارمند عادی حقوق دریافت می کند و تمام وقت در خدمت آموزش و پرورش است و به جزکار معلمی اجازه شغل دیگری ندارد.
اما به راستی چرا در کشور ما،معلمان و دبیران،راننده سرویس دانش آموزن همان مدرسه ای هستند که در آن مشغول تدریس هستند؟ آیا زیبنده نظام اسلامی است که معلمانش در ساعات خارج ازمدرسه به رانندگی در آژانس ها می پردازند؟یا در کار ساخت وساز و کاسبی هستند؟
چرا برخی معلمان بنا به ضرورت باید شب ها در درمانگاه های شبانه روزی تا صبح بیدار باشند و صبح هم به کلاس بروند؟! آیا در طول یک سال،یک آموزگار و یا دبیر با این میزان دریافتی قدرت مسافرت خانوادگی را دارد؟ آموزگاران و دبیران ما چقدر به روز هستند؟ چقدر به دنبال کسب و کشف علوم و روش های آموزش آن به دانش آموان هستند؟ آیا با وضعیت فعلی معیشت معلمان، می توان در عمل و نه روی کاغذ به تحقق اسناد تحولی امیدوار بود؟
در نظام اسلامی که پرچم دارفرامین قرآن کریم و سنت نبوی و سیره علوی است و تعلیم وتربیت در آن بزرگ ترین رسالت به شمار می رود،چرا باید وضعیت معیشت آن به گونه ای باشد که حقوق یک سال،یک آموزگارآن برابر با حقوق یک ماه آموزگاری در یکی از کشورهای به اصطلاح توسعه یافته باشد؟
وضعیت معیشت معلمان در سایر کشورها
در حال حاضر در کشورایران براساس آمار رسمی،میانگین حقوق معلمان کمتر از 35 دلار است،یعنی حدود یک میلیون تومان در ماه برآورد می شود.علاوه براین،سهم ناچیز آموزش وپرورش ازتولید ناخالص داخلی کمتر از 3 درصد است. در حالی که قاعدتا طبق شاخص های معمول جهانی باید5/5 درصد از تولید ناخالص ملی راشامل شود.
وضعیت معیشت و میزان حقوق معلمان ایرانی،با همتایان خود در کشورهای دیگر نیز اختلاف فاحشی دارد،به عنوان مثال کشورهایی از جمله ژاپن وکره،به معلم های خود،حقوق های چشمگیری می پردازند.
به طور کلی آمارهای جهانی نشان می دهد کشورهای ژاپن،کره جنوبی،سوییس و...جزو کشورهایی هستند که بیشترین حقوق را به معلمان خود می دهند.برای نمونه میانگین درآمد یک معلم در سوییس طی یک سال،معادل 58 هزار و520 دلار است،یعنی معادل175 میلیون و560 هزارتومان برای یک سال، یعنی هر ماه 14 میلیون و630 هزارتومان.
درآمد سالانه معلمان در ژاپن 455 هزارو15 دلار اعلام می شود.درآمد یک معلم در کره جنوبی نیز،242 درصد سرانه تولید ناخالص ملی و در ژاپن 160 درصد تولید ناخالص ملی است. با این اوصاف معلم ها در کشور های به نسبت پیشرفته از جایگاه و درآمد مناسبی نیز نسبت به مشاغل دیگربهره مند هستند. نظام آموزشی این کشورها،با پرداخت حقوق های بالا به معلمان،سعی در حفظ کیفیت آموزش خود دارد.
" مقایسه ی نادرست "
شغل و سختی کار معلمین به اشتباه،توسط افرادی که خود اصولا تجربه اداره کلاس را ندارند،با سایر مشاغل اداری و کارمندی سنجیده می شود.در حالی که اگربه این تعداد از منتقدین حرفه معلمی،پیشنهاد گردد،یک روز تدریس در یکی از مقاطع تحصیلی آموزش وپرورش را تجربه کنند،همان ساعت اول پشیمان خواهند شد و عطای سه ماه تعطیلی رابه لقایش خواهند بخشید.
