محمدرضا شهبازی نوشت:آقای حمید بوالی [فرزند رییس شبکه خبر سیما] در صفحه اینستاگرامشان یادداشتی نوشته اند در دفاع از مدارس حزب اللهی لاکچری.
ایشان نوشتهاند:
«مشکل اصلی آموزش و پرورش است و تربیت شدگان مدارس عمومی به دلایل مختلف که اصلاح آن نه ربطی به این بحث دارد و نه به مدیر فرهنگ یا هر مدرسه صد نفره و دویست نفره دیگر دارد، افرادی عموما #خموده، انگیزه از دست داده، بی علاقه یا #متنفر_از_وطن و متاسفانه بی اعتنا به #اصول_اخلاقی هستند. همان ها که اکثریت جامعه امروزمان را تشکیل می دهند.»
میبینید؟ ادبیات را کیف میکنید؟ نگاه عزیز دلمان به اکثریت جامعه را عشق کردید؟ قضاوت دوستمان درباره اکثریتی که پول رفتن به مدارس لاکچری ندارند را دارید؟ دیدید از نظر دوستان اکثریت افرادی که مجبور بودهاند در مدارس دولتی درس بخوانند چگونه است:
: خموده... متنفر از وطن... بی اعتنا به اصول اخلاقی! می بینید از نظر آقایان، کارگرزادهها، کارمندزادهها، کشاورززادهها و... اکثریتی که دستشان به دهن شان آن قدر نمیرسد که ماهی دو سه میلیون فقط خرج تحصیل یک فرزندشان کنند چه موجودات پلشتی هستند؟
حالا شما جای اینها باشید چه میکنید؟ طبیعی است نجات مملکت از دست این موجودات کثیف و خطرناک خیلی موضوع و کار مهمی است. آن قدر مهم که گرفتن یک مقدار رانت برای تاسیس مدرسه و بعد انواع رانتها برای اداره آن و یک مقدار رانت هم برای بهره مندی دانش آموزان آن مدرسه از اتفاقات فرهنگی که حتما موجب تربیت بهترشان می شود خیلی هم طبیعی است!
البته یک راه دیگر هم هست برای کم کردن برخی آسیب های رایج بین نوجوانها. مثلا اینکه مثل شهید حججی کولهت را از درآمد شخصی پر کتاب کنی و راه بیفتی توی پارک و با نوجوانها رفیق شوی و کتاب مفتی بدهی دستشان تا بخوانند. یا مثل آن آخوند جوان آذری نام راه بیفتی توی روستاها و برای بچه ها کتاب ببری و... .
اما خب اینها کلاس ندارد! آدم خانهاش دروس باشد که نمی تواند هر روز بیاید عبدلآباد کار فرهنگی کند و برگردد! کلی وقتش توی ترافیک هدر می شود! باید کار اساسی کرد! بگیر و مدرسه بزن. هم به دروس نزدیک است و ترافیک ندارد، هم زود هم جواب می دهد. سر چند سال نشده آقازاده ها دیپلم را گرفتهاند و دانشگاه را هم تمام کردهاند و رفتهاند پشت میز سردبیری یک رسانه کلفت یا مدیریت یک مجموعه فرهنگی قطور و میتوانند نظام را حفظ کنند از شر یک لشکر چند میلیونی آدمهای خموده و بی انگیزه و متنفر از وطن و بی اعتنا به اصول اخلاقی!
نگاه اشراف متواضع به بقیه این گونه است:
من شرمنده ام که شما بدبختید، من شرمندهام که شما در لجن هستید، من واقعا راضی نبودم از اینکه خودم آدم باشم اما شما کثافت محض باشید، به خدا راضی نبودم اما چه کنم که این گونه شد دیگر!
آقا بوالی! حمید خان! این جماعت پاپتی و فلک زده که مثل سوسک در لجنزار آموزش و پرورش دولتی لولیدهاند که کاری به شما ندارند. شبکه خبر پدر شما هر چیزی پخش می کند اینها چیزی میگویند؟ فوقش چهارتا توئیت میزنند و مسخره می کنند که آن را هم به بزرگی تان ببخشید.
یا اگر به اسم بیداری اسلامی یک پولی می رسد و خبرگزاری می زنید اما چند ماه بعدش می شود یک خبرگزاری عادی کنار بقیه خبرگزاری هایتان، این بنده های خدا حرفی می زنند؟
مملکت خودتان است، پول خودتان است، اختیارش را دارید، حرفی نیست! اما جوانمردی کنید و بدبخت و لجن بودن را هی به روی اینها نیاورید. هی توی سرشان نکوبید که شما یک مشت کثافت متنفر از وطن و عاری از اخلاق هستید. خوبیت ندارد.
چهار صباح دیگر دم انتخابات، وقتی سالار عقیلی دارد حنجره اش را جر می دهد و وطنم وطنم می خواند، با اینها چشم توی چشم می شوید ها!
باز هرجور صلاح می دانید...
سایت فردا
نظرات بینندگان
امیدوارم این ملت اجازه ی چنین سخنرانی هایی را برای این افرادخودشیفته ندهد