معلمین حتی گاهی،از لحاظ کمی، دو کلاس را در یک کلاس اداره می کنند،که ناگفته پیداست،افت کیفیتی تعلیم، اجتناب ناپذیراست.
کار معلمی باید،با مشاغلی شبیه خود و هم خانواده خود سنجیده شود،همانند دانشگاه و اساتید آن که با تدریس و کلاس سر وکار دارند.
در حال حاضر،مدرسین دانشگاه،نصف ساعات کاری معلمان تدریس دارند و تعطیلات آنها نیز چه بسا ، دربین ترم ها ،عید نوروز و سایر مواقع بیشتر باشد،اما دو برابر معلمین هم دریافتی دارند و کسی هم معترض این تعطیلی نیست،ضمن اینکه اداره کلاس های آموزش وپرورش،دشوارتر از دانشگاه است.
البته ما این میزان دریافتی را حق اساتید محترم می دانیم،ولی علت ذکر آن،تشابه کاری و در عین حال پرداخت های ناعادلانه و تبعیض است.
در تمامی کشورها،نظام آموزشی آنها این تعطیلات رادارد ولی نه تنها کسی معترض نیست بلکه بیشترین حقوق را به معلمین می دهند.
لازم به ذکر است که این میزان تعطیلات را معلم ها وضع نکرده اند،اگر می خواهند تعطیلات را لغو کرده ولی در عوض حقوق واقعی وحقه معلمین را پرداخت کنند،زیرا تعطیلات با جیب خالی که نه توان مالی مسافرتی هست و نه حتی قدرت رفع نیازهای ابتدایی،چه سودی دارد؟ فقط سپری شدن عمر و روز مرگی باشدت و سختی است.
در پایان،مجددا از جناب آقای روحانی،ریاست جمهوری محترم می خواهیم ،در این کارگروه،نمایندگانی از معلمان شاغل و بازنشسته را وارد کرده،تا مشکلات این قشر مظلوم به درستی تحلیل وراهکارهای آن مشخص گردد.
ما منتظریم ...
نظرات بینندگان
من معلم انگیزه و علاقه خدمت خوب را از دست داده ام ب علت تبعیض بین کارمندان دولت بی انگیزگی و بی ادبی برخی دانش اموزان و نداشتن معیشت منزلت مناسب
معلم ناامید از مشهد
اینکه نمی خوایم به معلمامون بها و ارزش بدیم یعنی نمی خواهیم کشورمون پیشرفت کنه.
خوب کاملا مشخصه که اینطوره
اين روزها داعيه داران حقوق فرهنگيان در مجلس زيادن و نطق هاي پي در پي که البته بيشتر به قصد جلب راي در اسفندماه است.
اگر نمايندگان زيادي محترم مجلس راست مي گويند يک طرح دو يا يه فوريتي براي برطرف کردن مشکلات معلمان و آموزش و پرورش ارائه هند
اونوقت هرکي امضا نکرد به ما معرفيش کنن تا اسفند ماه باهاش تسويه حساب کنيم
مزبان حبيبي, ناحيه يک شيراز
اينكه در كشورهاى ديگر حقوق معلمين چندين برابر است براى اينستكه حاصل كارشان در جامعه باارزش است ، مدركهاى قلابى و بى ارزش وجودندارد و ضمنا تواناييهاى افراد با مداركشان هماهنگ است كسى يك شبه دكتر نمى شود و بعد از آن از مردم طلبكار ، براى اخذ مدارك زحمت مى كشند و قدر آنرا و معلمى كه آموزشش منجر به اخذ مدر ك شده مى دانند و سعى مى كنند اگر به مقامى رسيدند از معلم خود قدردانى نمايند
به هرحال تا زمانى كه ارزش كار معلمين نمود اقتصادى و اجتماعى نداشته باشد و هزاران ديپلمه بيكار با مدرك بى ارزش ديپلم در جامعه وجود دارد براى معلمين تره هم خورد نمى كنند و مى گويند " كار بى ارزش حاصل بى ارزش دارد" پس همين حقوقى هم مى گيريد زياد است زيرا حاصل آن شده يك جوان ديپلمه بيكار و ........
تعطیلات با جیب خالی که نه توان مالی مسافرتی هست و نه حتی قدرت رفع نیازهای ابتدایی،چه سودی دارد؟
بسیار کامل همه مواردی که مربوط به معلمان بود مطرح کردند از جمله:
1-حضور نماینده ای از معلمان در کارگروه تخصصی رئیس جمهور
2- نگاه کارمندی به معلم اشتباه است،معلم معلم است
3-بی فایده بودن تعطیلات تابستان با وضعیت مالی ضعیف
( در تمامی کشورها،نظام آموزشی آنها این تعطیلات رادارد ولی نه تنها کسی معترض نیست بلکه بیشترین حقوق را به معلمین می دهند.تعطیلات با جیب خالی که نه توان مالی مسافرتی هست و نه حتی قدرت رفع نیازهای ابتدایی،چه سودی دارد؟)
5- توجه ویژه همه کشور ها به معلم و درصد بیشتر بودجه کشور به آموزش و پرورش حتی کشور در حال توسع مانند هندوستان(در حالی که قاعدتا طبق شاخص های معمول جهانی باید5/5 درصد از تولید ناخالص ملی راشامل شود)
6-توجه به سردمداران فرهنگ جامعه (معلمان) و اینکه فرهنگ مثل درخت نخل است
7-معلمان نباید به غیر از کار خودشان دغدغه دیگری داشته باشند و مشکلات فعلی جامعه مانند اعتیاد،فساد و . نتیجه بی توجهی به معلمان کشور ست
8-مقایسه معلمان از نظر ساعت و جنس کار فقط با اساتید دانشگاه قابل مقایسه است.به طور مثال اگر مبنای دستمزد، بر طبق دستمزد ساعتی قانون کار باشد،نباید حق ویزیت پزشک برای معاینه چند دقیقه ای 38000 تومان و یا حق وکالت یک وکیل برای یک پرونده میلیون ها تومان و یا بازی یک بازیگر در یک فیلم چند ده میلیون باشد؟پس مقایسه غلط حقوقی فقط برای معلمان وجود دارد.
کانادا بین 90 تا 100 روز
انگلیس 100 روز
آلمان 100 روز
روسیه 120 روز
مالزی حدود 90 روز
ترکیه 120 روز
خبر آنلاین
مثال دیگر کسر مبلغ بابت موجودی در حساب بانک ها است پس راهکار عملیاتی ندارد در حالی که می شود راهکار کسب بودجه داشت اگر آموزش رایگان است اما صدور کارنامه یا گواهی تحصیلی و یا هر عملیات ثبتی می تواند رایگان نباشد این راهکاری است که سازمان ها برای خویش تعریف کردندتا بتوانند انگیزه را در نیروهای خویش بالا ببرند
به همین سادگی تشکل ونهاد عریض وطویل و.....هم نمیخواهد....
باز هم ساست پر تبلیس آدوده ونامرد....
-طرح مسئله با من .قضاوت با شما .
چگونه من بازنشسته با حقوق ماهی 1/450/000تومانی کرایه خانه بدهم*قسط بدهم*مخارج یومیه بدهم *مریض داری بکنم *عروس داری بکنم *و کلی خرج دیگه که به این مقال نمی گنجد .
گاهی وقتها از زور خجالت وشرمندگی چون خیلی کارها را نتوانستم برای خانواده ام انجام دهم آرزو می کنم زمین دهن باز کند ومن را با خود ببلعد .تا آسوده شوم.
با این اوصاف
صحیح ترین وبهترین گزینه را انتخاب کنید .
همتراز وهمردیف بنده در شرکت برق از قرار ماهی 3/700/000تومان حقوق بازنشستگی میگیرد .
حالا وضعیت حقوق بازنشستگی من در آموزش وپرورش :
1- در هرماه بالاتر از 5/000/000تومان
2-در هرماه بالاتر از 3/500/00تومان
3-زیز زیر زیر خط فقر
12-4ماه حقوق بازنشسته آموزش وپرورش=3ماه حقوق بازنشسته شرکت برق.
5-گزینه 3و4 صحیح است.
نخندید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گریه داره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عنایت فرمودید !!؟؟؟
جناب بطحایی که از مسئولان ارشد آموزش وپرورش است چنین متفکرانه واندیشمندانه وجوانمردانه فرمودند :
(درخصوص رتبه بندی معلمان برای بازنشستگان برنامه ای نداریم )
واقعا ممنونیم -لطف کردید !
به کجا میرویم ...
میگن مازیاد هستیم اما مسولین محترم ارشد کشورزیاده خواه هستند آخه واسه اونها چیزی نمیمونه اگه حقوق ما زیاد بشه یعنی عدالت برقراربشه
شاید وقتی دیگر.
زیاد حرف میزنید.
چه اقداماتی انجام داده اند ؟
فید بک چه بوده؟
چرا فرهنگیان را مطلع نمیکنید .؟
1- آیا به جزء فرهنگیان محترم کارمندان دستگاه های دیگری نیز هستند و یا بوده اند که مشکل معیشتی و حقوقی داشته اند؟
2-اگر خیر چرا آن ها این مشکل را نداشته اند و اگر بلی آن ها چگونه این مشکل خود را به سامان رسانده اند؟
3- در این بین سهم چه کسی را برای حلّ این مشکل بیشتر می دانید؟ (خودت، وزیر، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، رهبری یا کسان دیگری)
4- ترتیب پی گیری مشکلات از کجا و توسطّ چه کسانی و به چه صورت و با چه شیوه هایی باید انجام شود؟
5- سهم شما در پی گیری مطالباتتان برای رفع تبعیض و فقر و برپایی عدالت در بین کارمندان دولت به شیوه های مسالمت آمیز آن از قبیل (نوشتن نامه- مقاله- مطلب برای سایت ها یا مجلات و روزنامه های مختلف و مسؤولین نظام (وزیر، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، رهبری و...) و یا داشتن ملاقات حضوری با آن ها یا تماس تلفنی چقدر بوده است؟
6- سهم شما در اعتراض های جمعی معلّمان در خصوص مسائل صنفی و کاری برای احقاق حقوقشان چقدر بوده است و آیا تا به حال کسی را تشویق به شرکت در این تجمّعات کرده اید؟
7- آیا برای حلّ مشکل خود از افرادی که عضو تتشکّل ها و احزاب سیاسی یا در پست های اجرایی مهمّی در هر سه قوّه (مجریه-مقنّنه- قضائیّه) و یا مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند ؛ تقاضای کمکی چه از لحاظ لسانی، قانونی و... داشته اید؟
8- چه راه حل هایی پیشنهاد می دهید که بدون اینکه کسانی از بیرون نظام آموزش و پرورش از مسائل و مشکلات آن ها به نفع خود سوء استفاده جنایی و یا برای رسیدن به اهداف خود کنند منجر به تحقّق خواسته های فرهنگیان شود؟
9- چه طور می شود هم به اهداف تحقّق عدالت و رفع تبعیض در بین کارمندان دولت رسید و هم انگ خائن، مهره ی دشمن، توطئه گر، آب به آسیاب دشمن ریز و... نخورد و هم دشمنان درجه ی یک نظام اعمّ از داخلی و خارجی از این حرکت معلّمان به نفع خود سوء استفاده نکنند و آن را مصادره ی به مطلوب نکنند؟
سرنوشت ما معلمان درآموزش و پرورش قطعا باید به دست خودمان رقم بخورد و این امر با ترس و نظاره و انفعال ره به جایی نخواه برد.
به امید روزهای باشکوه